حال حمیدرضا صدر خوب نیست/ دوست عادل فردوسی پور در بستر بیماری سخت
حبیب رضایی: حال حمیدرضا صدر خوب نیست / بیماری دو سال است که به تن او حمله کرده
به گزارش سایت فردا، حبیب رضایی، بازیگر و کارگردان در صفحه اینستاگرامش دلنوشته ای در مورد حمیدرضا صدر که این روزها در بستر بیماری است منتشر کرد. او نوشت: به جایی برنمیخورد که کمی خودخواهی کنیم و به صاحب آسمان وزمین، برای نفع خودمان حتی، بگوییم مگر نه اینکه معجزه اشارت شماست؟ پس بیا و به اشارهای ما و جهان این روزها قحطی زده از آدم حسابیها را به نفس چاق و صدای گرم و بودن ”حمیدرضا صدر” نازنین، دوبارهمهمان کن…به خداییت قسم حیف است…
حبیب رضایی، بازیگر و کارگردان، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «دو سال است که دوستان نزدیک میدانیم این چنگال بیرحم به تن شریف این مرد نازنین حمیدرضا صدر حمله کرده است و این روزها انگار، فاتحانهتر در حال جولان است و خبر میرسد:
« حال آقای صدر خوب نیست»…
و این قلم، در همه این مدت، نشد و نخواست و توانش رانداشت - الان هم ندارد - که کلامی از بیماری این عزیز و افسوس و حسرت این وضعیت بگوید و بنویسد و اصلاحتی به آن فکرکند، از بس که زلال است این مرد، از بس که «می داند»، از بس که شریف و صحیح زندگی کرده، از بس که استثنایی است و در هر دو سرزمین پر مدعی این عصر، یعنی فوتبال و سینما، سردار است و دانا، از بس که غنیمت است هر آن هم کلامشدن با او، از بس که ذوق کودکانهاش از یک پاس زیبا در فوتبال یا یک پلان درست در سینما دستنیافتنی است، از بس خودش تکرارنشدنی است …
«حال آقای صدر خوب نیست» این عبارت، همراه اخبار بیرحم این روزها، کافی بوده که تمام دو شب گذشته به بیداری بگذرد و کلافگی و….میدانم روزگارمان پر است از این خبرها،میدانم دستکم در یکسالنیم گذشته همه،بارها و بارها تنمان از این جنس جملهها،لرزیده…اما همیشه انگار بار اول است.از خودخواهی ماهاست و می دانم نمیدانیم واقعا، عزیزانی اینچنین بیبدیل و بیجانشین و بیتکرار در دل، در این موقعیت چه طلب میکنند…اما به جایی برنمیخورد که کمی خودخواهی کنیم و به صاحب آسمان وزمین، برای نفع خودمان حتی، بگوییم مگر نه اینکه معجزه اشارت شماست؟ پس بیا و به اشارهای ما و جهان این روزها قحطی زده از آدم حسابیها را به نفس چاق و صدای گرم و بودن ”حمیدرضا صدر” نازنین، دوبارهمهمان کن…به خداییت قسم حیف است… در این بزنگاهها، همیشه از نگاه کردن به تصویر و عکسهای مشترک، گریزانمو شاید بیشتر ترسان. یادآوریها- دست کمنگارنده را - دچار حسرتی فلجکننده میکند…عکس مقابل، یادگار روزها و شب هایی است که ویژه برنامههای ورزشی جولانگاه بزرگان بود نه مثل الان که….بگذریم ….
با همه موجودی جان، برای جان این وجود، دعا کنیم….بغض بسیار….کمی امید….و همین.»
دیدگاه تان را بنویسید