اعتراف دیرهنگام مدافع استقلال در مورد بازی تاریخی با جوبیلو ایواتا
مدافع اسبق استقلال به خبرورزشی گفت: متأسفانه اوضاع بههم ریخته فوتبال باعث شده تا چنین اتفاقی برای همه باشگاهها یک آرزو باشد. بیپولی و سوءمدیریتها موجب شده شرایط برای کار کردن سخت و سختتر شود.
به گزارش خانه فوتبال، رضا حسن زاده مدافع اسبق استقلال در گفتگو با خبرورزشی درباره فینال جام باشگاههای آسیا در سال ۱۹۹۹ به مرور خاطرات آن بازی که در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۷۸ انجام شد پرداخت. او خودش را مقصر گل دوم جوبیلو ایواتا میداند و خاطره شیرینی هم از زندهیاد مرحوم حجازی داشت...
* آقای حسن زاده در سالگرد بازی معروف فینال جام باشگاههای آسیا در ورزشگاه آزادی چه خاطراتی از آن دیدار به یادتان میآید؟
بازی سنگین و سختی بود. البته به خاطر دیدار ماقبل از فینال که ما مقابل حریف چینی داشتیم و توانسته بودیم در یک ماراتن ۱۲۰ دقیقهای ۳-۴ برنده شویم. بعد باید به فاصله ۴، ۵ روز با جوبیلو بازی میکردیم. همه بچهها خسته بودند، اما انرژی برای قهرمانی بالا بود.
* چه شد که باختید در حالی که خیلی از کارشناسان تیم استقلال را در آن برهه به مراتب قویتر از جوبیلو میدانستند؟
سرمربی تیم ناصرخان بود و بنا به دلایلی که خودشان میدانستند تغییراتی در ترکیب انجام دادند و محمد (محمدعلی یحیوی) را درون دروازه گذاشت و پرویز برومند را بازی نداد. مثلاً باید علیرضا اکبرپور را از اول در ترکیب میگذاشت ولی این کار را هم نکرد. به هر حال ناصرخان بود و هدایت تیم را برعهده داشت.
* درباره بازی صحبت میکنید؟
ما در طول بازی خیلی موقعیت گل داشتیم به ویژه در ۲۵ دقیقه اول باید حداقل دو، سه گل میزدیم که اگر اینگونه میشد بازی میچرخید روی ۵ تا ۶ گل، اما اینگونه نشد. اشتباهی گل خوردیم که البته مقصرش من بودم.
* گل دوم جوبیلو؟
بله! نیمه اول تمام شده بود و داور عربستانی داشت به ساعتش نگاه میکرد. آفتاب رو به دروازه ما بود و توپی که به سمت محوطه آمد درست خط مسیر نور خورشید را طی میکرد. من که سرم را بلند کردم به جای توپ، نور خورشید چشمم را زد و هیچی ندیدم و بدتر از من یحیوی هم نتوانست کاری بکند و گل را (در دقیقه ۳+۴۵) خوردیم.
* بد زمانی گل خوردید.
اتفاقاً بعد از اینکه این گل را خوردیم ناصرخان خدابیامرز خیلی به من انتقاد کرد. او به من گفت چرا توپ را نزدی؟ گفتم ندیدمش! البته فرصت نداد بگویم چرا و بلافاصله گفت: ای بابا! تو با اون چشمهای درشتت توپ را ندیدی ولی ژاپنی چشمتنگ دید و رفت گل زد؟ دقیقاً همین حرف را زد. این جملات ناصرخان هیچ وقت از یادم نمیرود.
* در نیمه دوم چرا فقط یک گل زدید؟
گاهی اوقات در فوتبال این اتفاق میافتد که انگار قرار نیست شما برنده شوید. علی موسوی، فکری، سیروس، محمد مؤمنی، نوازی و بقیه هرچه زدند توی دروازه نرفت. به هر حال ما باختیم و جام را جلوی چشممان بردند. حالا هم فقط خاطره اش برای ما مانده!
* چرا پس از آن، استقلال دیگر به فینال نرسید؟
متأسفانه اوضاع بههم ریخته فوتبال باعث شده تا چنین اتفاقی برای همه باشگاهها یک آرزو باشد. بیپولی و سوءمدیریتها موجب شده شرایط برای کار کردن سخت و سختتر شود.
* حرف باقی مانده؟
خدا ناصرخان حجازی را رحمت کند که باز هم توانست استقلال را در آن سال با آن اوضاع و احوال به فینال آسیا ببرد. امیدوارم باز هم روزهای طلایی استقلال از راه برسد. گرچه متأسفانه در این مدت به خصوص این سالها همواره شاهدیم که هر روز بر کوه مشکلات استقلال افزوده میشود و عین خیال کسی هم نیست.
دیدگاه تان را بنویسید