بهشت ارزانی تو باد آقای صدر عزیز
گوشه ایی از قلم جادویی دکتر حمید رضا صدر
نوشتهای برای مادر با آن قلم جادویی
تن حمیدرضا صدر هم به خاک سپرده خواهد شد.تنی که دیگر تحمل ماندن و درد کشیدن را نداشت ...
آنچه که میخوانید مطلبی است که حمیدرضا صدر در دوره همکاری طولانی با ورزش سه و به بهانه بهار برای مادر نوشته بود.مادری که عشق همیشگی زندگی بود و در نهایت زودتر از او عزم سفر اختیار کرد .
خواندن این مطلب از آنجا اندوهبارتر است که خیلی سریع میرسی به اینجا که چه قلمی را از دست دادیم:روزهای عید را با جمله های او سپری کرده ام. با طنین صدای مادرم. مادرم که می گفت "... می بینی پسر جان، وصله نو بر خرقه همیشگی دوخته ام. سایه تو روی خرقه من افتاده و آن به خود وصله کرده ام. تو به من دوخته شده ای و چون سایه همیشه در پی من خواهی آمد"... و من به او آمیخته شدم چون سایه در پی اش رفتم. همیشه، همه جا.
دیدگاه تان را بنویسید