فرمول خطرناک فروش استقلال و پرسپولیس؛ از کدام جیب به کدام جیب؟
فروش داراییها فرمول ساده اما خطرناک دولت برای تأدیه بدهیها یا تامین منابع بودجه عمومی است.
حسین انتظامی، دبیر سابق کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در یادداشتی با عنوان «از کدام جیب به کدام جیب» نوشت:
درباره واگذاری دو تیم مشهور پایتخت، نکاتی مطرح است. اگرچه اصل کوتاهشدن دست دولت از این دو تیم، خواستهای قدیمی بوده است اما با دامنه گستردهای که شرکتهای خصوصینما یافتهاند عملا این جیب-آن جیب شده و به راههایی که کارشناسان اقتصادی و ورزشی ارائه میدادند بیتوجهی شد. آیا نمیشد با دعوت از طرفداران متمول این تیمها یا تشکیل بزرگترین تعاونیهای کشور متشکل از هواداران این دو تیم، سیاستگذاری و اداره این دو تیم را به آنها سپرد؟
١- دولت یک فرمول ساده اما خطرناک برای تأدیه بدهیهای خود یا تامین منابع برای بودجه عمومی دارد: فروش داراییها! آنطور که مدیرعامل یکی از بانکهای خریدار اعلام کرده است سهام یکی از سرخابیها بابت بدهی دولت به آنها بوده است. این شبیه همان رویهای است که در قالب طرح مولدسازی (بدون تصویب مرجع تقنینی کشور یعنی مجلس) با شتاب در حال اجرا است و داراییهای دولت (و در واقع ثروت ملی) در حال فروش است. معاون اول رئیسجمهور هم به تذکر دلسوزان و مطلعان، وقعی نگذاشته و همان راهبرد عمومی دولت (سکوت تا خوابیدن موج) را دنبال کرده است.
٢- خریداران دو تیم سرخابی چه کسانیاند؟ اولی کنسرسیومی متشکل از چند بانک که ادعا میشود خصوصیاند و دومی یک هلدینگ پتروشیمی دولتی. آیا ورود بانکها به این عرصه، مصداق بنگاهداری نیست؟ رهبر انقلاب مکررا از ورود بانکها به حوزه بنگاهداری که مغایر هدف و تمرکز این نهاد مالی است نهی کردهاند و همچنین در آن دیالوگ مشهور با وزیر نفت (درباره ستاد اجرایی فرمان امام) از دور زدنها و این جیب-آن جیب کردن با تیترهای دغلکارانه پرهیز دادهاند. حتی روح نامگذاری امسال و مردمی کردن اقتصاد به مفهوم عقبنشینی دولت به نفع بخش خصوصی واقعی است. از این دولت انتظار بیشتری میرفت که به این دو دغدغه ایشان توجه بیشتری نشان دهد.
٣- خواهید دید در روزهای آینده، خریداران عزیز از مسئولیت اجتماعی سخن میگویند و این که در قبال فرهنگ و ورزش جامعه، وظایفی خطیر دارند و برای این دستور و خواست دولت، فاکتور مسئولیت اجتماعی هم صادر میکنند!
۴- میلیونها ایرانی طرفدار این دو تیم هستند. بعضی فعالان سیاسی یا اهالی کسب و کار گمان میکنند اگر مالک چنین تیمهایی باشند میتوانند حامیپروری کرده، در بزنگاههای سیاسی یا رقابتهای تجاری بهرهبرداری کنند. این دیدگاه طمعورزانه و ریبآلود از مشورت غلط مشاوران آنها ناشی شده است. در تاریخ چند دهه اخیر مثلا آیا همه کارکنان شهرداری یا زائران حرم رضوی یا دانشجویان یک دانشگاه یا رزمندگان دفاع مقدس یا کادر درمانی کشور به رئیس خود که نامزد ریاست جمهوری بوده، رای دادهاند؟! واقعا برداشت شما از هوادار یک تیم آن است که اگر عاشق تیم خود است، هیچ درک سیاسی یا کاری ندارد و به نامزد مورد نظرِ مالک تیم رأی میدهد یا حسابهای شخصیاش را به بانک شما انتقال میدهد؟!
دیدگاه تان را بنویسید