قتل | قتلهای امروز | قتلهای امروز تهران | قتلهای وحشتناک
ورزشکار معروف دست به قتلی هولناک زد | قتل وحشیانه ماساژور زن در سیدخندان تهران + عکس صحنه قتل
ماجرای قتل دختر ماساژور توسط یک بوکسور پس از 5 سال مختومه شد.
قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود
راز مرگ دختر ماساژور چه بود؟
مرد بوکسور که به اتهام قتل دختر ماساژور از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شده بود با رضایت و بخشش خانواده مقتول از مجازات مرگ رهایی یافت.
این پرونده جنایی از صبح 9 شهریور سال 96 بهدنبال کشف جسد زنی 30 ساله در کانال آب منطقه سیدخندان تشکیل شد. وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت در بررسیها مشخص شد دو روز از مرگ این زن گذشته اما هیچ مدرک شناسایی که هویت مقتول را برملا کند در صحنه بهدست نیامده است.
به همین خاطر کارآگاهان به سراغ پرونده افراد گم شده رفتند و در میان این پروندهها، با عکس دختری به نام نگار رو به رو شدند که شباهت زیادی به جسد داشت. وقتی خانواده وی برای تحقیق به اداره آگاهی رفتند مشخص شد او کارشناس ارشد فیزیک بوده و در یکی از دانشگاههای اروپایی برای تحصیل در مقطع دکترا پذیرفته شده بود اما از آنجا که وضع مالی خوبی نداشتند دختر جوان مجبور بوده برای تأمین پول سفرش کار کند. در ادامه مشخص شد وی با چند دختر دیگر در خانهای زندگی میکرده اما از چند روز قبل بهطرز مرموزی ناپدید شده بود. بررسیهای پلیسی نشان میداد نگار آخرین بار با مرد جوانی به نام سعید قرار ملاقات داشته است.
با بهدست آمدن این سرنخ، سعید شناسایی و دستگیر شد. مرد جوان که ابتدا منکر قتل بود پس از 40 روز به جنایت اعتراف کرد و گفت: در یکی از کانالهای تلگرامی با آگهی ماساژ درمانی در خانه مواجه شدم وقتی تماس گرفتم آنها نگار را به من معرفی کردند. او برای این کار 300 هزار تومان میگرفت. فردای آن روز حدود ساعت 3 با نگار قرار گذاشتم تا دنبالش بروم وقتی سوار خودرو به محل قرار رسیدم با دیدن نگار پشیمان شدم. به او گفتم منصرف شدهام اما او به من گفت باید 250 هزار تومان برای خسارت پرداخت کنم.
او ادامه داد: سر همین موضوع باهم بحثمان شد و شروع به داد و فریاد کرد. از آنجایی که محل قرار نزدیک خانهام بود و میترسیدم کسی متوجه شود چند مشت به او زدم تا بترسد، اما مشتهای من باعث مرگ او شد چرا که من سالهاست ورزشکارم و بوکس کار میکنم. با مرگ او تصمیم گرفتم جسد را در سطل زباله بیندازم اما ترسیدم که کسی ببیند. بنابراین صبر کردم تا هوا تاریک شود و بعد جسد را داخل رودخانه انداختم.
بهدنبال اعترافات متهم و بازسازی صحنه قتل با درخواست اولیای دم برای قصاص، کیفرخواست او به اتهام قتل عمد صادر شد. سعید در دادگاه کیفری نیز پای میز محاکمه رفت و با ابراز پشیمانی از اولیای دم خواهان بخشش شد.
اما اولیای دم قصاص قاتل دخترشان را خواستند و بدین ترتیب قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص دادند. با تأیید این حکم در دیوان عالی کشور پرونده برای اجرا به شعبه اول اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
باتوجه به اینکه مرد جوان در یک قدمی چوبه دار بود چندین جلسه صلح و سازش برگزار شد و درنهایت با تلاش دادیار سید امین موسویزاده از شعبه اول اجرای احکام دادسرا، اولیای دم برای رضای خدا و به حرمت امام حسین(ع) از قصاص قاتل گذشت کردند.
با گذشت اولیای دم پرونده برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.
مردی بوکسوری پنج سال پیش پس از قرار با این زن ماساژور او را با ضربات مشت به قتل رساند و خانواده مقتول در لحظات پایانی اجرای حکم در دادسرای جنایی پایتخت رضایت دادند.
خانواده دختر تحصیلکرده، قاتل فرزندشان را بخشیدند. مردی که پنج سال قبل پس از قرار با این زن ماساژور او را با ضربات مشت به قتل رساند. این مرد که بوکسور و کارمند بود، پس از ضربههای مشت، کار این زن را تمام کرد. او در ایستگاه آخر زندگیاش قرار گرفته بود و پای چوبه دار رفت، اما در لحظات آخر درست وقتی که دیگر ناامید شده بود، خانواده این زن جوان با حضور در دادسرای جنایی پایتخت رضایت خود را اعلام کردند. به این ترتیب مرد بوکسور از مجازات اعدام رهایی یافت و به زندگی بازگشت.
ماجرای این پرونده به صبح روز 9 شهریور سال 96 برمیگردد. آن روز جسد دختری 30 ساله در کانال آبی در منطقه سیدخندان پیدا شد. جسد این دختر را درون پتویی زردرنگ پیچیده و داخل کانال آب انداخته بودند. جریان آب نیز این دختر را چندمتر جابهجا کرده بود. همچنین تحقیقات نشان میداد که از مرگ دختر جوان دو روز گذشته و هویتش نیز همچنان ناشناس بود. چندروز بعد کارشناسان هویت مقتول و خانوادهاش را شناسایی کردند. این دختر راضیه نام داشت. او کارشناس ارشد فیزیک بود و در یکی از دانشگاههای اروپایی برای تحصیل در مقطع دکترا پذیرفته شده بود. با اینحال از آنجا که وضع مالی خوبی نداشت، مجبور شد که پول موردنیاز برای رفتن به اروپا را فراهم کند. همچنین در ادامه مشخص شد او با چند دختر دیگر در خانهای زندگی میکرده اما از چندروز قبل بهطرز مرموزی ناپدید شده بود.
تحقیقات پلیسی همچنان روی این پرونده ادامه داشت تااینکه مشخص شد، راضیه آخرین بار با مرد جوانی بهنام بهداد قرار ملاقات داشته است. او که ابتدا منکر جنایت بود پس از 40 روز به قتل دختر جوان اعتراف کرد.
اعتراف به قتل
این مرد که قهرمان بوکس نیز شده بود، در بازجوییها به پلیس گفت: «در یکی از کانالهای تلگرامی با آگهی ماساژور مواجه شدم. همسرم درد کمر و مفصل داشت. برای همین تصمیم گرفتم که با این زن تماس بگیرم تا آن را به خانهام و نزد همسرم ببرم. وقتی تماس گرفتم او گفت که برای این کار 300 هزار تومان میگیرد. من هم فردای همان روز حدود ساعت 3 با او قرار گذاشتم. راضیه سوار خودروی من شد. قرار بود او را به خانهام و نزد همسرم ببرم. اما در راه پشیمان شدم.
به او گفتم قرار ماساژ به هم خورده است اما او به من گفت باید 250 هزار تومان برای خسارت پرداخت کنم. سر همین موضوع با هم بحثمان شد. او دادوفریاد به راه انداخت. ما هم در محلهمان بودیم. برای همین داشت آبرویم میرفت. برای اینکه او را ساکت کنم، چند ضربه مشت به او زدم تا بترسد، اما ناگهان دیدم که راضیه نفس نمیکشد. یک آینه جلوی دهانش گذاشتم. واقعا نفس نمیکشید. من قصد کشتنش را نداشتم اما چون سالهاست ورزشکارم و بوکس کار میکنم ضربههایم کشنده بود.»
این قاتل ادامه داد: «پس از این اتفاق اول میخواستم جسد را در سطل زباله بیندازم اما ترسیدم که کسی ببیند. بنابراین صبر کردم تا هوا تاریک شود و جسد را داخل رودخانه انداختم.»
درخواست قصاص
بدنبال اعترافات متهم او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و با درخواست اولیایدم برای قصاص، کیفرخواست او صادر شد. این مرد 44 ساله در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی به این پرونده برادر قربانی و وکیل اولیایدم در جایگاه ویژه ایستادند و برای متهم قصاص خواستند. برادر مقتول در آن جلسه گفت: «این مرد فقط خواهرم را نکشته است. مادرم بعد از کشته شدن خواهرم سکته کرد و فوت شد. پدرم هم حالش بد است و در بیمارستان بستری است. برای همین قصاص میخواهم.»
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «من کارمند شرکت مخابراتی بودم و برای تفریح قناریهای گرانقیمت هم معامله میکردم که قیمت هرکدام از آنها بیش از ۵ میلیون تومان بود. مدتی بود عضو یک کانال تلگرامی شده بودم و از آنجا داروهای تقویتی و غذا برای قناریها میخریدم که با یک تبلیغ در مورد ماساژ روبهرو شدم و با این زن قرار گذاشتم که ناخواسته او را کشتم. وقتی جسدش را داخل کانال آب انداختم، همانجا با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و گفتم جسد یک زن را پیدا کردهام، اما وقتی پلیس گوشی موبایل مقتول را در ماشینم پیدا کرد به عنوان مظنون بازداشت شدم و به قتل اعتراف کردم. من واقعا شرمنده هستم و بزرگترین اشتباه زندگیام را مرتکب شدم.»
بخشش زندگی
در آن جلسه متهم به قصاص محکوم شد. این حکم نیز به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم در اختیار قاضی علی موسویزاده، دادیار شعبه اول اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. قهرمان بوکس به اجرای حکم اعدامش نزدیک شده بود و خانواده مقتول همچنان اصرار بر قصاص داشتند. تااینکه در نهایت جلسات متعدد صلحوسازش برقرار شد. در نهایت خانواده اولیایدم صبح دیروز با حضور در دادسرا، رضایت بدون قیدوشرط خود را اعلام کردند و این مرد از مرگ نجات یافت.