راز عجیب در محاکمه دانشجوی نخبه دانشگاه شریف به اتهام قتل عمد
محاکمه دانشجوی نخبه شیمی دانشگاه شریف به اتهام قتل عمد
قتل نخبه جوان همه را شوکه کرد. قتل آمار به نسبت بالایی دارد. قتل دانشجوی جوان قبل از سفر به آمریکا رخ داد. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد
قتل عجیب دانشجوی نخبه شریف
پرونده جوان نخبه شیمی که به اتهام قتل دوستش محاکمه و به پرداخت دیه محکوم شده بود با اعتراض اولیای دم به حکم از سوی دیوان عالی کشور به شعبه همعرض فرستاده شد.
این پسر جوان که دانشجوی دکترای دانشگاه شریف بود از خرداد سال 99 به اتهام قتل دوستش بازداشت شد. در ادامه مشخص شد مقتول به نام پرهام نیز از نخبههای دانشگاهی و دارنده مدال المپیاد شیمی در دوره دبیرستان و بورسیه یکی از دانشگاههای امریکا بوده است.
متهم در بازجوییها عنوان کرد: من و پرهام از 14 سالگی باهم دوست بودیم تا اینکه متوجه شدم او در یکی از دانشگاههای امریکا پذیرش شده و بزودی از ایران میرود. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را به خانهام دعوت کنم. پس از اینکه به خانهام آمد با هم الکل مصرف کردیم. من یک محلول شیمیایی را که دستساز خودم بود و در آن از کلروفرم استفاده شده بود همیشه در یخچال خانهام داشتم و کمی از آن میخوردم آن روز پرهام سر یخچال رفته و به تصور اینکه آبمیوه است آن را خورده بود من خودم سالها آن محلول را به خاطر اعتیادی که به آن داشتم میخوردم اما پرهام با خوردن آن حالش
بد شد و روی زمین افتاد و وقتی با اورژانس تماس گرفتم دیگر کار از کار گذشته بود. باور کنید من قصدی برای آسیب زدن به او نداشتم.
کارشناسان پزشکی قانونی نیز بعد از معاینات لازم و سم شناسی اعلام کردند: «علت مرگ مصرف کلروفرم و ماده کشنده دیگر و همچنین خفگی ناشی از آن بوده است.»
پس از اظهارات متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در آغاز جلسه وکیل خانواده پرهام از طرف اولیای دم درخواست قصاص کرد.در ادامه متهم به جایگاه رفت و با رد اتهامش عنوان کرد: من دوستم را نکشتم. آن شب اگر میدیدم که سر یخچال رفته نمیگذاشتم آن محلول را بخورد.
پس از اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و وی را از اتهام قتل عمدی تبرئه و به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند که این حکم با اعتراض اولیای دم همراه شد و قضات دیوانعالی کشور پس از بررسی مدارک حکم را تأیید نکردند و دستور رسیدگی به پرونده در شعبه هم عرض را صادر کردند. این بار پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: در این پرونده فقط بحث خوردن اتفاقی یک محلول نیست. گزارش تیم اورژانس نشان میدهد که پرهام در حالی داخل پتو بوده که پاهایش هم با چسب بسته شده و این نشان میدهد متهم قصد داشته مقتول را از خانه به بیرون منتقل کند. متهم قبل از دعوت مقتول خانه پدریاش را خالی کرده بود که نشان میدهد او از قبل تصمیم به انجام این جنایت گرفته بود. جناب قاضی! ماده کلروفرم آنقدر خطرناک است که صنعت دارویی آن را از ترکیبات داروها حذف کرده است. اما متهم با آگاهی کامل از خطرات و تبعات مصرف این ماده بدون هشدار به مقتول باعث مرگ او شده است.
بعد از آن پدر پرهام به جایگاه رفت و گفت: 2 هفته مانده بود که پسرم برای ادامه تحصیل به امریکا برود. دوربینهای مداربسته محل جنایت همزمان با این ماجرا قطع شده و من میخواهم علت این موضوع را بدانم. من برای متهم درخواست قصاص دارم.سپس متهم به جایگاه رفت و بازهم اتهام قتل عمد را نپذیرفت و اظهاراتش در مراحل بازجویی را تکرار کرد.پس از آن قاضی از متهم سؤال کرد مقداری که قربانی از محلول خورد چقدر بوده؟متهم گفت: آن لحظه برای خریدن سیگار به مغازه سر خیابان رفته بودم و وقتی برگشتم متوجه شدم او حدود۱۰ سی سی از محلول را خورده است. بعد از آن چند دقیقهای به سؤالات درسی که یکی از دوستانش فرستاده بود پاسخ داد و دقایقی بعد حالش بد شد و روی زمین افتاد.
قاضی پرسید: خودت چقدر مصرف میکردی؟
متهم جواب داد: من به اندازهای که حالت مستی بگیرم میخوردم.
قاضی سؤال کرد: چرا پاهای دوستت را بسته بودی و چرا داخل پتو بود؟
متهم گفت: به خاطر اینکه وقتی پرهام روی زمین افتاد لرز داشت و پتو را دورش پیچیدم بعد دیدم پاهایش اختیار ندارد و میپرد به همین خاطر پاهایش را با چسب بستم تا بتوانم او را سوار ماشین کنم و به بیمارستان ببرم. اگر قصد کشتن او را داشتم میتوانستم قبل از رسیدن اورژانس چسبها را بردارم من قصدی برای کشتن دوستم نداشتم.
با پایان اظهارات متهم وکیل او گفت: موکلم انگیزهای برای قتل نداشته و مقدار کمی از ماده کشنده در معده قربانی پیدا شده است.در پایان قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
جزئیات جدید قتل زن جوان
ساعت 2 بعدازظهر 28 خرداد بهدنبال تماس مأموران کلانتری 106 نامجو درخصوص کشف جسد زن جوانی در یک خانه، بازپرس محمد تقی شعبانی و تیم بررسی صحنه قتل راهی محل حادثه در خیابان نامجو شدند.
با ورود تیم جنایی به این آپارتمان در تهران، با جسد زن جوان در اتاق خواب در حالی مواجه شدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود. متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود ساعت 4 صبح همان روز اعلام کردند.
بهدنبال کشف جسد زن جوان هویت مقتول بهدست آمد. تحقیقات نشان میداد که فرنگیس زنی 35 ساله ساکن یکی از شهرهای جنوبی کشور بوده که بهخاطر اعتیاد از همسرش جدا شده و حدود یک سال قبل برای کار به تهران آمده و به عنوان مربی در یک آموزشگاه مشغول به کار شده بود.
هنوز ساعاتی از کشف جسد زن جوان نگذشته بود که خانواده فرنگیس به تهران آمده و از ربوده شدن دخترشان خبر دادند.
آنها که از قتل وی بیاطلاع بودند گفتند: چندین پیام از تلفن همراه دخترمان دریافت کردیم مبنی بر اینکه او را ربودهاند و برای آزادیاش باید پولی به حسابش واریز کنیم. فرنگیس به غیر از ما به چند نفر از دوستانش هم چنین پیامکی ارسال کرده بود. با تلفن همراه دخترم تماس گرفتیم اما پاسخ نداد. ما که نگران فرنگیس شده بودیم، راهی تهران شده و به محل زندگیاش رفتیم اما به ما گفتند که چند روزی است از او خبری ندارند. پیامکها از یک طرف و ناپدید شدن او از سوی دیگر ما را نگران کرده و باعث شد که به پلیس خبر دهیم.
با شکایت خانواده فرنگیس، مشخص شد که عامل جنایت، پس از قتل، تلفن همراه او را ربوده و سعی داشته با ارسال چنین پیامکهایی از خانواده و دوستان مقتول پول بگیرد.
روایت دستگیری قاتل
گفتوگو با متهم
با مقتول چطور آشنا شدی؟
پس چرا او را به قتل رساندی؟
4 سال قبل غیرقانونی وارد ایران شدم و به عنوان سرایدار و نگهبان کار میکردم. بعد از آشنایی با فرنگیس از آنجایی که من نمیتوانستم حساب بانکی داشته باشم، از او خواستم که دستمزد و حقوقم را به حساب خودش واریز کند. با خودم گفتم پولها دست او باشد امنتر است.
چقدر پول بود؟
حدود 100 میلیون تومان. روز حادثه او را به خانهای که اجاره کرده بودم بردم و گفتم پولم را برگردان. اما فرنگیس مدعی شد که هیچ پولی دست او ندارم. آن شب دعوایمان بالا گرفت و تا نیمههای شب ادامه داشت.
عصبانی شده بودم و ناگهان با چاقو به او ضربه زدم به خودم که آمدم با جسد فرنگیس داخل اتاق خواب مواجه شدم. ترسیده بودم و گوشی تلفن همراهش را سرقت کرده و از آنجا متواری شدم. از ترس اینکه پلیس ردم را شناسایی کند، حتی محل کارم را ترک کردم اما در نهایت دستگیر شدم.