اخبار فوتبالی|پرویز برومند
رسمی|پرویز برومند دستگیر شد|بازداشت دروازه بان اسبق استقلال در اغتشاشات
پرویز برومند دروازه بان اسبق استقلال دستگیر شد
پرویز برومند دروازه بان اسبق استقلال است.پرویز برومند اکنون به عنوان کارشناس و منتقد فوتبالی مشغول است.پرویز برومند دروازه بان استقلال در جنجالی ترین دربی سرخابی ها بوده است که با مشت بر صورت مهاجم پرسپولیس زده است.پرویز برومند در اتفاقات شب گذشته شهرک غرب بازداشت شده است.در حالی که مراجع قضایی و انتظامی هنوز دستگیری دروازه بان اسبق تیم ملی را به صورت رسمی تایید نکرده اند، کدهای داده شده در فضای مجازی همه نگاه ها را به سمت پرویز برومند معطوف می کند.
دستگیری پرویز برومند دروازه بان استقلال
خبر بازداشت دروازه اسبق تیم ملی اولین بار صبح امروز در خبرگزاری وزارت ورزش و جوانان منتشر شد. برنا وابسته به وزارت ورزش و جوانان ساعت ۹ صبح خبر داد دروازه بان تیم تهرانی هنگام آسیب زدن به اموال عمومی بازداشت شده است.
این خبرگزاری به نام دروازه بان بازداشت شده اشاره ای نکرد اما ساعتی بعد پایگاه خبری مشرق دروازه بان بازداشت شده را پ.ب نامید و دقایقی پیش خبرگزاری دانشجو علائم اختصاری و مخفف را کنار گذاشت و نوشت پرویز برومند حین پرتاب سنگ به ماموران بازداشت شده است.
در شبکه های اجتماعی تصاویری از پرویز برومند منتشر شده که گفته می شود مربوط به اتفاقات شب گذشته در شهرک غرب است.
بیوگرافی پرویز برومند به همراه داستان زندگی شخصی
دی ۷۹ بازی تساوی دربی پر حرف بود و پرویز بود و مشتی که به صورت پایان رافت زد تا هنوز همان تصویر در یاد و خاطره استقلالیها باقی بماند. نام برومند که به میان میآید ناخودآگاه همان تصویر مشت او در دربی به یاد میآید.
زندگینامه پرویز برومند
فعالیت ورزشی
پست اصلیاش فوروارد بود و به عنوان مهاجم بازی میکرد، اما زمانی که در تیم منتخب اسلامشهر فوتبال بازی میکرد، مرحوم ناصر احمدپور او را به عنوان دروازهبان کشف کرد وگفت تو میتوانی در پست دروازهبانی به میدان بروی و تواناییهایت در این پست بیشتر است. همانجا بود که برومند مهاجم به دروازهبان تبدیل شد.
همه فوتبالیست بودند
در خانواده او همه به فوتبال علاقه زیادی داشتند. برادرانش به شدت علاقهمند به فوتبال بازی کردن بودند و به همین دلیل پرویز همیشه در کنار آنها فوتبال بازی میکرد، اما در بین آنها فقط او بودکه توانست فوتبال را بصورت حرفهای دنبال کند.
اولین قرارداد با استقلال
با نظر ناصر حجازی به استقلال آمد. اولین قراردادش با استقلال هم به مبلغ شش میلیون تومان بود که پرویز یادش نمیآید اولین پرداختی خود از استقلال را چه کار کرد.
زندگی شخصی
بچه ساکت خانواده
برخلاف این که به نظر میرسد پرویز کودکی پرشیطنتی داشته او بچه خیلی ساکت و آرامی بوده است. کمتر شیطنت و بازیگوشی داشت و بر خلاف بچههای هم سن و سال خودش آرام بود.
درسخوان
علاقه زیادی هم به درس خواندن داشت و در تحصیل هم موفق بود. پرویز بیشتر سالهای تحصیلی خود را با معدل بالا سپری کرد و تنها در یکسال تحصیلیاش یک بار تجدیدی را تجربه کرد. او تحصیلات خود را بعد از فوتبالش ادامه داد و توانست مدرک فوق لیسانس تربیت بدنی را هم دریافت کند.
ازدواج
سال ۷۸ بود که ازدواج کرد. به منزل خواهرش رفته بود که آنجا با همسرش آشنا شد و همان جا موضوع را با خواهرش در میان گذاشت تا در نهایت آستینها را بالا بزند. ماحصل این ازدواج پسرهای دوقلوی پرویز یعنی پارسا و پارسیا هستند.
پسرانی که فوتبالیست میشوند
پسرانش سیزده سال سن دارند و علاقه زیادی هم به فوتبالیست شدن دارند. پارسا مهاجم است و پارسیا هم دروازهبان. پرویز اعتقاد دارد پسرانش چند سال دیگر در تیمهای مطرح ایران فوتبال بازی خواهند کرد. آنها شباهت زیادی هم به پدرشان دارند.
مصدومیتی که او را از استقلال جدا کرد
دروازهبان استقلال بود و سالهای خوبی را هم در این تیم تجربه کرده بود با این حال پارگی رباط کتف او باعث شد تا این بازیکن از استقلال دور شود. پرویز اعتقاد دارد به پاس همه سالهایی که او در استقلال بازی کرد، استقلالیها باید منتظر رفع مصدومیت او میماندند، اما به هر حال او را کنار گذاشتند تا همین مسئله برای او سخت باشد.
رقابت پر حرف و حدیث
حضور او در استقلال همزمان بود با دروازهبانی هادی طباطبایی در این تیم. استقلال دو دروازهبان آماده و شناخته شده را همزمان با هم داشت تا همین اتفاق بیتأثیر در رقابت پر حرف و حدیث این دو دروازهبان با هم نباشد. رقابتی که بیشتر پرحاشیه به نظر میرسید.
دکوراسیون داخلی
شغل دوم پرویز دکوراسیون داخلی است. او یک دفتر دکوراسیون داخلی دارد و به همین دلیل بیشتر وقتش را دراین دفتر میگذراند. با این حساب باید طراحی منزل پرویز هم شیک باشد.
زندگی در پونک
محل زندگیاش در پونک است و البته که خانهاش استیجاری است. اتومبیل شخصیاش هم ۲۰۷ است تا او همیشه با ماشین شخصیاش به همراه زن و بچه برای تفریح به بیرون برود.
آقای مهربان
بهترین خصلت اخلاقیاش به مهربانی او برمیگردد. پرویز آدم مهربانی است هر چند که این مهربانی و ساده بودن خیلی موقع به ضررش هم تمام شده و در زندگی چند باری بر این اساس ضربه خورده است.
وقتی دروغ بشنود
از دروغ گفتن بیزار است و نقطه ضعفش این است که در برابر دروغ آدمها به شدت عصبانی میشود. برای همین است که باید گفت برابر او هیچ وقت دروغ نگویید که آنوقت یک چهره کاملاً عصبانی را خواهید دید.
بارسایی
از بین تیمهای خارجی طرفدار بارسلونا است. او علاقه زیادی به بارسا دارد و همیشه از این تیم طرفداری میکند. پرویز اگر چه الان از استقلال دور است، اما دلش پیش این تیم است و همیشه بازیهای استقلال را با عشق تعقیب میکند.
بزرگترین ضربه روحی
بزرگترین ضربه روحیاش را وقتی خورد که همه داراییاش را از دست داد. سال ۸۱ بود که پرویز هر چه داشت را از دست داد. اوترجیح میدهد در مورد چگونگی این حادثه حرفی نزند.
تلخ و شیرین روزگار
بهترین اتفاق زندگیاش آشنایی با همسرش و به دنیا آمدن دو پسرش است. تلخترین خاطرهاش هم به فوت پدر و برادرش برمیگردد. سال ۸۲ بود که برادرش بر اثر تصادف فوت کرد و دو سال بعد هم پدر از داغ از دست دادن او مرد تا تلخترین خاطرات او و خانوادهاش رقم بخورد.
مشت پرویز
در دربی سال ۷۹ بود که درگیری و حاشیههای زیادی درون زمین رقم خورد. فحاشی پایان رافت به او باعث شد تا پرویز طاقت نیاورده و مشت محکمی را به صورت او بزند. مشتی که همیشه تصویر آن در ذهن اهالی فوتبال باقی مانده است. با این حال الان پرویز و رافت با هم رفیق هستند و مشکلی با یکدیگر ندارند.
الگوی بچگی: حجازی
از بچگی طرفدار ناصر حجازی بود. او علاقه زیادی به حجازی داشت و علاقهمند به این بود که روزی بتواند مثل او دروازهبانی کند. در نهایت خودش در استقلال شاگرد حجازی شد تا به آرزوی بزرگی رسیده باشد.
اشتباه نمیکند
از چیز خاصی در زندگی نمیترسد چرا که همیشه سعی میکند در زندگی طوری عمل کند که اشتباهی از او سر نزند. پرویز آدم واقعبین و دوراندیشی هم است و همیشه به فکر آینده خود است
اعتقاد به دین و ایمان
اعتقاد خاصی به دین اسلام دارد. ائمه را خیلی دوست دارد و به خاطر همین همیشه در زندگی به آنها توسل میکند. پرویز سعی میکند رابطه دوستانهای را هم با خدا برقرار کند. رابطهای که او را آرام کند.
رفیق فاب هاشمینسب
از بین بازیکنان قدیم با مهدی هاشمینسب رفیق است. پرویز هاشمینسب را با معرفتترین رفیق روزگار خود میداند و اگر چه در قدیم با بهروز رهبریفر هم دوست بود، اما در حال حاضر کمتر با او رفاقت دارد و دوست صمیمیاش فقط مهدی است.
خوشتیپ
از جمله آدمهایی است که به تیپ و لباسش اهمیت زیادی میدهد. پرویز همیشه سعی میکند خوشتیپ باشد. این خوشتیپی را در دوران دروازهبانی او در استقلال هم میشد دید.
علاقه زیاد به موسیقی
به موسیقی علاقه زیادی دارد و صدای بعضی از خوانندهها او را آرام می کند. بخشی از اوقات فراغت او با موسیقی دنبال میشود با اینحال خودش نه اهل نواختن است و نه خواندن.
همهفن حریف
اطلاعات پرویز از هنر زیاد است. او آگاه به هنر بازیگری، نوازندگی و.
. است. در خصوص خیلی از مسائل اطلاع دارد و برای خودش بانک
بهترین کتاب
پرویز علاقه زیادی به کتاب خواندن دارد و اهل مطالعه است،
اما با این حال اعتقاد دارد در ۱۰ سال اخیر کتاب زیبایی که
خیلی او را جذب خود کند پیدا نکرده است. او بهترین کتابی
که خوانده را بامداد خمار معرفی میکند.
آشپز حرفهای
در خانه کار میکند و کار کردن را عیب نمیداند. خانه تمیز میکند،
ظرف میشورد و از همه مهمتر ادعا میکند آشپزیاش خیلی خوب
است و همه غذاها را خیلی خوب درست میکند. همسرش تأیید میکند؟
فسنجون نخورده
تا به حال هیچ وقت در عمرش مزه فسنجون را نچشیده. پرویز چون فکر
میکند از مزه فسنجون و حلیم خوشش نمیآید هیچ وقت لب به این
دو غذا نزده است و به همین دلیل نه همسرش در منزل فسنجون یا
حلیم درست میکند و نه خودش بلد است این دو را درست کند.
تیمهای پرویز
درخشش او در استقلال اهواز باعث شد تا به استقلال تهران بیاید.
برومند بعد از چند سال سابقه در استقلال راهی راهآهن تهران شد
و سپس به پارسه رفت. برومند در تیمملی هم حضور داشت و ۱۹
بازی را برای تیمملی انجام داد.
بهترین دروازهبان ایران
پرویز اعتقاد دارد بهترین دروازهبان ایران سیدمهدی رحمتی است.
او با حمایت از رحمتی اعتقاد دارد طی چند سال اخیر دروازهبانی
بهتر از او در فوتبال ایران پدید نیامده. برومند این اعتقاد را داشت که
رحمتی لایق حضور در تیمملی بود و کیروش باید اورا دعوت می کرد
دستکشهای پاره پرویز
در بازی استقلال و راهآهن بود که علی انصاریان به عنوان
بازیکن استقلال بعد از برخورد در زمین بیهوش شد. پرویز
هم برای اینکه جان او را نجات دهد دستانش را به دهان
انصاریان برده بود. در آن لحظه انصاریان با دندانهای خود
دستکش پرویز را پاره کرده بود. او بعد از اینکه هوش آمد
از برومند بابت اینکه در آن صحنه به او کمک کرده بود تشکر کرد.