قتل | حوادث قتل
قتل مادر بزرگ به دست نوه | ماجرای این حادثه از زبان قاتل
صبح جمعه خانه مادربزرگ؛ نوستالژی شیرین کودکی ماست. اما در جنایتی که ۱۲ اسفند سال ۱۴۰۱ توسط پیمان ۳۱ ساله رقم خورد، گرمای سماور مادربزرگ و صدای نشاط نوهها جایش را به سردی جسد و بوی خون داد.
قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود
آن روز وقتی بوقهای ممتد بیپاسخ تلفن خانه مادربزرگ، دختران پیرزن را دلواپس کرد؛ سری به خانه او واقع در نظام آباد تهران زدند و ساعتی بعد صدای شیون و آژیر ماشین پلیس کوچه را پر کرد.
مشاهدات اولیه حکایت از این داشت که مادربزرگ خفه شده بود و رسیدگی به موضوع در دستور کار محمد رضا صاحب جمعی بازپرس کشیک قتل پایتخت قرار گرفت.
به نقل از ایران، تحقیقات برای یافتن ردی از عامل جنایت آغاز شد تا اینکه چند روز قبل نوه این زن به عنوان متهم به قتل بازداشت شد و صبح روز گذشته در اولین جلسه بازجویی به قتل مادربزرگ خود اعتراف کرد.
پدر و مادرم هم به رحمت خدا رفتهاند، فقط یک خواهر دارم که روز حادثه خبر فوت مادربزرگم را همان خواهرم به من داد!
اما تو که میدانستی مادربزرگت را به قتل رساندهای!
بله اما نمیخواستم این اتفاق بیفتد و خواهرم آن موقع نمیدانست ماجرا چیست.
از روز حادثه بگو.
سالها بود که با مادربزرگم رفت و آمد نداشتیم. بعد از فوت پدرم او با ما معاشرت نداشت. پدرم اعتیاد داشت و همین باعث فوت او شد اما مادربزرگم میگفت که مادرخدابیامرزم در مرگ او مقصر است. من میدانستم که کسی زیاد به مادربزرگم سر نمیزند. برای همین آن روز دلم هوایش را کرد و سراغش رفتم.
ساعت چند بود؟
ساعت ۷ صبح روز جمعه بود.
مادربزرگت باور کرد که تو آن وقت صبح برای سر زدن به خانهاش رفتهای؟
تعجب کرد.گفت چه عجب از این طرفها؟ بعد شروع کرد به گلایه از بچهها که به او سر نمیزنند.
و میخواست برای تو ناهار درست کند؟
نه گمان نکنم! خیلی کم دستپخت او را خورده بودم.خاطره زیادی با او نداشتم.
بعد چه شد؟
دوباره شروع کرد به حرف زدن درباره مادرم. من خیلی ناراحت شدم که در مورد مادر مرحومم بدگویی میکند. مخدر مصرف کرده بودم و کنترلم دست خودم نبود. نمیدانم چه شد که مجسمه گچی کنار دستم را برداشتم و سمتش پرتاب کردم. همان باعث مرگش شد اما من نمیخواستم او را بکشم.
اما پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی به علت فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرده است!
نه من فقط مجسمه را پرتاب کردم.
تو از خانهاش سرقت هم کردی، نقشه دزدی را از قبل کشیده بودی؟
نه من فقط میخواستم وانمود کنم که سارق وارد خانه شده است تا کسی به من شک نکند. یک دستگاه اکسیژن ساز و دو گوشی موبایل برداشتم که الان هم نمیدانم آنها را کجا انداختهام.
چند وقت است اعتیاد داری؟
حدود ۵ سال قبل وقتی مادرم فوت کرد، فشار عصبی زیادی داشتم و به مواد مخدر رو آوردم.
شاکیان تو عمه و عموهایت هستند؟
یکی از عموهایم در زلزله بم فوت کرد.یکی دیگر از عموهایم هم اعتیاد داشت و چند سالی است ناپدید شده است.هیچ کس از او خبر ندارد.۳ عمه دارم که شاید از من شکایت کنند.اما امیدوارم به خاطر دخترک کوچکم من را ببخشند.
رسیدگی به این پرونده در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران در جریان رسیدگی قرار دارد.
قتل هولناک همسر خانم دکتر توسط بیمار عاشق
همشهری آنلاین/ مردی که پس از چند جلسه مشاوره با یک خانم دکتر روانشناس شوهر او را با شلیک گلوله کشته، ادعا کرد که که او کافر بوده است.
رسیدگی به این پرونده از صبح ۹ خرداد ماه سال ۱۴۰۰ بهدنبال کشته شدن مرد ۴۵ سالهای به نام افشین آغاز شد. شواهد نشان میداد این مرد که مهندس بود قصد رفتن به محل کارش را داشته که هدف شلیک یک ناشناس قرار گرفته و در خون غلتید.
بدین ترتیب جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران برای افشای راز جنایت به تکاپو افتادند. پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بازجویی از همسر قربانی به نام مریم که دکتر روانشناس بود پرداخت و به اختلافهای دنبالهدار وی با همسرش پی برد.
با افشای این ماجرا مأموران به بررسی فهرست مکالمات تلفنی خانم دکتر پرداختند و به تماسهای مکرر یکی از بیمارانش به نام رامین با وی مشکوک شدند. به این ترتیب رامین ۳۵ ساله که از مراجعان مطب خانم دکتر بود، بازداشت شد و به قتل افشین اعتراف کرد.
اعتراف به جنایت
رامین گفت: ۸ سال است با همسرم ازدواج کردهام و یک پسر ۷ساله دارم. اما همیشه با همسرم اختلاف داشتم. مدتی بود به افسردگی مبتلا شده بودم. به همین خاطر به پیشنهاد یکی از دوستانم پیش دکتر روانشناس رفتم. من و همسرم چندین جلسه از دکتر روانشناس مشاوره گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که نمیتوانیم این زندگی را با هم ادامه دهیم. به همین خاطر تصمیم به جدایی گرفتیم. در مدتی که با خانم دکتر مشاوره میکردم او همیشه میگفت از زندگیاش راضی است. اما یک بار حقیقت زندگیاش را برایم برملا کرد. او گفت از زندگیاش راضی نیست چون همسرش هیچ اعتقاد مذهبی ندارد.
وی ادامه داد: من از حرفهای خانم دکتر متوجه شدم همسرش کافر است و ریختن خون او حلال است. به همین خاطر به پیشنهاد خانم دکتر تصمیم به قتل شوهرش گرفتم. مریم گفت صبح زود همسرش به محل کار میرود. من هم تفنگ و ۳ تیر جنگی تهیه کردم و مقابل خانهشان منتظر ماندم و در فرصتی مناسب به افشین شلیک کردم و گریختم. با اعترافهای این مرد، خانم دکتر نیز بازداشت شد اما منکر معاونت در قتل شد.
متهم گفت: رامین یکی از مراجعان به مطب روانشناسی من بود. وقتی یک بار با او درددل کردم و گفتم شوهرم اعتقاد مذهبی ندارد و مرا نیز همیشه به خاطر اعتقادات مذهبیام مورد تمسخر قرار میدهد خودش تصمیم به قتل شوهرم گرفت و من از این تصمیم بیاطلاع بودم.
پسر ۲۰ ساله و دختر ۱۰ساله قربانی نیز تأیید کردند پدرشان مرد بدخلقی بوده و با آنها رفتار خوبی نداشته است. آنها اعلام گذشت کردند و گفتند به قاتل پدرشان رضایت میدهند.
افشای رابطه پنهانی
در این میان فاش شد خانم دکتر با مرد جوانی به نام سعید رابطه پنهانی داشته است.
این زن گفت: من و افشین رابطه خوبی با هم نداشتیم. به همین خاطر شرعی از هم جدا شده بودیم و من صیغه یک مرد به نام سعید بودم.
به این ترتیب برای رامین به اتهام قتل و خرید سلاح جنگی و برای مریم به اتهام رابطه پنهانی با مرد غریبه کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه دو فرزند قربانی اعلام گذشت کردند و گفتند: پدرمان مرد بداخلاقی بود. به همین خاطر پدر و مادرمان رابطه خوبی با هم نداشتند و جدا از هم زندگی میکردند.
سپس رامین در جایگاه متهم ایستاد.
وی گفت: وقتی حرفهای خانم دکتر را درباره شوهرش شنیدم و فهمیدم او کافر است، تصمیم به قتل او گرفتم. قبول دارم مریم مستقیم به من نگفته بود که شوهرش را بکشم اما با حرفهایی که درباره رفتار شوهرش زده بود تصمیم به قتل گرفتم. من از قتل پشیمان نیستم چون افشین مستحق مرگ بوده است.
سپس خانم روانشناس که با قرار وثیقه آزاد بود به دفاع ایستاد و گفت: من و افشین قانونی از هم جدا نشده بودیم. به همین خاطر اسم او در شناسنامهام بود اما شرعی از هم جدا شده بودیم و هیچ رابطهای با هم نداشتیم. به همین خاطر صیغه مردی به نام سعید شده بودم. من جرمی مرتکب نشدهام.
با این ادعا، قضات دادگاه ادامه جلسه را برای تکمیل تحقیقات به بعد موکول کردند.
راز قتل ناخواسته برادر بد اخلاق
مرد جوان که برادر کوچکش را به خاطر بداخلاقی با خانوادهاش کشته و راز قتل را پنهان نگه داشته بود در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه میشود.
رسیدگی به این پرونده از اواخر سال ۱۴۰۰ آغاز شد. بدین ترتیب که مرد ۵۰ سالهای به نام ایرج به پلیس آگاهی تهران رفت و از جنایتی که ۶ ماه قبل رقم زده بود، پرده برداشت.
در این ۶ ماه آرام و قرار ندارم و عذاب وجدان رهایم نمیکند. به همین خاطر آمدهام تا اعتراف کنم.
وی در تشریح قتل برادرش گفت: برادر کوچکم سهراب که ۴۴ سال داشت مرد بداخلاقی بود و همیشه با همسر و ۲ دخترش بدخلقی میکرد.
زن برادرم چند بار از من کمک خواست و میگفت برادرم را نصیحت کنم تا دست از بدرفتاری بردارد. اما گوش سهراب بدهکار نبود و به حرفهای من اهمیتی نمیداد. آخرین بار وقتی به خانه آنها رفته بودم تا با سهراب صحبت کنم، او عصبانی شد و دعوا میان ما بالا گرفت. او میگفت این موضوع خانوادگی است و ارتباطی به من ندارد. سهراب در اوج خشم به سمت من حملهور شد و همسرش که شاهد ماجرا بود میلهای را از روی زمین برداشت و به سمت برادرم پرتاب کرد. میله به سر برادرم برخورد کرد.
سهراب که عصبانی شده بود میخواست همسرش را کتک بزند که مانع او شدم. من دستانم را دور گردن سهراب حلقه کردم و وقتی به خودم آمدم که برادرم مرده بود.
وی ادامه داد: مادر و زن داداشم که میدانستند من قصد کشتن او را نداشتهام سکوت کردند تا راز قتل پنهان باقی بماند. به همین خاطر من جسد برادرم را در صندوق عقب ماشین گذاشتم و به همراه آنها به یکی از روستاهای غرب تهران که محل تولدم بود، بردم. من به کمک اهالی روستا جسد برادرم را در غسالخانه غسل دادیم و دفن کردیم. من به دروغ به اهالی روستا گفتم برادرم تصادف کرده است. اما بعد از این ماجرا در این مدت عذاب وجدان رهایم نمیکند. به همین خاطر تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم.
به دنبال اعترافات این مرد و برای بررسی صحت ادعای وی دستور نبش قبر صادر شد و پزشکی قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کرد.
همسر قربانی نیز گفت: برادرشوهرم برای وساطت به خانهمان آمده بود اما شوهرم به سمت او حمله کرد. من که ترسیده بودم میلهای را به سمت شوهرم پرتاب کردم اما میله ناخواسته به سر او برخورد کرد.همان موقع شوهرم که عصبانی بود به سمت من حملهور شد. او میخواست مرا بزند که برادرشوهرم مانع او شد.
به این ترتیب برای ایرج کیفرخواست صادر و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در این میان مادر ایرج اعلام گذشت کرد و رئیس قوه قضائیه نیز پس از بررسی پرونده، از طرف ۲ فرزند صغیر قربانی درخواست دیه را مطرح کرد.
قرار است این مرد بزودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کند. همسر قربانی نیز به اتهام ضربات غیرمنتهی به فوت از خود باید دفاع کند.
جزئیات قتل زن جوان مسافرکش در لواسان
با کشف جسد زن جوان به قتل رسیده در محله لواسان، یک سناریوی جنایی مقابل کارآگاهان پلیس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، عصر شهشنبه بیست و نهم فروردین ماه امسال، ساکن خانهای در یکی از محلههای لواسان با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و به اپراتور گفت: چند روزی می شود که یک خودروی پراید به طرز مشکوکی در این محله رها شده است.
با اعلام این خبر، نزدیکترین واحد گشت کلانتری 166 لواسان راهی محل مورد نظر شدند و به محض باز کردن درب صندوق عقب خودروی پراید، با یک کیسه مشکی رنگ مواجه شدند که داخل آن، جسد زن جوانی وجود داشت!
پیرو کشف این جسد، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تشخیص هویت به همراه بازپرس کشیک قتل دادسرای لواسانات، راهی صحنه جنایت شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تحقیقات تخصصی تیم بررسی صحنه جرم نشان میداد، زن 33 ساله راننده تاکسی اینترنتی بوده اما هر روز در ساعت مشخصی تعدادی مسافر را از میدان تجریش به لواسان میآورده است همچنین مدارک هویتی مقتوله در داشبورد خودروی پراید کشف شد.
تجسسهای کارآگاهان جنایی حکایت از آن داشت، پسر مقتوله چند روز قبل از کشف شدن جسد، مفقودی مادر خود را به پلیس اعلام کرده بود؛ پس از پایان تحقیقات میدانی، تیم پلیسی ماموریت پیدا کردند تا دوربینهای مداربسته اطراف صحنه جنایت را هدف بازبینی قرار دهند.
با دستور بازپرس کشیک قتل دادسرای لواسانات، جسد مقتوله برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در رابطه با دستگیری عامل این جنایت هولناک آغاز شده است.