سریال زخم کاری | `پیش بینی آینده سریال زخم کاری 2
آینده سریال زخم کاری را زودتر بدانید | شوک های جدید در زخم کاری 2
خداحافظی با مهران غفوریان در سریال زخم کاری و پیش بینی آینده طبق الگوی نمایشنامه هملت | بدرود شفاعت،خداحافظ «پولونیوس»
سریال زخم کاری ساخته محمد حسین مهدویان است.سریال زخم کاری مخاطبان زیادی پیدا کرده است.سریال زخم کاری بر اساس برداشتی از مکبث اثر جاودان شکسپیر ساخته شده است.سریال زخم کاری صحنه های خشن و جنجالی دارد و درگیر با سانسور است.سریال زخم کاری به نیمه فصل دوم رسیده است.
پیش بینی آینده سریال زخم کاری بعد از مرگ مهران غفوریان
سریال زخم کاری براساس نمایشنامه «هملت» اثر جاودانه ویلیام شکسپیر ساخته شده و میثم در جایگاه هملت قرار دارد و مالک، روح پدری که واقعیت را به او میگوید. گرچه میزان حضور مالک در فصل دوم این سریال در حد روح پدر هملت نیست و هنوز بعد از ده قسمت نمیدانیم جواد عزتی دقیقا در این فصل چه میکند اما به طور طبیعی وقتی میثم را هملت در نظر بگیریم، چیدمان سایر شخصیتها هم مشخص میشود.
در نمایشنامه «هملت» پولونیوس، مشاور ارشد کلادیوس، عموی خیانتکار هملت و پدر افولیا، معشوقه هملت است. در نمایشنامه، زمانی که هملت تلاش میکند مادرش را متقاعد کند که کلادیوس عامل مرگ پدرش است، پرده تکان میخورد و هملت گمان میکند، کلادیوس گوش ایستاده است. همان موقع شمشیر میکشد و اتفاقی به جای کلادیوس، پولونیوس را به قتل میرساند.
در «زخم کاری: بازگشت»، رضا شفاعت مشاور ارشد و نزدیکترین فرد به طلوعی است و تمام اوامر او را اجرا میکند.از طرف دیگر پدر شیدا، معشوقه میثم است. در قسمت دهم، زمانی که میثم میفهمد ماشینی در تعقیب اوست تلاش میکند او را متوقف کند اما موفق نمیشود و نهایتا ماشین واژگون میشود و باعث مرگ رضا شفاعت میشود.
حالا طبق الگوی هملت، اوفلیا بعد از مرگ پدر توسط معشوقش خودکشی میکند و برادر اوفلیا برمیگردد تا انتقام پدر را از هملت بگیرد. حالا طبیعتا باید منتظر خودکشی شیدا و برگشت شهریار و جنجال میان آن دو باشیم. در این بین باید دید آیا طبق همان الگو، سمیرا هم جام زهری را که قرار است میثم را بکشد خواهد نوشید یا کارگردان این شخصیت را برای فصل سوم در صحنه نگه خواهد داشت.
در قسمت دهم پای شخصیت جدیدی به اسم پانتهآ هم به سریال باز شد. شخصیتی با بازی مهراوه شریفینیا که خبر بازگشتش برای رسیدن به ارث و میراث ریزآبادیها ذهن همه را درگیر میکند.
تا کنون ده قسمت از سریال «زخم کاری بازگشت» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در پلتفرم فیلیمو منتشر شده است.
فاجعه سریال زخم کاری
مردم جواد عزتی را در نقش مالک دوست دارند نه هیچ چیز دیگر | سریال زخم کاری ۲ در چه چیزی گوی سبقت را از همه سریالها ربود؟
سریال «زخم کاری۲» یا همان «زخم کاری: بازگشت» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در مقایسه با فصل اول دچار یک پسرفت جدی شده است، اکثر مخاطبان سریال که آن را دنبال میکنند و هر بار حسرت میخورند که چرا فصل دوم کیفیت و جذابیت فصل پیشین را ندارد.
فصل اول زخم کاری زوایای پنهان و آشکار یک شبکه مافیایی را آشکار میکرد که در راه رسیدن به ثروت بیشتر حاضر بود تن به هر جرم و جنایتی بدهد. در فصل دوم با حذف مالک (با بازی جواد عزتی) قرار است درگیری و کشاکش اصلی بین میثم، پسر مالک و طلوعی (با بازی کامبیز دیرباز) اتفاق بیفتد. در فصل یک میدانستیم که قرار است قصه مالک را دنبال کنیم و با او همراه شویم. سریال با ورود مالک آغاز میشد و با قتل او به پایان میرسید. فصل دوم اما قهرمان مشخصی ندارد و خود کارگردان هم نمیتواند بین میثم و مالک یک نفر را انتخاب کند.
دوربین گاه با میثم همراه میشود و داستان او را میگوید و گاه سراغ طلوعی میرود. گذشته از این نکته مساله دیگر این است که ردای قهرمانی بر قامت هیچ یک از این دوشخصیت نمینشیند.
کاش کارگردان و تهیه کننده «زخم کاری: بازگشت» به جای توجه بیش از حد به تبلیغات لابلای سریال اندکی بر روی ساختار و محتوای فیلمنامه وقت صرف میکردند و پس از رسیدن به یک متن قابل قبول کار را کلید میزدند
شخصیتهای فصل یک به خاطر توجه فیلمنامهنویس به جزییات جذاب از آب درآمده بودند؛ ولی در فصل دوم شخصیتها تک و یکبعدی هستند. میثم جز این که پسر مالک است، هویت و مشخصه دیگری ندارد. اتفاقا در هر قسمت چندین بار تکرار میکند که من پسر مالک هستم. این جمله را این قدر تکرار کرده که بدل به یک شوخی و نکته طنزآمیز در فضای مجازی شده است.
در یک کلمه میتوان او را پسری «بیعرضه» نامید که هیچ هنری ندارد. آنقدر هوش و استعداد ندارد که بتواند جلوی مافیای اقتصادی بایستد. تجربه کاریاش هم در حد صفر است و از هیچ چیزی سر درنمیآورد. مسلما چنین آدمی با این درجه از ناتوانی نمیتواند شمایل یک قهرمان را به تصویر بکشد.
طلوعی در این سریال به عنوان پدرخوانده و همه کاره هلدینگ ریزآبادی معرفی میشود. اولین سوالی که پیش میآید این است که چرا طلوعی در فصل اول حضور نداشت؟ مگر در فصل یک قدرت تمام و کمال در اختیار مالک نبود؟ اگر مالک از طلوعی دستور میگرفت، پس چرا این نکته در فصل یک نمایش داده نشد؟ آدمی مثل طلوعی که این قدر نفوذ و قدرت دارد، باید یک ردپایی در گذشته داشته باشد.
البته جواب این سوال مشخص است. زمانی که فصل اول را میساختند به دنبالهدار بودن آن فکر نکرده بودند. بنابراین مجبور شدند در فصل دوم یک شخصیت جدید با داستانی تخیلی و مصنوعی خلق کنند.
بازگشت نافرجام سریال زخم کاری
مالک با یک پیشینه مشخص به مخاطب معرفی شد. او در یک خانواده فقیر بزرگ شده بود و به خاطر روحیه جاهطلبی که داشت میخواست یک شبه راه صد ساله را طی کند. مالک به عنوان یک قهرمان ظالم و بیرحم به ندرت رفتارهای مهربانانهای از خود نشان میداد و همین چندبعدی بودن به کمک باورپذیری او میآمد. طلوعی اما یک موجود مکار و بیرحم و سنگدل تمام عیار است. او در مدتی که مدیریت هلدینگ را بر عهده گرفته جز قتل و سلاخی رقبا کار دیگری نکرده است.
قهرمان زمانی اهمیت دراماتیک پیدا میکند که کنش قهرمانانه داشته باشد و برای حل مسائل از هوش و زکاوت و تواناییهایش استفاده کند. درباره مالک میدانستیم که در هر قسمت درگیر کدام پرونده اقتصادی است و چه موانعی پیش رو دارد. در فصل دوم دعواهای خانوادگی جای پروندههای مهم اقتصادی را گرفته است.
آدمی مثل طلوعی بدون این که سراغ مسائل اقتصادی برود، بر روی نابودی میثم و دیگر رقبا متمرکز شده و میخواهد با زدن و کشتن و سلاخی کردن قدرتنمایی کند. طلوعی در حالی مرتکب این جنایات میشود که هیچ پلیس و قاضی در داستان حضور ندارد و کسی مزاحم کارش نمیشود. او هم در ترکیه برای آدمکشی نیرو دارد و هم در وسط شهر تهران میتواند یک اتاق را منفجر کند.
فصل دوم سریال زخم کاری ثابت کرد که...
ساخت فصل دوم «زخم کاری» ثابت کرد که اقتباس تا چه اندازه در موفقیت فصل اول سریال نقش داشته است. فیلمنامه فصل اول سریال از یک رمان ایرانی با عنوان بیست زخم کاری اثر محمود حسینی زاد اقتباس شده بود. نویسنده داستان را با نگاهی به ماجرایی واقعی نوشته بود و هر صفحه از کتاب حاوی رخدادهای مهیج و پرتعلیق بود. اما در فصل دوم جای خالی یک فیلمنامه منسجم حس میشود. فیلمنامه آنقدر پراکندهگویی دارد که انگار هر قسمتش را یک نفر نوشته است.
پس از گذشت هشت قسمت هنوز اتفاق خاصی رخ نداده است. در این هشت قسمت آدمهایی کشته شدند که بود و نبودشان تاثیری در داستان نداشت. مثلا فرنهاد که مثلا دشمن خونی طلوعی بود، هنوز پایش به داستان نرسیده کشته شد.
درباره گافها و باگهای قصه گفتنیها زیاد است. گفته شد که فرنهاد فرزند دیگری دارد که بر خلاف برادر قماربازش اهل کار اقتصادی است. اما در مجلس ختم خبری از این فرزند پیگیر و کوشا نبود. در این سریال میبینیم که آدمها به راحتی آب خوردن پیامرسان و ایمیل را هک میکنند و این هک باعث جابجا شدن نقشه قتل میشود. در چند قسمت ابتدایی همه دنبال جنازه مالک هستند؛ اما به یکباره موضوع جنازه فراموش میشود.
جواد عزتی برگ برنده فصل اول سریال بود
جواد عزتی برگ برنده فصل اول سریال بود و حضور کمرنگش در فصل دوم لطمه شدیدی به ساختار اثر وارد کرد. متاسفانه شخصیتهای جدید هیچ کدام نتوانستند جای خالی این بازیگر محبوب را پر کنند. قرار گرفتن نام او در تیتراژ نوید بخش حضور دوبارهاش بود. اما ظاهرا کارگردان این بازیگر را در آب نمک خوابانده تا در فصل سوم او را وارد داستان کند. گفته شده که جواد عزتی در مجموع حدود ۵ روز جلوی دوربین سریال بوده و در روند قصه تاثیرگذاری چندانی ندارد. کارگردان بیش از آنکه از بازی و تواناییهای او استفاده کند، از اسم و رسمش بهره گرفته تا دوستداران این بازیگر را پای سریال
بنشاند.
این سریال در زمینه تبلیغ خوردنی و نوشیدنی وسط داستان و نمایش بیلبوردها و آگهیهای تجاری گوی سبقت را از همه سریالها ربوده است. کاش کارگردان و تهیه کننده زخم کاری: بازگشت به جای توجه بیش از حد به تبلیغات لابلای سریال اندکی بر روی ساختار و محتوای فیلمنامه وقت صرف میکردند و پس از رسیدن به یک متن قابل قبول کار را کلید میزدند.
سوتی ماشینی سریال زخم کاری
سکانس وحشتناک بد سریال زخم کاری
فصل دوم سریال زخم کاری
طلوعی یکی از شخصیتهای مرموز و پر پرسش سریال زخم کاری است که از قسمتهای ابتدایی فصل اول نام آن میان کاراکترها مطرح میشد. طلوعی حالا در فصل دوم با بازی کامبیز دیرباز حضور پررنگی دارد. در اینجا معرفی داریم بر این شخصیت و چرایی حضورش در سریال محبوب این روزها.
قبل از بحث درباره حضور کاراکتر طلوعی در فصل دوم زخم کاری، این نکته را مرور کنیم که در ساختار دراماتیک داستانهایی با پسزمینه نمایش قدرت و مافیای اقتصادی همواره یک چهره مخفی وجود دارد که با وجود تمام مراجعات به آن شخص، همیشه از حضور در مجامع اصلی سر باز میزند. در این شکل از روایت مافیایی چهرههای پرنفوذتر عموما چهرههای مهربانتری دارند و خودشان را از گزندهای اصلی دور نگه میدارند و در رفتار عمومی طوری وانمود میکنند که گویی از همه چیز بیاطلاع هستند و حتی گاهی جانب طرف بیگناه را میگیرند.
در سریال زخم کاری از همان قسمتهای ابتدایی فصل اول شاهد آن بودیم که شخصیتی به نام طلوعی وجود دارد که پشت پرده تمامی اتفاقات و تصمیمات حضور داشته و تمامی تصمیمگیریها بستگی به نظر او دارد. طلوعی تا پایان فصل اول سریال زخم کاری حضور تصویری نداشت و تنها در چند موقعیت حساس حضور و نفوذ او در حلقههای قدرت باعث شد تا برخی از کمکاریهای خاندان ریزآبادی و مالک رفع و رجوع شود.
بازیگر سریال زخم کاری مالک
اما طلوعی درحالی ظهر کرده است که گویا مالک هم زنده است. با شروع فصل دوم سریال زخم کاری و با پخش اولین قسمتهای آن شاهد حضور طلوعی در مرکز توجهات هستیم. حالا که مالک با زخمی که از منصوره و ناصر خورده از نظرها پنهان شده و احتمالا حضوری پررنگ در فصل دوم سریال ندارد طلوعی پا به میدان اصلی گذاشته و با میانجیگری میان وارثان هولدینگ ریزآبادی سعی میکند اختلافات را رفع و رجوع کند و هولدینگ را از سقوط نجات دهد. طلوعی از شاخههای اصلی و پشت پرده قدرتمند شرکت به حساب میآید. اما میثم به واسطه جوان بودنش نمیتواند حضور او را هضم کند.
رازهای طلوعی با سمیرا
بازی دیرباز در نقش طلوعی سریال زخم کاری
قبل از پخش فصل دوم زخم کاری شایعههای زیادی درباره بازیگر نقش طلوعی به گوش میرسید که سرانجام قرعه به نام کامبیز دیرباز افتاد. همراه با گریمی که قرار است او را ۱۰-۱۵ سالی پیرتر نشان دهد. پیرمردی پرنفوذ، سختی چشیده و البته روی پا و زیرک.
با همه نقدهای تند و تیزی که این روزها منتشر میشود، بازی کامبیز دیرباز در این سریال گرم و گیراست. قرار نیست چهرهای خشن داشته باشد ولی از طرفی قاطعانه درباره هر اتفاقی نظر میدهد. در مقابل میثم کرنش میکند و سعی میکند سعهصدر بیشتری نشان دهد. شیمی رابطه او با سمیرا و رابطهاش با مباشرش شفاعت با بازی مهران غفوریان جور درآمده است. طلوعی شخصیت مرموز سریال زخم کاری است که به نظر میرسد در فصل دوم حضوری پررنگ در اتفاقات میان شخصیتها دارد. باید منتظر تماشای بقیه سریال باشیم تا ببینیم طلوعی تا چه اندازه میتواند از قدرت و نفوذ خود برای از میان برداشتن رقبا تاثیرگذار باشد.