قاتل داریوش مهرجویی | اعترافات جدید در دادگاه قاتل داریوش مهرجویی
ضد و نقیض گویی قاتل داریوش مهرجویی و سه متهم دیگر در جلسه آخر دادگاه
جزئیات کامل از جلسات محاکمه قاتل داریوش مهرجویی و همسرش
بعد از بازداشت قاتل داریوش مهرجویی جزئیات ادامه دارد.قاتل داریوش مهرجویی که باغبان محوطه خانه او بوده است و با همدستی 3 نفر دیگر اقدام به قتل کرده است.قاتل داریوش مهرجویی هنگام بازداشت اعترافات هولناکی کرد اما حالا زیر سخنانش زده است.قاتل داریوش مهرجویی و همدستانش عامل قتل بوده اند.
اجساد داریوش مهرجویی و همسرش درحالیکه به طرز هولناکی با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند، توسط دختر ۱۷سالهشان مونا در ویلایشان در شهرک زیبادشت مرکزی در کرج پیدا و از همان زمان تحقیقات تخصصی، گسترده و پیچیده کارآگاهان پلیس استان البرز برای کشف راز جنایت، آغاز شد.
جزئیات جلسه دوم دادگاه قاتل داریوش مهرجویی و همدستانش
سایت جنایی در مورد جلسه دوم و اظهارات متهمان نوشت که در ابتدا اسکندر متهم ردیف سوم از خود دفاع کرد.
اسکندر گفت: «اتهامات را قبول دارم. چند روز قبل از حادثه سر کار بودم. کریم زنگ زد و گفت میخواهیم سرقت کنیم. یک نفر را میشناسم که خارج میرود و در خانه دلار و یورو دارد. ما رفتیم خانه مهرجویی البته او را نمیشناختیم. اول کریم رفت بعد میرویس و بعد من و داوود رفتیم. بعد میرویس چوب پیدا کرد. کریم هم یک چاقوی دستهزرد داد به من. در خانه باز بود. وارد شدیم. مهرجویی و همسرش در آشپزخانه دور میزناهارخوری بودند. زن وقتی که ما را دید، فرار کرد سمت اتاق. من و داوود دنبالش رفتیم. او پشت در ایستاده بود اما زور زدیم و وارد شدیم. در همین حین چاقو از دستم ول شد و افتاد
زمین. دست و پای خانم را که بستیم، کریم آمد. دو تا چاقو دستش بود، یک چاقو را به من داد، گفت بزن، اگر نزنی تو را میکشم. من هم دو ضربه به گردنش کشیدم. خیلی خون نیامد، فقط یک قطره خون روی من ریخت که ترسیدم و چاقو را زمین انداختم و عقب رفتم. کریم چاقو را برداشت و ضربه به گردن خانم زد. گفت بروید خانه را بگردید هر چه پیدا کردید، بردارید. ما طلا و دو گوشی پیدا کردیم و برداشتیم. کریم چاقوها را به من داد و گفت چون بیرون از شهرک هستی تو گوشی را قایم کن من هم گوشیها را در منطقه چهارشنبه خاک کردم. بعد از مدتی هم وقتی سر کار بودم، ماموران دستگیرم کردند. من در این مدت صادقانه
حرف زدم و همهچیز را لو دادم.»
قاضی: دیدی مهرجویی چطور کشته شد؟
متهم: من نفهمیدم اما دست میرویس بالا و پایین شد، این را دیدم البته صدایی نشنیدم.
در ادامه وکیل اسکندر در جایگاه قرار گرفت و گفت: «موکل من صداقت داشته و براساس واقعیت صحبت کرده و حتی صداقتش باعث شد که طلا و چاقو کشف شود که یکی از دلایل اصلی موجود در پرونده است. با توجه به همکاریای که موکل من کرده درخواست اعمال تخفیف دارم. ضمن اینکه کریم سرکرده باند بوده و موکل من را برای ضربه زدن به خانم محمدیفر تهدید کرده است.»
در ادامه میرویس در جایگاه قرار گرفت و گفت: «من همه اتهامات را قبول دارم اما سرقت را قبول ندارم. من برای کشتن مهرجویی رفته بودم چون اختلاف داشتم. همین اختلاف هم باعث شد که این کار را بکنم. چند روز قبل از حادثه کریم گفت بیا برویم مهرجویی را بکشیم. قبول نکردم اما کریم گفت چون تو با مهرجویی اختلاف داشتی ما او را بکشیم باز هم گردن تو میافتد برای همین من هم رفتم. وقتی رفتیم من چوب برداشتم. مهرجویی که آمد چهار ضربه به سرش زدم. دستش را بالا آورد تا دفاع کند ضربه به دستش برخورد کرد. بعد کریم یک ضربه با چاقو به گردنش زد. مهرجویی افتاد روی صندلی و صندلی شکست.»
قاضی: تا زمانی که کریم ضربه را نزده بود مهرجویی هنوز ایستاده بود؟
متهم: بله ایستاده بود و مقاومت میکرد.
قاضی: اختلافت با مهرجویی برای چه بود؟
میرویس: یکسری وسایل را از باغ دیگری دزدیدم. صاحب مال گفت بیا برای ما کار کن به اندازه ۳۰ میلیون برای آن فرد کار کردم، اما مهرجویی باعث شد که من را از شهرک اخراج کنند و همین باعث شد کینه به دل بگیرم و فقط به فکر کشتن بودم.
قاضی: درباره خانم محمدیفر چطور؟
متهم: من در قتل او نبودم و در پذیرایی ایستاده بودم و در سرقت هم نقش نداشتم و دنبال انتقام بودم. آنجا چند گوشی بود میتوانستم گوشی را بردارم و بروم، اما این کار را نکردم و سرقت را قبول ندارم.
رییس دادگاه متهمان را برای بیان آخرین دفاعیات به جایگاه فراخواند. کریم متهم ردیف اول گفت: «اتهام دو فقره قتل و سایر اتهامات را قبول ندارم. من در صحنه نبودم و نمیدانم چرا من را به عنوان قاتل معرفی میکنند.»
سایر متهمان نیز در جایگاه حاضر شدند و درخواست بخشش کردند.
در ادامه وکیل کریم درخواست کرد که فیلم بازجوییهای موکلش را پخش کنند و این موضوع را به عنوان آخرین دفاع مطرح کرد.
وکیل داوود هم گفت: «باتوجه به اینکه موکل من زیر ۱۸ سال است درخواست تخفیف دارم و همچنین درخواست دارم موکلم به کانون اصلاح و تربیت منتقل شود.»
وکیل اسکندر هم گفت: «موکلم همکاری کرده و درخواست تخفیف دارم.»
در ادامه وکلای اولیای دم هم گفتند: «با توجه به اینکه متهمان در اقاریر خود به اینکه در قتل مشارکت داشتهاند و شرایط را برای قتل مرحوم مهرجویی و همسرش فراهم کردهاند اعتراف کردند، از دادگاه تقاضای صدور حکم قصاص برای هر چهار متهم پرونده به اتهام قتل عمدی، پرداخت دیه و صدور مجازات برای ورود به عنف و سرقت را دارم.»
نماینده بهزیستی نیز که در جلسه دادگاه به عنوان مشاور حاضر شده بود خطاب به قضات گفت: «رفتارهای داوود نشان میدهد ماهیت جرم ارتکابی را درک نکرده درخواست تخفیف برای او دارم.»
در پایان دادگاه ختم رسیدگی را اعلام کرد و گفت: «ظرف مهلت قانونی درخصوص این پرونده تصمیمگیری خواهد شد.»
اولین جلسه دادگاه و اعتراض به کیفرخواست
روز چهارشنبه، بیست و هفتم دی ماه اولین جلسه دادگاه متهمان قتل مهرجویی و همسرش بود. براساس کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرا که در ابتدای جلسه محاکمه روز چهارشنبه قرائت شد، قاتل اصلی کریم است که اتهامش «مباشرت در قتل عمدی مهرجویی و همسرش»، «مشارکت در سرقت تعزیری»، «ورود به عنف به خانه دیگران» و «تهدید با چاقو» عنوان شده است.
متهم ردیف دوم با اتهامات «شروع به قتل عمدی مرحوم مهرجویی»، «مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی به نحو وارد آوردن ضربات متعدد به مرحوم مهرجویی»، «مشارکت در سرقت تعزیری» و «ورود به عنف به خانه دیگران»؛ متهم ردیف سوم با اتهامات «شروع به قتل عمدی مرحومه محمدیفر»، «مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو به نحو وارد آوردن جراحت به بدن مرحوم خانم محمدیفر»، «مشارکت در سرقت تعزیری»، «ورود به عنف به خانه دیگران»، «اخفای ادله جرم» و متهم ردیف چهارم نیز با اتهامات «معاونت در شروع به قتل عمدی مرحومه محمدیفر»، «مشارکت در سرقت تعزیری» و «ورود به عنف به خانه دیگران» روبهرو هستند.
در اولین جلسه دادگاه، کریم در دفاعیات خود منکر قتل و سرقت شد، اما داوود بخشی از اتهامات خود را مبنی بر سرقت پذیرفت. در ادامه وکلای اولیای دم به کیفرخوست اعتراض کردند و گفتند: «کیفرخواست با عجله صادر شده و قتلها از سوی حداقل دو نفر از متهمان صورت گرفته و قاتل اصلی فقط یک نفر نیست.» اما نماینده دادستان ایرادات را رد کرد و گفت: «ردپای هیچ فرد دیگری در پرونده دیده نشده است. متهمان اقرار به قتل داشتند و ما وارد موضوعات دیگر نمیشویم و ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانهاش میخواهد رکابی بپوشد یا کت و شلوار.»
وکیل اولیای دم گفتند که خانواده محمدیفر معتقد هستند؛ مطالبی در پرونده هست که به آنها پرداخته نشده و ما نمیخواهیم حرفی بزنیم که موجب خدشه به امنیت کشور شود. ما از دادگاه میخواهیم عنوان اتهامی متهمان را تغییر بدهند زیرا ممکن نیست هر دو قتل را کریم مرتکب شده باشد.
قتل داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر، در تاریخ ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۲ در خانه شخصیشان در کرج روی داد.
وحیده محمدیفر، همسر داریوش مهرجویی چند روز پیش از به قتل رسیدنشان در گزارشی تحت عنوان «دزدان سنتور علی سنتوری را دزدیدند» که در روز یکشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۴۰۲ به شماره ۵۶۰۲ «اعتماد» منتشر شد، مصاحبهای کرده بود از تهدید فردی ناشناس با چاقو و لهجه غیرایرانی.
جسد داریوش مهرجویی و نویسنده آثار سینمایی به همراه همسرش وحیده محمدیفر کارگردان و طراح لباس در خانه شخصیشان آغشته به خون در حالی یافت شد که نیروی انتظامی علت قتل را در درجه اول مالی اعلام کرد.
قاتل داریوش مهرجویی در اولین جلسه دادگاه چه گفت؟
نخستین جلسه محاکمه قاتلان داریوش مهرجویی و همسرش که اواخر مهرماه امسال در ویلایشان در زیبادشت کرج به قتل رسیدند صبح چهارشنبه در شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز آغاز شد.
در این جلسه متهم ردیف اول به نام کریم که باغبان سابق ویلایی مهرجویی بود و بررسیها نشان میدهد که مهرجویی و همسرش با ضربات چاقوی او به قتل رسیدهاند، به رغم اینکه در مراحل بازجویی و بازپرسی به جنایت اقرار کرده بود و همه جزئیات شب حادثه را شرح داده، اما قتلها را انکار کرد و مدعی شد که همدستشان به دروغ پای او به این ماجرا باز کردهاند. در جلسه دیروز که اولیای دم داریوش مهرجویی در آن حضور نداشتند اما پدر وحیده محمدیفر(همسر مهرجویی) حضور داشت، متهم ردیف دوم پرونده اما جزئیات کاملی از شب حادثه شرح داد.
کیفرخواست
بر اساس کیفرخواست صادر شده از سوی دادسرا که در ابتدای جلسه محاکمه قرائت شد، قاتل اصلی کریم است که اتهامش «مباشرت در قتل عمدی مهرجویی و همسرش»، «مشارکت در سرقت تعزیری»، «ورود به عنف به منزل دیگران» و «تهدید با چاقو» عنوان شده است.
متهم ردیف دوم با اتهامات «شروع به قتل عمدی مرحوم مهرجویی»، «مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی به نحو وارد آوردن ضربات متعدد به مرحوم مهرجوئی»، «مشارکت در سرقت تعزیری» و «ورود به عنف به منزل دیگران»؛ متهم ردیف سوم با اتهامات «شروع به قتل عمدی مرحومه محمدیفر»، «مباشرت در ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو به نحو وارد آوردن جراحت به بدن مرحوم خانم محمدیفر»، «مشارکت در سرقت تعزیری»، «ورود به عنف به منزل دیگران»، «اخفای ادله جرم» و متهم ردیف چهارم نیز با اتهامات «معاونت در شروع به قتل عمدی مرحومه محمدیفر»،
«مشارکت در سرقت تعزیری» و «ورود به عنف به منزل دیگران» روبهرو هستند.
ایراد به کیفرخواست
پس از بیان کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، وکلای اولیای دم قربانیان در جایگاه قرار گرفتند تا اظهارات و درخواست خود را بیان کنند. وکلای هر دو مقتول به کیفرخواست اعتراض کردند و گفتند که به نظر آنها کیفرخواست با عجله صادر شده و قتلها از سوی حداقل دو نفر از متهمان صورت گرفته و قاتل اصلی فقط یک نفر نیست.
مانوش منوچهری، وکیل مونا، دختر داریوش مهرجویی گفت: در عکسهایی که از صحنه جرم گرفته شده، او لباس رسمی به تن دارد. به نظر ما وی منتظر میهمان بوده و درخواست کردیم که تماسهای آخر ایشان بررسی شود که معلوم شود وی منتظر چه کسی بوده اما وقتی به تلفنهای مهرجویی دسترسی پیدا کردیم، دیدیم که همه شبکههای اجتماعیاش پاک شده و سئوال این است که چرا این اتفاق افتاده است. همچنین ما خواستیم فیلم دوربینهای مداربسته بررسی شود که نشد.
وی ادامه داد: در کیفرخواست فقط برای کریم اتهام مباشرت در قتل گرفته شده است. حال آنکه به نظر ما قتل از سوی دستکم ۲نفر انجام شده. چون یکی دیگر از متهمان در بازجوییها گفته بود که ضربات چاقو را به گردن خانم مهرجویی زده و باید حداقل اتهام او معاونت در قتل در نظر گرفته شود.
نماینده دادستان در پاسخ به این ایردات گفت: دوربینها بررسی نشده چون متهمان گفتهاند از در اصلی شهرک وارد باغ نشدند بلکه از دیوار پشتی خودشان را به ویلای آقای مهرجویی رساندند. مامورن پلیس تحقیقات را به طور کامل دنبال کردند ولی ردپای هیچ فرد دیگری در پرونده دیده نشده است. متهمان اقرار به قتل داشتند و ما وارد موضوعات دیگر نمیشویم و ملزم نیستیم بررسی کنیم یک نفر در خانهاش میخواهد رکابی بپوشد یا کت و شلوار.
انکارهای عجیب قاتل داریوش مهرجویی
وقتی نوبت به متهمان رسید که از خود دفاع کنند، کریم(متهم ردیف اول) نخستین کسی بود که در جایگاه قرار گرفت. او در زمان دستگیری به قتل داریوش مهرجویی و همسرش اقرار کرده و گفته بود: «من در زمانی که برای آنها کار میکردم، ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم، اما آنها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و میگفتند که هیچ بدهیای به من ندارند. آنها قبلا به خاطر سرقت یک جاروبرقی مرا به زندان انداخته بود و به همین دلیل از آنها کینه به دل گرفته بودم و با همدستی برادرم و ۲نفر از دوستانم نقشه قتلشان را کشیدم.» این مرد در جریان بازسازی صحنه جنایت نیز جزئیات نحوه ورودشان به ویلای مهرجویی، نحوه قتل داریوش مهرجویی و سپس وحیده محمدیفر را نیز به طور کامل شرح داده بود اما دیروز و در جلسه دادگاه، به طرز عجیبی همه اعترافاتش را پس گرفت و مدعی شد که هیچکس را نکشته است.
سوال و جوابهای رد و بدل شده بین متهم و قاضی دادگاه را بخوانید:
قاضی: شما متهم به مباشرت در قتل عمد آقای مهرجویی و همسرش، چاقوکشی روی میت، مشارکت در سرقت مسلحانه و ورود به عنف هستید. آیا اتهام خود را قبول دارید؟
متهم: کدام اتهام؟ من از مردم ایران خوبی دیدم و به آنها بدی نکردم. ۱۲ سال است که در این شهرک کار میکنم. به ۵ باغ و ویلا رسیدگی میکنم. حتی صاحبان باغ کلید گاوصندوقهایشان را در کمد میگذاشتند و من هیچ وقت دزدی نکردم. من در زمان قتل آنجا نبودم. موهای من بلند بود و به من گفتند شبیه طالبان هستم و قتل را به گردن من انداختند. شب حادثه من در باغ دیگری بودم و برادرم نیز منزل پدر خانمش بود. پدر خانمش در زیبادشت شمالی و در باغ اشراقیها سرایدار است. او به آنجا رفت و حتی برای من یک قابلمه غذا به همراه سیبزمینی سرخ شده آورد. سر کار بودم و داشتم کارگری میکردم که
من را گرفتند.
قاضی: پس از جزئیات قتل چگونه اطلاع داشتی؟
متهم: ماموران پلیس به من یاد دادند. گفتند که قتل را گردن بگیر ما کمکت میکنیم.
قاضی: دوربینها تصویر تو را در روز قتل گرفتهاند و لباسهایت که در فیلم تنت بوده نیز مشخص است.
متهم: بله. من یک لباس سفید و مشکی با کلاه سفید و کفش سفید به پا داشتم. این لباسها را صاحب یکی از باغها به من داده بود. اما من به خانه مهرجویی نرفتم.
قاضی: همسایهها دیده بودند که تو آنجا بودی؟
متهم: یک روز قبل از قتل آقای مهرجویی زنگ زد و گفت کارم دارد. من به آنجا رفتم. روز بعد هم برای ادامه کار رفتم. زنگ در را زدم. از خانه سر و صدا میآمد. آقای مهرجویی گفت مهمان دارم. تو برو. من هم رفتم.
قاضی: اموال مسروقه کشف شده و تو اعتراف کرده بودی که قرار بود طلاها و گوشی را بین ۴ نفر تقسیم کنید.
متهم: من اصلا سرقتی انجام ندادم.
قاضی: تو قبلا اسکندر را دیده بودی؟
متهم: پارسال در ختم عمویش دیده بودم؟
قاضی: داود را چطور؟
متهم: داود تازه ۲ ماه بود از افغانستان به ایران آمده بود. اما با آنها هیچ حرفی نزدم.
قاضی: پس اتهامات را قبول نداری؟
متهم: نخیر قبول ندارم. هر چه گفتم تحت فشار بوده.
قاضی: بازپرس و معاون دادستان نیز تو را تحت فشار گذاشتند؟
کریم: نه. روز مواجهه حضوری از پزشکی قانونی آمدند و از ما خون گرفتند تا با نمونه خون پیدا شده در خانه مهرجویی مطابقت بدهند. آن روز داود به من گفت عجب غلطی کردم این کار را کردم. به او گفتم تو آدم کشتی و من را به اینجا کشاندی؟ اسکندر هم گفت خوب شد من بعد از قتل لباسهایم را شستم. آنها مرتکب قتل شدند و پای من را وسط کشیدند. برادرم هم بی گناه است. او یک بار از خانه مهرجویی دزدی کرد. او یک دوربین سرقت کرد. مهرجویی این موضوع را به من گفت. من هم دوربین را از برادرم گرفتم و پس دادم. بعد از آن برادرم از ایران رفت و من همچنان با مهرجویی در ارتباط بودم.
شهادت رئیس پزشکی قانونی
یکی از ابهاماتی که وکلای اولیای دم درباره کیفرخواست مطرح کردند، این بود که قاتلان اصلی دو نفر بودند نه یک نفر. حال آنکه اعترافات متهمان پس از دستگیری و تشریح جزئیات شب حادثه، نشان میداد که ضربههای کشنده به مقتولان توسط کریم، باغبان سابق مهرجویی وارد شده بود. پس از اظهارات وکلای اولیای دم، قاضی دادگاه از ارتین کمالی، مدیرکل پزشکی قانونی البرز خواست با حضور در جایگاه به سئوالات پاسخ دهد.
کمالی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه با توجه به اینکه ۲ ضارب در این قتل شرکت داشتهاند، کدامیک از این ضربات منجر به قتل شده است، گفت: ما نمیتوانیم بگوییم چه کسی باعث قتل شده است، اما در این جنایت، در ضربات منجر به قتل خطوطی وجود دارد که میتوان بر اساس آن نظر داد. ضربات اولی که به خانم مهرجویی وارد شده، خطوط تردیدی بوده و بعد از آن ضربه مهلکتر وارد شده است. ضرباتی که بر گردن وارد شده است، میتواند باعث خونریزی و مرگ شده باشد.
کمالی ادامه داد: ضربههایی که به آقای مهرجویی زده شده نیز هر چند که نیمه کاره بوده اما همان نوک چاقو باعث قطع شریان اصلی و آسیب دیدن ریه شده است.
او در پاسخ به سوال وکیل منا مهرجویی، مبنی بر اینکه در پرونده آمده مرگ بر اثر جسم تیز و سمی اتفاق افتاده است، گفت: ما اصلا اصطلاح سمی بودن در پزشکی قانونی استفاده نمیکنیم، حتما اشتباه تایپی صورت گرفته است. حتی در معاینات نیز ما به چنین چیزی برخورد نکردهایم.
همه جزئیات شب جنایت
داود متهم ردیف پرونده است. جوانی که میگوید شب حادثه از نقشه کریم برای قتل مهرجویی و همسرش خبر نداشته و ناخواسته وارد این بازی شده است. او دومین متهمی بود که در جایگاه قرار گرفت تا به سئوالات قاضی پاسخ دهد.
قاضی: اتهاماتت را شنیدی. آنها را قبول داری؟
متهم: بله قبول دارم.
قاضی: ماجرا را تعریف کن.
متهم: چند روز قبل از قتل کریم گفت برویم خانه مهرجویی دزدی کنیم. به غیر از من و او، میرویس و اسکندر هم بودند. آن شب از دیوار به داخل حیاط خانه مهرجویی پریدیم. خانم مهرجویی کریم را دید. در را بست. داد زد که زنگ می زنم به پلیس. ما هم ترسیدیم و رفتیم.
قاضی: تو را ندید؟
متهم: نه. چون چند روز بعد از این ماجرا من و نگهبان شهرک را صدا زد و گفت که چند روز پیش یکی آمده بود خانه من برای دزدی که شناختمش. بعد گفت که اسمش کریم است اما چون کریم قبلا با آنها کار میکرد و اختلاف داشت، باید نقشهای بکشد که او را گیر بیاندازد.
قاضی: بعد چه اتفاقی افتاد؟
متهم: میرویس و کریم این بار نقشهای کشیدند که کسی متوجه ما نشود. به من و اسکندر گفتند که می رویم برای دزدی. من خبر نداشتم که قرار است قتلی اتفاق بیافتد. شب جنایت از دیوار ته شهرک آمدیم تو. دور تا دور خانه را بررسی کردیم و بعد از روی نرده ها پریدیم داخل. کریم و اسکندر اول رفتند داخل و من و میرویس پشت آنها رفتیم. قبل از اینکه وارد خانه شویم از پشت پنجره دیدیدم که مهرجویی لباس مرتب پوشیده و نشسته بود روی کاناپه و داشت تلویزیون تماشا می کرد و خانمش کنار یک میز توی هال نشسته بود.
قاضی: چاقو دست کی بود؟
متهم: به نظرم دست کریم بود.
قاضی: از کجا وارد خانه شدید؟
متهم: از در آشپزخانه که به حیاط راه داشت و نیمه باز بود وارد شدیم. یک دفعه به صندلی گیر کردیم و صدا کرد. خانم مهرجویی با شنیدن صدا به طرف ما برگشت و ما را دید و داد زد و فرار کرد. وارد اتاق شد و من و اسکندر دنبالش رفتیم. داشت در را هل می داد که نتوانیم وارد شویم. ما هم هل دادیم که افتاد وسط اتاق. یک پارچه سیاه آنجا بود که برش داشتیم. دستش را و دهانش را با پارچه بستیم. گفتیم طلاهایت را بده اما گفت ندارم. می گفت چون به تازگی به خارج از کشور سفر کرده بودند، همه طلاهایش را به خانه مادرش برده و هنوز برنگردانده. ده تا النگو دستش بود که خواستم آنها را بدهد. داشتیم النگوها را
میگرفتیم که کریم وارد اتاق شد. اصلا قرار نبود که قتلی انجام شود و فقط قرارمان دزدی بود. کریم که آمد با اسکندر پچ پچ کرد. بعد گفت که باید اینها را بکشیم و اگر این کار را نکنیم شکایت می کنند و ما دستگیر می شویم. تا آن لحظه نمی دانستم که او مهرجویی را کشته است. البته صدای زدن مهرجویی را با چوب شنیدم اما فکر نمی کردم کریم او را کشته باشد.
قاضی: در آن لحظه چه کسی خانم مهرجویی را به قتل رساند؟
متهم: کریم به من گفت که برو از پشت، سر خانم مهرجویی را نگه دار و من این کار را کردم و کریم به او طوری ضربه زد که دست من هم بریده شد. خانم مهرجویی افتاد روی زمین و کریم پایش را گذاشت روی دندههای او و کارش را تمام کرد. بعد چون دستم بریده شده بود رفتم دستم را شستم. بعد رفتیم داخل کمدها را گشتیم و دیدیم که دیگر چیزی داخل خانه نیست. بعد آمدیم بیرون و سر خیابان که رسیدیم جدا شدیم. وسایل سرقتی را هم دادیم به اسکندر. چون بیرون از شهرک زندگی میکرد و بهتر میتوانست آنها را مخفی کند.
قاضی: تو کجا رفتی؟
متهم: یک ساختمان نیمه کاره بود در آن حوالی و رفتم آنجا. صبح که بیدار شدم، دیدم که پسرعمویم ۲۳ بار به من زنگ زده. بعد که آمدم بیرون و رفتم شهرک، یکی گفت که اوضاع اینجا خرابه و فهمیدم که درباره ماجرای شب قبل حرف می زند. حدود ساعت ۷:۲۰ بود که از دور سر و گوشی آب دادم و دیدم که کلی مامور در حال رفت و آمد به خانه مهرجویی هستند. چون باید کار رنگکاری یک ساختمان ۵ طبقه در آن حوالی را انجام میدادم به سر کار رفتم. سه چهار شب از آن ماجرا گذشته بود که متوجه شدم پسرعمویم را دستگیر کردهاند. یکی به اسم خان محمد که برادر کریم بود را هم دستگیر کردند اما فکر نمیکردم ما
لو برویم. برای همین در همان ساختمان نیمهکاره میخوابیدم که چند شب بعد، پلیس آمد بالای سرم و دستگیرم کردند. وقتی به اداره آگاهی رفتم، متوجه شدم که کریم و میرویس هم دستگیر شدهاند. همان موقع پیش ماموران همه چیز را اعتراف کرد و حتی گفتم که ما چهار نفر بودیم و نفر چهارم ما اسمش اسکندر است که اموال سرقتی هم پیش اوست. بعد از آن ماموران اسکندر را دستگیر کردند و او وقتی مرا دید شاکی شد که چرا او را لو دادهام و باید میگفتم که اموال سرقتی و چاقو را انداختهام توی چاه.
قاضی: زمانی که نزد پلیس اعتراف میکردی، تحت فشار بودی؟
متهم: نه. من اصلا کتک نخوردم و خودم اعتراف کردم.
قاضی: چاقو و دستکشها دست تو بود؟
متهم: بله. طلاها و اموال سرقتی دست اسکندر بود و من بعد از شب حادثه رفتم محلی که به چهارشنبه بازار معروف است و دستکشها را سوزاندم و چاقو را هم دفن کردم.