صحبتهای مبهم فکری درباره نکونام!+ تشریح جزئیات
پیش از تصمیم باشگاه استقلال در ممنوع المصاحبه کردن همه اعضای تیم، محمود فکری در یک گفتوگوی طولانی به سؤالات ما در آنتن پاسخ داد.
اگر بخش اول مصاحبه محمود فکری را روز گذشته مطالعه کرده باشید، او در مورد موضوعات مختلف صحبت کرد؛ صحبتهای قابل تاملی که از طریق این لینک قابل دسترس است.
البته که بخش اول صحبتهای فکری وقتی کاملتر جلوه خواهد کرد که در جریان بخش دوم این مصاحبه مفصل هم قرار بگیرد؛ جایی که او علاوه بر توضیح در مورد حواشی پُرشمار این روزهای باشگاه استقلال، نظیر مشکلات فرشید اسماعیلی، مصدومیت شیخ دیایاته، جستجو برای پیدا کردن یک بازیساز در میان شاگردانش و سایر مشکلات فنی و حاشیهای آبیپوشان، بیشتر در مورد خودش حرف میزند.
او در این مصاحبه صمیمانه با پژمان راهبر، سردبیر سایت "ورزش سه" از دوران حضور در تیم ملی و خداحافظی ناگهانی گفته، از ماجرای روزهای آغازین فوتبالش در نساجی که ممکن بود با دعوت علی پروین پرسپولیسی شود، از ماجرای ویدئوی چند ثانیهای حاشیهساز پس از بازی با فولاد، از انتشار کلیپ چندثانیهای نماز خواندن و همینطور دردسرهایی که جدایی ناگهانی از نساجی مازندران در ابتدای فصل برای او ایجاد کرد. در آخرین بخش مصاحبه که فکری راحتتر صحبت میکرد و از مشکلاتش در استقلال میگفت، کاپیتان سابق آبیهای پایتخت به این سؤال پاسخ داد که برای ساختن استقلالِ رویایی مورد نظرش چقدر زمان میخواهد.
*هر وقت استقلال یک شماره ۱۰ خوب و یک بازیکن طراح داشت، خوب نتیجه گرفته است. چه در گذشته ها که امیرقلعه نویی بازی می کرد و چه بعدتر که مجتبی جباری و جان واریو بازی می کردند. شما به این موضوع اصلا اعتقادی دارید و یا برنامه ای برای استخدام یک شماره ۱۰ در تیمتان وجود دارد؟
فکری- ببیند بحث اعتقاد نداشتن که نیست. وقتی بازیکنی داشته باشید که طراح باشد، خیلی می تواند کمک کند. مهدی مهدی پور بازیکن خوبی ست و نیاز به زمان دارد. از داریوش شجاعیان استفاده کردیم که برای او مصدومیت ایجاد شد. از آرش رضاوند می خواهیم استفاده کنیم یا فرشید اسماعیلی. اما هر کدام مشکلاتی را داشته اند که هنوز نتوانسته ایم، به چیزی که دلخواه ما است برسیم. اما در مجموع بازیکانی که بتوانند طراح باشند و مشکل ما را حل کنند، من هم علاقمندم. اما آسیب دیدگی نگذاشته. از طرفی مهدی پور چند بازی خوب بازی کرده. داریوش برسد خوب می شود. فرشید هم پست مورد علاقه اش همانجا است. همچنین رضاوند. این ها بازیکنانی هستند که اگر تمام آنها را داشته باشیم، شرایط بهتر می شود. تا الان این ها به شکل های مختلف نبوده اند. علی کریمی را سال گذشته از دست دادیم ولی به هر حال الان به زمان نیاز داریم. امیدواریم به مرور زمان هم بازیکنان جدید هماهنگ تر شوند و هم بازیکنان قدیمی مصدومیتشان بهبود پیدا کند.
* اگر دیاباته مصدومیتش تمام شود و به ترکیب اصلی اضافه شود، شما با سه مهاجم بازی خواهید کرد یا برنامه های دیگری در سر دارید؟
فکری- ببینید باز باید ببینیم که در آن بازی های خاص داشته های ما چیست. شاید شیخ برسد و بازیکنان دیگر مصدوم شوند و آسیب ببینند. ولی اگر من تمام آنها را در اختیار داشته باشم، ممکن است از تمام مهاجمانم استفاده کنم.
*یعنی ممکن است ۳-۳-۴ بازی کنید؟
فکری-الان هم ۳-۳-۴ بازی می کنیم ولی سعی می کنیم به این شکل استفاده کنیم. البته بازیکنان دیگری هم داریم. الان سبحان خاقانی و فردین رابط به عنوان بازیکنان جوان تیم در حال جا افتادن هستند. چه به عنوان رزرو استفاده کنیم، چه فیکس. بحث شخصیت سازی و ظرفیت سازی در بازیکنان جوان هم هست که باید ایجاد کنیم. رقابت و تمرین بیشتری داشته باشند. با آمدن شیخ به تیم، دستمان بازتر می شود و اگر همه را داشته باشیم، رقابت خوبی ایجاد می شود و در مجموع به نفع تیم ما خواهد بود و تیم تهاجمی تری خواهیم داشت
*در ماجرای فرشید اسماعیلی بحثی در مورد ارتباط ویژه بازیکنان و اعضای هیئت مدیره مطرح شده بود که معمولا مرسوم نیست. در زمان خود شما هم همینطور بوده است. شما با این مسئله چطور کنار می آیید؛ با توجه به این نکته که به نظر نمی رسد، اعضای هیئت مدیره در این مورد خودشان را کنترل کنند.
فکری- بحثی که در این مورد وجود دارد، این است که وظایفی را به هیئت مدیره داده اند که باعث شده اعضای هیئت مدیره با بازیکنان در ارتباط باشند ولی در مجموع من هر چقدر هیئت مدیره و مدیران باشگاه با بازیکنان کمتر در ارتباط باشند، بهتر است. در بحث مدیریتی باید با سرپرست تیم در ارتباط باشند و در بحث فنی با کادر فنی تیم. یعنی اگر این ارتباط ها حتی اگر دوستانه باشد و هیچ اتفاقی هم نیفتد، حرف و حدیث و مشکل ایجاد می کند. زمانی که ما بازی می کردیم، اصلا هیئت مدیره را نمی شناختیم و هر وقت ضروری بود من به عنوان کاپیتان با مدیران تماس می گرفتم.
* تیم یک صدا دارد و آن هم سرمربی است. در هر صورت ارتباط هایی مثل این (بازیکن با هیئت مدیره) باتوجه به این که اعضای هیئت مدیره در مقام تصمیم گیری کنند، ممکن است این ذهنیت را برای بازیکن به وجود بیاورد که میتواند در تصمیم گیری نهاد بالاتر از سرمربی موثر باشد و اقتدار سرمربی را کم کند.
فکری - در نساجی هم اینطور نبود. هرچقدر فاصلهها بین بازیکنان و مدیران حفظ شود، فکر کنم برای تیم بهتر است. شاید من به عنوان بازیکن دوست داشته باشم با اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و حتی وزیر در ارتباط باشم اما در مجموعه فکر نکنم دردی را دوا کند و شاید درد بیشتر هم بشود.
* صحبت از نساجی شد، کار شما با این باشگاه به کجا رسید؟
فکری - یک رایی را کمیته تعیین وضعیت داده و در رای مسائلی را مطرح کردند، نمونه اش صحبت خودم که میگویند فکری گفته اگر جریمه شوم خانه ام را میفروشم تا آن را بدهم. یعنی اگر من میگفتم غرامتم را نمیدهم، رای میدادند که چون گفته غرامت نمیدهم، پس جریمه نمیشود؟ در مجموع در فیفا اینطور میگویند که قرارداد باید دو طرفه باشد و اگر بند برای یک طرف باشد اصلا آن را قبول نمیکنند. مثلا اگر نساجی غرامت پنج برابری را برای من در نظر گرفته، از آن طرف هم اگر من را اخراج کند، باید این ۵ برابر را بدهد.
* از این ها گذشته شما رابطه خوبی با آقای حدادیان و امیری داشتید.
فکری - چوب این رابطه خوب را میخوریم. (با خنده)
* میخواهم بدانم چطور شد که کار به دعوای حقوقی و شکایت رسید؟
فکری - اصلش را من نمیدانم، مشکلات مالی نساجی بوده که کار به اینجا کشیده یا یک عده شیطنت کردند. چون من از روز اولی که با نساجی صحبت کردم و با آن ها قرارداد بستم، همیشه به من میگفتند چون ما استقلالی هستیم، اگر روزی بروی استقلال ما کمکت میکنیم و مشکلی نداریم. شما اصلا فکرش را هم نکن! حتی آمدند مستقیم و غیر مستقیم گفتند که ما حاضریم در بازی های آسیایی به استقلال کمک کنیم و اگر شما محمود [فکری] را میخواهید خودش بیاید و به شما کمک کند. حتی گفتند برای فصل جدید هم بخواهند همین کار را میکنند. این که چه شد زیر حرفشان زدند را نمیدانم، شاید مشکلات مالی بوده و میخواستند با این انتقال پولی گیرشان بیاید. شاید هم دوستان شیطنت کردند چون من هر وقت با آقای امیری و حدادیان صحبت میکردیم میگفتند مشکلی نداریم. قراردادی هم که با آن ها امضا کردم دوستانه بود. هم از مبلغ قراردادش برای فصل آینده کامل خبر نداشتم و هم این که به اصطلاح موضوع رفتنم به استقلال را کامل میگفتند که اگر بخواهی بروی، مشکلی نیست. سال دوم را به من یک مبلغی گفتند، به آقای نظری جویباری که با آن ها صحبت کردند هم رقم دیگری گفتند. من نه از مبلغ خبر داشتم و نه از بندها، اما بعد از امضا کردن قرارداد یک روز فاصله تا بازی ماشین سازی بود. من سریع امضا کردم و وکیلم هم نبود، ما گفتیم سریع امضا میکنیم تا کارت مربیگری ام صادر شود و به تبریز میرویم و بعد مینشینیم درباره کل قرارداد و بندش صحبت میکنیم. اما بعد من هر بار مطرح کردم که یک نسخه از قرارداد را به من بدهید تا ببینم بند و مبلغش را بدانم گفتند ما این حرف ها را نداریم و دوست هستیم.
من با آن ها این حرف ها را نداشتم اما ظاهراً آن ها داشتند و بعدا هم مشخص شد. وقتی رسیدیم به جایی که بحث پول بود، مشخص شد که چنین حرف هایی هم وجود داشت. زمانی که بازی استقلال داشتیم من به کنفرانس مطبوعاتی در سازمان لیگ رفتم و یک نسخه از قراردادم را گرفتم چون هر چقدر به دوستان میگفتم قرارداد را بدهید میگفتند ما که مشکلی نداریم و دوست هستیم و... . بعد من یک نسخه از سازمان لیگ گرفتم و دیدم یک بندهایی هست که کاملا غیرمنصفانه بود. از یک طرف من تیم یازدهم را تحویل گرفتم بعد دیدم که نوشتهاند اگر یازدهم به پایین شوی این ها میتوانند یک طرفه فسخ کنند. بعد نوشتند اگر نتایج بهتری گرفتم و پیشنهادی گرفتم، باید ۵ برابر غرامت بدهم. وقتی مبلغ قرارداد و بندها را متوجه شدم، خواستم آن ها را تغییر دهند. در جواب ما دوباره قبلی ها را گرفتیم که فکر کنم از سادگی من بود که فکر میکردم هرطور که خودم باشم بقیه هم خواهند بود. گفتند جایی نباید بروی و در نساجی بمانی و اگر جایی هم خواستی بروی و استقلال بود، ما کمکت میکنیم.
*بعد چه اتفاقی افتاد؟
کار به جایی رسید که من پیشنهاد استقلال را گرفتم و وقتی من لحظه به لحظه تلفنی صحبت میکردم یا نشست داشتم به دوستان نساجی خبر میدادند که من ساعت ۴ و فردا و... خبر دارم و در جریان بودند. فکر میکردند پیشنهاد جدی نیست و میگفتند تو را سرکار گذاشتهاند و قرار است دوستان دیگر را انتخاب کنند و تو را بازی میدهند. وقتی رسیدیم به زمانی که جدایی ام جدی شده، حرف ها برگشت. آنها گفتند: به هر حال فوتبال اکنون حرفه ای شده و به شکل تجارت و بیزینس درآمده است. پس مدیران استقلال باید با ما صحبت کنند چون ما هم خواسته های داریم. ذوب آهن هم در ابتدای این فصل و برای لیگ بیستم، با من صحبت هایی داشت. چند تیم دیگر حتی از دسته اول با من مذاکراتی داشتند ولی مدیران نساجی به من گفتند یا با این تیم ها مذاکره نکن و یا به احترام آنها به جلسات مذاکرات برو ولی توجهی به پیشنهاد آنها نکن. یا در نساجی بمان و یا به استقلال برو.
*اصل امضا شدن یک قرارداد برای زمان اختلاف میان دو طرف است. وقتی شرایط به سمت دوستی می رود، داستان سخت می شود. شاید این یک تجربه برای شما شد که کارهای حقوقی را به وکیلتان بسپارید.
فکری- من در این چند سال تجربه قرارداد یک طرفه یا قراردادی که به آن دست برده باشند، داشته ام. حتی برای پیوستن به استقلال با وکیلم به جلسه رفتم و چندین بار قرارداد را خواندیم و بندهایی را کم و اضافه کردیم. مثلا استقلالی که خانه من است، شاید این اعتماد وجود نداشت. ولی دوستانم در نساجی چون رفقای من بودند، کاملا به آنها اعتماد داشتم. اگر این اتفاق رخ نمی داد و همین الان دوستان به من می گفتند این قرارداد را نخوانده امضا بزن، بخاطر بحث رفاقت این کار را انجام می دادم. بعضی وقت ها یک حرف، ارزش و اعتبارش خیلی بالاتر است. دوستان در کار تجارت و بیزینس هستند. خیلی از تاجرین در دنیا، بدون اینکه مدرک یا سندی ارائه دهند، تنها با یک تماس تلفنی معامله انجام می دهند و بعدا به کارهای مالی آن رسیدگی می کنند. یک حرف، در خیلی از جاها از سند نیز معتبرتر است. شما مطمئن باشید من مجددا به دوست یا رفیقم اعتماد میکنم.
*شمادرباره خانواده تان خیلی کم صحبت کرده اید. شما دو فرزند پسر دارید که خیلی درمقابل دوربین ها قرار نگرفته اند. از زمانی که شما سرمربی استقلال شده اید و خیلی بیشتر از همیشه در معرض قضاوت در فضای مجازی هستید. فرزندانتان چقدر این بار سنگین را به دوش می کشند؟
فکری- جا دارد از دو پسرم و همسرم تشکر کنم. چونکه در این مراحلی که من گذرانده ام، بخصوص در دوران مربیگری اذیت شدند. در زمان بازیگری پسرهایم کوچک بودند ولی خانمم از آنجایی که هم استقلالی و هم فوتبالی بودند، خیلی به من کمک کرد و مانند یک رفیق من را درک می کرد و در موفقیت دوران بازیگری خیلی نقش داشت. اما در زمان مربیگری مشکلات خیلی بیشتر بود. چون در زمان حضور در استقلال در تهران بودیم و مشکلی وجود نداشت. ولی در زمان مربیگری دردسرها خیلی غیرطبیعی تر شد. من در شهرهای مختلف مانند بوشهر، اراک، مسجدسلیمان و قائمشهر بودم. چرا که شرایط سخت زندگی مدیریت کردن دو فرزند پسر توسط یک زن خیلی سخت است و از طرف دیگر، دوری من را بخواهند تحمل کنند، از این بابت خیلی سخت بود. ولی همیشه در کنارم بودند و به من کمک می کردند که من به اینجا برسم. جای قدردانی و تشکر از آنها دارند و شاید هنوز فرصت نشده است از آنها تشکر کنم.
*خانواده شما کاملا استقلالی است؟
فکری- اکثرا استقلالی هستیم ولی در خانواده مان پرسپولیسی هم داریم. برادر خانمم پرسپولیسی هستند ولی نمی توانند جلوی من کری بخواند (باخنده). اصلا مزه ورزش فوتبال به همین است که در یک خانواده طرفدار تیم های مختلف حضور داشته باشد. ولی در خانه خودمان، همگی استقلال هستیم.
*فرزندانتان در مورد ترکیب تیم با شما صحبت می کنند؟
فکری- اکنون هر دو پسرم روی کل بازیکنانی که در لیگ هستند، شناخت دارند و خیلی جدی فوتبال را پیگیری می کنند. در این مورد با همدیگر صحبت می کنیم و بحث و همفکری نیز داریم. تا جایی که بتوانند، به من کمک می کنند و از نظراتشان استفاده می کنم. آنها متولد 76 و 79 هستند.
*یک تصویری از شما منتشر شد. چون بحث آن پیش آمد و راجع به آن صحبت شد و مربوط به مسائل مذهبی است، دوست دارم در مورد آن صحبت کنید. یک کلیپی است که شما جلوی دوربین نماز می خوانید که احتمالا این کلیپ تقطیع شده است. در مورد آن توضیح می دهید؟
فکری- ما از چالش هایی نظیر سطل آب یخ استقبال می کنیم. همه ما آدم های معتقدی هستیم و در طول زندگیمان چه در زمانی که به دنیا می آییم و چه در زمانی که از دنیا می رویم، یک اعتقادهایی داریم. بحث کرونا که به وجود آمد، ما خیلی از کسانی را داشتیم که در زمان کرونا فوت شدند و خیلی مظلوم دفن می شدند. یعنی حتی خانواده و نزدیکان طرف به خاطر ویروس کرونا از آن فرد فراری بودند. جنازه فرد مظلوم واقع می شد و کسی را نداشت برایش نماز بخوانند و مراسم ختم را برگزار کنند. این چالش به فکر رسید که دو رکعت نماز برای کسانی که در دوران کرونا فوت می کنند و نه مراسم ختمی برایشان گرفته می شود و نه نماز یا دعایی برایشان خوانده می شود، اینگونه چالشی را راه انداختیم. حالا یا از این چالش استقبال شد یا نشد یا بعضی ها گفتند که این ریا است، این نماز خواندن برای خودم نبود و برای کسانی بود که مظلوم از این دنیا رفتند. برادر خود من در همین دوران فوت شد ولی در زمانی بود که در بحث کرونا خیلی سخت گیری نشد که در نهایت مراسم تشییع جنازه او صورت گرفت ولی فیلم هایی منتشر شد که بعضی ها خیلی مظلوم دفن می شوند و از آن مراسمات خبری نیست.
* به عنوان سوال آخر میخواهم صحبتهایمان را با آنچیزی که درباره استقلال در ذهن شماست تمام کنیم؛ فکر میکنید در نهایت چقدر زمان دارید که استقلال به آن بخشی از آن چیزی که شما از تیم در ذهنتان دارید، برسد که مثلا دارد مدلی از بازی لیورپول را آنجور که شما به آن علاقه دارید، دارد ارائه میدهد. و این نمایش را هواداران چند وقت دیگر میتوانند تماشا کنند.
فکری- یک اینکه باید بگویم من خودم در مجموع الان که دارم نگاه میکنم، تیم رو به پیشرفت است. البته شاید خیلیها این پیشرفت را نبینند اما در مجموع تیم دارد پیشرفت میکند؛ خیلی از موضوعات و موارد هست که برای ما در همان بحث شخصیتسازی و ساختارسازی دارد اتفاق میافتد و تیم دارد شکل میگیرد و وقتی اینها شکل بگیرد مشخصاً در نحوه بازی بازیکنان هم تاثیرگذار است. اما همه اینها نیازمند است، حالا اینکه چقدر زمان به من داده شود یا نشود، من تعارفی هم ندارم و جاهای مختلف میشنویم که مثلا با اشخاص دیگر صحبت کردهاند. این حالا روی من تاثیر میگذارد یا نمیگذارد، شاید خودم به شخصه چندان به این موضوع توجه نکنم چون یکی از اصول من این است که تا یک ثانیه دیگر هم اگر قرار باشد توی این تیم باشم، باز با تمام وجودم کار میکنم و وظایفم را انجام میدهم و اصلا توجهی به این موضوع ندارم که قرار است بعد از فلان بازی از کار برکنار شوم. اگر برکنار شدم که شدم و اگر هم نشدم که هیچ ولی تا زمانی که به عنوان سرمربی این تیم هستم، تمام تلاشم را میکنم و همه انرژیام را میگذارم و توجهی به این داستانها ندارم ولی باید تیمی که با این همه مشکلات بوده، باید برخوردی که قرار است با کادرفنی شود، برخورد کارشناسی باشد.
*شما در مصاحبهها درباره ساختار کلی استقلال هم اشاره کرده اید.
باشگاه کاملا مشکلات خاص خودش را داشته و این مشکلات باید به مرور زمان برطرف شود و در مجموع شما بازی یک تیم را از داخل تلویزیون میبینید، آن خروجی کار یک تیم باشد وگرنه یک تیم همه جای آن مشکل داشته باشد اما شما بخواهید خروجی آن را از داخل تلویزیون ببینید که بازی زیبا و تماشاگرپسندی باشد، شدنی نیست. در واقع باید همه ارکان کارشان را درست انجام بدهند و درست شود نه اینکه صددرصد اما تا آن قسمت منطقی و طبیعی باید این اتفاق رخ دهد تا یک تیم بخواهد نتیجه بگیرد و این نیازمند زمان هست. چرا که در طول زمان این اتفاقات برای استقلال رخ داده که این تیم به اینجا رسیده و مطمئنا زمان میخواهد، حالا ما نمیگوییم چهار یا پنج سال زمان میخواهد اما زمانی را میخواهد تا نیم فصل باشد یا پایان فصل باشد تا یک مربی بخواهد بیاید اینجا کار کند و آن تفکرات و اصولی که دارد را پیادهسازی کند و در مجموع بتواند نتیجه بگیرد. الحمدلله ما یکی از اهدافمان همان نتیجه گرفتن بوده است، یعنی از شروع کارمان نتیجه را در برنامهمان گذاشتهایم که نتیجه را هم داشته باشیم و در طول زمان ساختار را هم به وجود بیاوریم که انشاالله اگر قسمت و تقدیر بر این بود که ما این زمان را داشته باشیم، من به طرفداران استقلال قول میدهم که این اتفاق خواهد افتاد و اگر هم این زمان به ما داده نشد، من در مجموع از کار خود باز راضی هستم و خواهم بود.
*سوال بعدی در مورد جواد نکونام است که در دیدار هفته دوم استقلال و فولاد اتفاقاتی رخ داد و صحبت هایی رد و بدل شد که شما نیز عذرخواهی کردید. بالاخره یک وجه فوتبال این است که درگیری هایی رخ می دهد و تیم ها برای قهرمانی می جنگند. سبک کاری نیمکت فولاد نیز اینگونه است که به نیمکت حریف فشار می آورند چون خیلی فعال هستند و حتی در بازی با گل گهر این فعالیت نیمکت فولاد منجر به تنش شد. بعد از بازی با فولاد و با گذشت زمان، چقدر ذهنتان نسبت به شب بازی با فولاد تغییر کرده است؟
فکری- من اینگونه سبکی را اصلا قبول ندارم و سازمان لیگ و ناظر بازی به نیمکت هیچ تیمی نباید این اجازه را بدهد که از فضای جوانمردانه خارج بشویم. یعنی در هر بازی که داریم، بعد از احوالپرسی با نیمکت حریف برایشان آرزوی موفقیت می کنم که منظور من این است که در کل زندگیش موفق باشد. بعضی ها می گویند شما با همدیگر بازی دارید ولی برایش آرزوی موفقیت می کنید. این حرف من صرفا برای این بازی نیست. به هر حال همه مربیان با همدیگر دوست هستیم و در کل مراحل زندگی برایشان آرزوی موفقیت داریم. ما مربیان باید احترام همدیگر را نگه داریم و در فضایی جوانمردانه رقابت کنیم و هر نتیجه ای بدست بیاید، باید به حریفمان خسته نباشید بگوییم. خدا را شکر خیلی از مربیانی که در لیگ کار میکنند، همگی بالا و پایین فوتبال را دیدهاند و از این قهرمانیها و ناکامیها زیاد در فوتبال دیدهاند؛ پس اینکه ما برای یک بازی بخواهیم همه چیزمان را از دست بدهیم، خیلی بد است. به ویژه دوستانی که ما از آنها خاطره داریم و با آنها بازی و زندگی کردهایم. بعد بیاییم فضایی را ایجاد کنیم و بخواهیم فضا را به هم بریزیم و طرف را عصبانی کنیم که میخواهیم سه امتیاز کسب کنیم. به نظر من این سه امتیاز اصلا ارزشی ندارد، این حالا بحث خودمان است. از طرف دیگر سازمان لیگ، یکبار دیگر هم عرض کردم، باید با اینچنین نیمکتهایی برخوردی قاطع داشته باشد. یعنی اجازه توهین به هیچوجه به هیچ نیمکتی ندهد که بخواهد با نیمکت مقابل حرف بزند یا کاری داشته باشد. یعنی شما در دنیا میبینید که دنیا در حال رفتن به سمت محبت، صداقت، دوستی و پاکی است. در فوتبال دنیا شما یک بازیکن آسیب واقعی ببیند که پزشک به داخل زمین بیاید، یا آن بازیکن تعویض میشود و از زمین خارج میشود و یا هم آسیبدیدگیاش شدید است مثل اینکه خونریزی دارد و از زمین بیرون میرود و بعد از از مداوا به زمین بر میگردد. وگرنه اینکه طرف بخواهد به دروغ خودش را بیندازد، خیلی کار زشتی است. اصلا در فوتبال دنیا چنین چیزی دیده نمیشود که بازیکن بخواهد در زمین دروغ بگوید اما الان ما این را در هر بازی داریم، بازیکنان ما به دروغ بارها و بارها خودشان را میاندازند و از طرفی حریف دوست دارد که فیرپلی شود. اصلا فیرپلی و رفتار جوانمردانهای صورت نگرفته که بخواهد پاسخ آنهم بازی جوانمردانه باشد. یعنی ما داریم دروغ میگوییم که دیگر این دروغ رفتار جوانمردانه نمیخواهد. ما مسیر را خیلی داریم بد میریم و از همه دوستان رسانه توقع میرود که این فضا را تا جایی که میشود، درستش کنید و به اصطلاح تمیزش کنید یعنی هم دوستانی که در رأس کار میتوانند با این بیانضباطیها برخورد کنند، باید این کار را انجام دهند و برخورد جدی انضباطی داشته باشند و از طرف دیگر هم اگر خردهریزههایی است که ما داریم مسیر را بد پیش میرویم، از طرف رسانهها میشود به اصطلاح بازگو شود و به نوعی تذکر داده شود که جلوی این مسائل غیراخلاقی گرفته شود.
*درباره آن فیلم هم صحبت میکنید؟
اینکه ما بخواهیم فضایی را به وجود بیاوریم و یکی را عصبی کنیم و بعد از اینکه آن شخص عصبانی شد و حرفی را به زبان آورد، از او فیلم بگیریم و این فیلم را پخش کنیم و آبروی کسی را ببریم، اصلا فضای درستی نیست؛ اینکه من اینچنین جملهای را به کار ببرم، اصل موضوع تایید نمیشود ولی اینکه فضایی را به وجود بیاوریم و از یکدیگر فیلم بگیریم، خیلی فضای زشتی است. انشاالله بتوانیم دنبال فضای جوانمردانهای باشیم، اتفاقا اگر در آرشیو بگردید و مصاحبهای که روز اول من در زمین شماره 2 آزادی داشتم را بیاورید، از من خواستند که کریخوانی برای تیمهای دیگر و تیم پرسپولیس که من همهی همکارانم را در همان روز اول دعوت به بازی جوانمردانه کردم. یعنی همهمان بیاییم در یک فضای خوب، یک رقابت جوانمردانه داشته باشیم و هر کسی که توانمندی و هنر بیشتری داشت، بتواند برنده شود اما اینکه در فضایی ناجوانمردانه بخواهیم قهرمان شویم، این قهرمانی و آن جام اصلا پشیزی نمیارزد که ما بخواهیم بعدش پُز بدهیم و بگوییم ما قهرمان شدیم.
*شما در نساجی بازیکن شاخصی بودید و از پرسپولیس پیشنهاد داشتید. آقای پروین نیز به بازیکن در سبک شما علاقه داشت. آیا مسیر برای رفتن شما به پرسپولیس هموار بود؟
فکری- سال 1372 که من به استقلال آمدم، آقای پروین در مصاحبه هایش از من تعریف می کرد و یا خبرش را به من می رساندند که ایشان به سبک بازی من علاقه مند است. بعدها پیشنهاد خیلی سنگین و گول زننده ای از پرسپولیس به من داده شد. من این پیشنهاد را قبول نکردم و حتی صدایش را درنیاوردم. چرا که نخواستم طرفداران استقلال با شنیدن این خبر ناراحت شوند.
* شما در دوره مرحوم پورحیدری به تیم ملی دعوت شدید و حتی بازی کردید ولی زمانی که آقای برانکو مربی تیم ملی شد، با آنکه ما در پست هافبک دفاعی مشکلاتی داشتیم و با وجود اینکه در استقلال فیکس بازی می کردید و کاپیتان بودید، اما هرگز به تیم ملی دعوت نشدید. آیا این عدم دعوت را سلیقه مربی می دانستید یا بی عدالتی بود؟
فکری- این سلیقه مربی نبود چون من بازیکنی بودم که می توانستم در چند پست بازی کنم. هم قبل از آقای برانکو و هم بعد از ایشان در بیشتر بازی های تیم ملی فیکس بازی کردم. این سلیقه مربی نبود شاید بگوییم خودم پشتیبانی نداشتم یا از طرف باشگاه کمتر حمایت می شدم یا بحث باند و باندبازی و نفوذ یک سری افراد در تیم ملی بود و شاید نمی خواستند من به تیم ملی دعوت بشوم. بازیکنان خیلی ضعیف تر در پست من دعوت می شدند ولی من دعوت نمی شدم. 6 سال از بهترین دوران فوتبالی ام به تیم ملی دعوت نمی شدم. ما با تیم ملی در بانکوک قهرمان شدیم و بعد از آن و در زمان آقای قلعه نویی با اینکه سنم بالا رفته بود، در تیم ملی فیکس بازی کردم و شاید حتی در همان زمان نیز اگر روی آقای قلعه نویی فشار نمی آوردند، من در بازی های جام ملت های آسیا می توانستم به ایشان کمک کنم. هم آن فضا و هم تصمیم خودم باعث شد از تیم ملی خداحافظی کنم.
* قبل از شروع جام ملت های آسیا در سال 2007 از تیم ملی خداحافظی کردید. آیا احساس کردید به آن تیم ملی تعلق ندارید که این تصمیم را گرفتید؟
فکری- اتفاقا ما فضای خوب و دوستانه ای با بچه های تیم ملی داشتیم ولی با توجه به اینکه علی دایی در همین سنین از تیم ملی کنار رفته بود، فشاری که به آقای قلعه نویی آورده بودند و حرف و حدیث هایی که پیش آمد، باعث شد با مشورت هایی که انجام دادم به این جمع بندی رسیدم از تیم ملی خداحافظی کنم در حالی که این توان را در خودم می دیدم بازهم بتوانم به تیم ملی کمک کنم.
منبع:ورزش سه
دیدگاه تان را بنویسید