الماس خوش تراش تیم ملی فوتبال ایران
مهدی طارمی ؛ بدرخش ای الماس مجنون
بهترین بازیکن ایران در هر دو بازی سوریه و عراق کسی جز مهدی طارمی نبود.
به گزارش ورزش سه ، سختکوشترین ، دوندهترین، خشنترین ، گلزنترین ، محبوبترین و القابی از این دست شاید از نظر شما صاحبان متفاوتی داشته باشند اما بعید است که عنوان "بهترین" در معنای مطلق را بشود به فرد دیگری جز مهدی طارمی اهدا کرد.
ستاره پورتو مسابقه ایران – عراق را خیلی زود شروع کرد. با فراری از چپ و سانتری دقیق روی سر جهانبخش که او را کمتر در این موقعیت دیده بودیم، اما هر بازیکنی لیاقت گلزنی با یک سر تماشایی را دارد.بنابراین، علیرضا که با شم و هوشش محل فرود توپ را حدس زده بود با نیشی که از پیشانیاش بیرون آمده بود تکلیف شیرهای بین النهرین را زودتر از حد انتظار روشن کرد. این گلی شبیه به گل قبلی جهانبخش در بازی سوریه بود که آن هم با یک حرکت طولی سریع و سپس تقطیع حمله به عرض شکل گرفته بود. دو گل تاکتیکی با یک گلزن و البته یک پاسور مشترک.و جالب اینکه با وجود فاصله زیاد محل سانتر و گل ، طارمی نزدیک ترین بازیکن به جهانبخش در لحظه گل بود.یک یورش هوشمندانه به نقطه شادی بعد گل ، با آرامش خاطر شماره نه تیم ملی .
بعد از این بازی با میل ما پیش میرفت.خلق موقعیت و کمی زد و خورد. آنها میزدند و ما هم . لابلای اعتراض و سوتهای داور هم فرصتهایی برای ایران . این بار تا اواسط نیمه دوم که احمد نوراللهی یک لحظه فکر کرد جای دور کردن توپ آن را به سردار برساند و آزمون هم با دیدن فضای خالی پشت دفاع عراق ، آن را با یک ضربه عجیب به میانه میدان پرتاب کرد.توپ آرام در حال فرود بود که مهدی طارمی استارتش را از کمی عقبتر زد و بعد کنترلی با سینه و شانه خودش را از دو مدافع در حال تعقیب با ران ضربه آرامی به توپ زد و در زمان و فاصله مناسب توپ را از بین پاهای گلر عراق به داخل قفس توری فرستاد.عین آن داستان ژاپنی که که پری را با فوت ازارتفاع دیوار عبور داده باشید .
طارمی گل شدن توپ را دید و مثل دوندههای سرعت بعد از خط پایان سرعت خودش را در حالتی نامتعادل کم کرد تا به دوربین سمت راست ورزشگاه برسد و با دستهایش شکلی درست کند و ماچی به هواداران فوتبال ایران بفرستد که خیلیهایشان بدون برداشتن چشم از تلویزیون و موبایل در جهت عکس جاذبه به سمت بالا در حرکت بودند.
از این به بعد بازی ایران و عراق ، یک موش و گربه کامل بود و تیم ملی کاری را که در بحرین انجام نداده بود اینجا تکمیل کرد.3-0 برای پایان بحثها و تردیدها؛و نقطه عطفی برای یک شروع تازه.
خب، شاید نوشتن از مهدی طارمی برای هر فوتبالنویسی سهل باشد و ممتنع. اما بالاتر از توصیف نمایش او در این دو بازی،مشاهده عنصری در بازی این مهاجم تیم ملی و پورتوست که او را به سطحی تازه و در کلاس جهانی کاملا نزدیک کرده است.
طارمی در بازی اش ویژگی عجیب و غریبی ندارد؛اما به وقتش الهامی در فوتبالش دارد که او را صاحب یک توانایی خارق العاده کرده است؛گلزنی مثل اینکه دارد کار آسانی انجام میدهد.همانچه که پس از کورسهای مستقیم ، ضربات سر و قطع کردنهای ناگهانی در شش قدم و در چهره مدافعان و دروازهبان ناامید حریفان تیم ملی و پورتو متجلی است اما نه در صورت خود مهدی که هرچه میگذرد نسبت به پاداش دادن به خودش در گلزنی سردتر و سردتر میشود.
پس دیگر از گریزهای طولانی و صورت جمع شده و فریادهای بلند و از خود بیخودی بعد از گل خبری نیست.چیزی که از بیخیالی و البته فلسفه جدید زندگی او میآید:قدم بعدی- مسابقه آینده.
انگار چیزی که از آن عبور کرده وجود ندارد،البته نه مطلقا بیتفاوت به دستاوردها که متواضع نسبت به آنها که همیشه قله مرتفعتری هست که ذهنتان را به خودش مشغول کند.
دیدگاه تان را بنویسید