اخبار حوادث|قتل
قتل جگر سوز دختر ۳ ساله توسط مرد شیطان صفت ۲۵ ساله|عکس قاتل
جزئیات قتل دختر ۳ ساله از زبان قاتل شیطان صفت
قتل هولناک یک دختر سه ساله.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل وحشتناک توسط مرد شیطان صفت. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد
قتل تلخ مهرسا کوچولو توسط مرد هوس باز
خراسان|جوان ۲۵ سالهای که در پی وسوسههای شیطانی، دختر ۳ سالهای را بی رحمانه به قتل رسانده بود، آخر هفته گذشته، صحنه جنایت را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازسازی کرد.
صبح یکشنبه گذشته، خودروهای پلیس وارد خیابان شهید شیری نژاد در کوی مهدی آباد شدند. از روز قبل مقدمات بازسازی صحنه قتل «مهرسا کوچولو» فراهم شده بود.
با دستور قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب در حالی «ایمان- ت» (متهم به قتل) از خودروی مخصوص متهمان پروندههای جنایی بیرون آمد که کارآگاهان پلیس آگاهی همه تدابیر لازم را برای «امنیت» محل و حفظ جان متهم اندیشیده بودند.
سکوتی سنگین در محل وقوع جنایت حکمفرما بود که صدای پابندهای آهنین متهم، در فضا پیچید. افسر پرونده بلافاصله در کنار متهم قرار گرفت و او در میان تدابیر امنیتی به درون منزلی با در آهنی کرم رنگ هدایت شد، جایی که بیستم اردیبهشت و در اقدامی ناجوانمردانه، کودکی را قربانی هوسرانیهای شیطانی کرده بود.
هنگامی که متهم ۲۵ ساله مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد، قاضی «محمود عارفی راد» با تفهیم اتهام ارتکاب قتل عمدی و با استناد به موادی از قانون مجازات اسلامی، از وی خواست تا حقیقت ماجرا را بازگو کند چرا که اظهارات او در مراحل دادرسی مورد استنادات قضایی قرار میگیرد.
همزمان با ارشاد و نصایح مقام قضایی، متهم سنگدل به طور کامل خود را معرفی کرد و با بیان این که از وقوع این جنایت پشیمان است درباره جزئیات قتل «مهرسا کوچولو» گفت: آن روز بعد از ظهر وقتی از خودروی یکی از همکارانم پیاده شدم. وسوسه شیطانی عجیبی بر من غالب شده بود چرا که وقتی از سرکار به منزل بازمی گشتم، یکی از همکارانم درون خودرو فیلمهای مبتذل و مستهجن را به من نشان داد که صحنههایی از آن در ذهنم مرور میشد.
در همین هنگام چشمم به دخترک خردسالی افتاد که در نزدیکی منزل ما مشغول بازی بود. آن روز خانواده ام نیز به شهرستان رفته بودند و کسی در خانه نبود. زمانی که وسوسههای شیطانی به سراغم آمد آن دختر کوچک را صدا زدم. زمانی که «مهرسا» نزد من آمد او را به داخل حیاط کشاندم و به اتاق بردم.
آن دختر که متوجه ماجرا شده بود، شروع به داد و فریاد کرد. هرچه تلاش میکردم تا جیغ نکشد، بی فایده بود. از شدت ترس او را دوباره به درون حیاط بردم تا رهایش کنم، ولی وقتی در حیاط را باز کردم و به داخل کوچه نگریستم، پشیمان شدم چرا که میترسیدم افراد رهگذر با سروصداهای دخترک متوجه موضوع شوند و آبرویم برود!
به همین خاطر دختر کوچک را در آغوش گرفتم و به پشت بام بردم. دیوارهای پشت بام را ساخته بودیم و از بیرون دیده نمیشد، اما صدای آن دختر آزارم میداد و من از فریادهایش میترسیدم. هرکاری میکردم ساکت نمیشد. در یک لحظه او را به کنار دیوار کشاندم و با دست گلویش را محکم فشار دادم تا بیشتر از این سروصدا نکند، مدتی در همان وضعیت نگه داشتم تا این که پیکرش روی زمین افتاد و فهمیدم که دیگر نفس نمیکشد.
انداختن جسد دختر ۳ ساله در کیسه سفیدرنگ
اگرچه دقایقی بعد از این جنایت پشیمان شدم، اما دیگر دیر شده بود. به همین دلیل به فکر آن افتادم که جسد را بیرون ببرم تا این جرم به پای من نیفتد. کیسه سفیدرنگی که روی آن با ماژیک آبی نام فردی را نوشته بودند، برداشتم و پیکر بی جان دختر خردسال را درون آن گذاشتم. سپس نردبان را در جایی گذاشتم که قرار بود هنگام ساخت طبقه دیگر منزل پنجرهای در آن نصب شود بعد هم جسد را از نردبان بالا بردم و از آنجا به داخل حیاط منزل همسایه انداختم که در حال ساخت بود. آنجا قبلا یک خانه کلنگی بود و همسایه با تخریب آن، قصد داشت منزلی نوساز احداث کند.
زمانی که خیالم از جسد آسوده شد، طوری رفتار کردم که کسی در محل به من مشکوک نشود، اما به خاطر گم شدن «مهرسا» ولولهای در محل به راه افتاد و همه اهالی سعی میکردند در یافتن او به خانواده دخترک کمک کنند. حتی پدرم زمانی که از شهرستان بازگشت به سراغ پدر «مهرسا» رفت و عکس دختر بچه را پشت شیشه تاکسی خودش نصب کرد. مادرم نیز مدام دعا میکرد تا دختر همسایه زودتر پیدا شود، اما من از ترس سکوت کرده بودم تا این که چهار روز بعد از این ماجرا فهمیدم پلیس جسد دختر بچه را پیدا کرده است.
بلافاصله از خانه بیرون آمدم و کنار در حیاط ایستادم. جیغ و فریاد و گریه در کوچه بلند بود و من نمیدانستم چه کار کنم، دوباره به داخل خانه بازگشتم، اما ساعتی بیشتر طول نکشید که کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد، وارد منزلمان شدند. زمانی که دستبندها را به دستم حلقه زدند، فهمیدم که دیگر هیچ راه گریزی ندارم و همه چیز لو رفته است. این بود که به ناچار ماجرا را بازگو کردم.
تشریح صحنههای تکان دهنده از قتل دختر ۳ ساله
متهم این پرونده جنایی در حالی که جزئیات قتل دختر بچه ۳ ساله را تشریح میکرد، صحنههای تکان دهنده این جنایت وحشتناک را نیز از لحظه رویارویی با دختر تا انداختن کیسه حاوی جسد مقابل دوربین قوه قضاییه به طور عملی بازگو کرد.
در آغاز بازسازی صحنه قتل ابتدا سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در پلیس آگاهی پرداخت و در پایان «ایمان- ت» با صدور قرار قانونی (بازداشت موقت) از سوی قاضی «عارفی راد» روانه زندان شد تا دیگر مراحل این پرونده جنایی طی شود.
راز ته سیگار|قتل همسر پزشک توسط همسر
تسنیم| زن جوان تهرانی که دو مرد را اجیر قتل شوهرش در تهرانپارس کرده بود، به همراه عاملان جنایت توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی بازداشت شد.
ساعت 23 سهشنبه 29 شهریورماه سال جاری، فریادهای " کمک کمک " یک مادر و دختر سکوت شبانگاهی آپارتمانی را در تهرانپارس در هم شکست، خیلی زود همسایهها برای کمکرسانی پای در واحد مورد نظر گذاشتند و جسد شوهر زن جوان را در داخل پذیرایی خانه مشاهده کردند.
با اعلام این خبر به اپراتور مرکز فوریتهای پلیسی 110، ماموران کلانتری 147 گلبرگ، تیم تشخیص هویت، متخصصان پزشکی قانونی و تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به همراه قاضی میثم حسینپور؛ بازپرس ویژه قتل عمد شعبه چهارم دادسرای امور جنایی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.
تیم جنایی به محض حضور در خانه این خانواده تهرانی با جسد مرد جوانی که پزشک بوده مواجه شدند که براثر خفگی با یک سیم مفتول به قتل رسیده و عاملان این جنایت پس از ارتکاب قتل اموال با ارزش خانه را از جمله 10 سکه طلا و 10 هزار دلار را به سرقت بردهاند.
از سوی دیگر بررسیها نشان داد، مادر و دختر جوان زمان ارتکاب قتل به خانه یکی از آشناهای خود رفته بودند که پس از بازگشت در ابتدا با شکستگی درب خانه مواجه شدند و در ادامه جسد پدر خانواده را مشاهده کردند همچنین عاملان جنایت آلت قتاله (سیم مفتول) را پس از ارتکاب جرم با خود برده بودند.
شناسایی عاملان جنایت و کشف فیلتر سیگار در صحنه جنایت
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی که در جریان تحقیقات متوجه دوربینهای مداربسته شده بودند، به بازبینی فیلم آن پرداخته و متوجه شدند یک ساعت پس از آنکه مادر و دختر جوان خانه را ترک کردند، دو مرد سیاهپوش و کوتاه قامت به سرعت از ساختمان مورد نظر دور شدند.
در ادامه بررسیها از صحنه جرم، بازپرس پرونده در شوفاژخانه ساختمان یک فیلتر سیگار پیدا کرد که به تازگی خاموش شده که نشاندهنده این بود، عاملان جنایت با طراحی قبلی در شوفاژخانه مخفی شدند و در یک زمان مناسب نقشه خود را به اجرا گذاشتند.
اظهارت ضد و نقیض همسر مقتول در جریان تحقیقات
بدین ترتیب جسد مقتول با دستور بازپرس حسینپور، برای معاینات بیشتر به پزشکی قانونی منتقل و همسر مقتول هدف تحقیقات قرار گرفت؛ این زن جوان در جریان تحقیقات اظهارات ضد و نقیضی را درباره اختلافات خود با همسرش به زبان آورد که این موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.
اقدامات اطلاعاتی کارآگاهان دایره ویژه قتل پلیس آگاهی نشان میداد، زن جوان چند ماه قبل از این جنایت هولناک همسر خود را بیمه عمر کرده است و قصد داشته دیه مقتول را بیمه دریافت کند که فرضیه دست داشتن وی در این قتل برای تیم جنایی روشن شد.
دستگیری عاملان قتل پزشک تهرانی در عملیات غافلگیرانه پلیس
تجسسها ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی هویت و مخفیگاه دو مرد جوان را در محله مجیدیه ردیابی کردند. همین کافی بود تا کارآگاهان بیدرنگ راهی محل مورد نظر شوند و پس از تعقیب و مراقبت چند دقیقهای متهمان را در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کنند.
در مرحله بعد هنگامی که برای بازپرس پرونده مشخص شد، زن جوان در قتل همسرش نقش پررنگی داشته است، دستور دستگیری وی صادر و بدین ترتیب متهم بازداشت و برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی منتقل شد.
اعتراف زن جوان طراحی به قتل همسر در شرق تهران
زن جوان پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی پس از تحقیقات گسترده و ارائه ادله موجود از سوی تیم تحقیق لب به سخن گشود و به قتل همسرش به دلیل داشتن حس خیانت به وی معترف شد و عنوان کرد دو مرد جوان را در ازای 40 میلیون تومان اجیر کشتن شوهرش کرده و آنها را در شوفاژخانه آپارتمان راه داده است.
دو مرد جوان نیز به قتل شوهر زن جوان در ازای دریافت 40 میلیون تومان پول نقد، اعتراف و دلیل ارتکاب جنایت را نیاز به مالی به خرید موادمخدر اعتراف کردند.
با دستور قاضی میثم حسینپور؛ بازپرس ویژه قتل عمد شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید