پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود

قتل هولناک همسر با شال

باشگاه خبرنگاران|مرد جنایتکار که پس از قتل همسرش، جسد او را در بیابان‌های خارج شهر رها کرده و با داستانسرایی قصد گمراه کردن پلیس را داشت در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال گذشته با گزارش مرد جوانی که مدعی بود همسرش ناپدید شده آغاز شد.

وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مثل همیشه صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم، اما وقتی چند ساعت بعد با تلفن خانه و تلفن همراه همسرم تماس گرفتم و جواب نداد نگران شدم.

هر جا که احتمال می‌دادم رفته باشد سر زدم و با همه آشنایان و دوستان‌مان تماس گرفتم، اما خبری از همسرم نبود تا اینکه تصمیم گرفتم از پلیس کمک بگیرم.

در ادامه مأموران تحقیقات خود را برای یافتن زن جوان پی گرفتند و مشخص شد مردجوان واقعیتی را پنهان می‌کند. از این رو وی تحت بازجویی‌های تخصصی قرار گرفت و در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: چند ماهی بود که به همسرم مشکوک شده بودم و فکر می‌کردم که با شخصی رابطه پنهانی دارد.

بارها تهدیدش کردم و گفتم که اگر شکم به یقین تبدیل شود تو را خواهم کشت، اما او در رفتارهایش تغییری ایجاد نکرد تا اینکه روز حادثه بازهم سر همین موضوع درگیر شدیم و با شالی که دور گردنش بود او را خفه کردم. اما بعد نمی‌دانستم جسدش را چه کار کنم. در نهایت تصمیم گرفتم او را مثله کنم و در کیسه‌هایی بگذارم. بعد جسدش را به حواشی شهر سمنان بردم و در چاله‌ای انداختم. وقتی به خانه برگشتم تصمیم گرفتم با قصه‌پردازی خودم را بی‌خبر نشان دهم و موضوع ناپدید شدن او را مطرح کردم. با خانواده و چند نفری هم تماس گرفتم و پیگیرش شدم تا کسی شک نکند.

پس از اعتراف‌های صریح متهم، مأموران به محلی که او اعلام کرده بود رفتند و جسد مثله شده همسرش را پیدا کردند. با تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس و همین‌طور اعتراف‌های صریح متهم، پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای این جلسه اولیای دم برای دامادشان درخواست قصاص کردند و پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من نمی‌خواستم همسرم را به قتل برسانم. به رفتارهای او مشکوک شده بودم و تصور می‌کردم همسرم کارهای اشتباهی انجام می‌دهد.

آخرین بار وقتی با او سر همین موضوع بحث کردیم متوجه شدم نمی‌خواهد زیر بار اشتباهاتش برود به همین خاطر باهم درگیر شدیم و در یک لحظه از شدت عصبانیت نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را خفه کردم. اما خیلی زود پشیمان شدم، حالا هم از خانواده همسرم شرمنده‌ام و درخواست دارم مرا ببخشند.

پس از اظهارات متهم و وکیل او، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

قتل مرد بستنی فروش توسط فیلمبرداران بلاگر معروف در قلهک

رکنا|بلاگر معروف برای تبلیغ یک بستنی فروشی به قلهک رفت که فیلمبردارانش صاحب مغازه را کشت.
ساعت 2 بامداد 21 آذر، مرگ مرد 36 ساله‌ای در بیمارستانی در محدوده قلهک به بازپرس محمد حسین زارعی اعلام شد.
 به دستور بازپرس جنایی تحقیقات آغاز شد بررسی‌ها اولیه حکایت از آن داشت که مرد جوان بستنی فروش بوده و در یک درگیری از ناحیه گردن مصدوم شده و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده است.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در ادامه تحقیقات راهی محل جنایت که مقابل مغازه بستنی‌فروشی مقتول بود، شدند. 

در تحقیقات میدانی یکی از شاهدان گفت: مقتول قصد داشت برای بستنی فروشی‌اش تبلیغ کند و به همین دلیل از یک بلاگر در اینستاگرام خواست برای ساخت یک کلیپ تبلیغاتی همراه گروهش به آنجا بیایند.

تصویر‌برداری ساعتی طول کشید. زمانی که کارشان تمام شد، مقتول از بلاگر معروف خواست تا با او عکس بیندازد و فیلم بگیرند تا در صفحه اینستاگرام خودش نیز این تصاویر را منتشر و در آنجا هم تبلیغ کند. اما تیم تبلیغاتی به این موضوع اعتراض کردند و سر همین مسأله باهم دعوایشان شد. نمی‌دانم چه شد که ناگهان یکی از سه تصویربردار با چاقو به گردن مرد بستنی‌فروش ضربه زد و سپس سوار بر خودروشان متواری شدند.
به‌دنبال این حادثه، بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت دستور شناسایی و دستگیری متهمان فراری را صادر کرد.

قتل عجیب دانشجوی نخبه شریف

پرونده جوان نخبه شیمی که به اتهام قتل دوستش محاکمه و به پرداخت دیه محکوم شده بود با اعتراض اولیای دم به حکم از سوی دیوان عالی کشور به شعبه هم‌عرض فرستاده شد.
این پسر جوان که دانشجوی دکترای دانشگاه شریف بود از خرداد سال 99 به اتهام قتل دوستش بازداشت شد. در ادامه مشخص شد مقتول به نام پرهام نیز از نخبه‌های دانشگاهی و دارنده مدال المپیاد شیمی در دوره دبیرستان و بورسیه یکی از دانشگاه‌های امریکا بوده است.
متهم در بازجویی‌ها عنوان کرد: من و پرهام از 14 سالگی باهم دوست بودیم تا اینکه متوجه شدم او در یکی از دانشگاه‌های امریکا پذیرش شده و بزودی از ایران می‌رود. به همین خاطر تصمیم گرفتم او را به خانه‌ام دعوت کنم. پس از اینکه به خانه‌ام آمد با هم الکل مصرف کردیم. من یک محلول شیمیایی را که دست‌ساز خودم بود و در آن از کلروفرم استفاده شده بود همیشه در یخچال خانه‌ام داشتم و کمی از آن می‌خوردم آن روز پرهام سر یخچال رفته و به تصور اینکه آبمیوه است آن را خورده بود من خودم سال‌ها آن محلول را به خاطر اعتیادی که به آن داشتم می‌خوردم اما پرهام با خوردن آن حالش بد شد و روی زمین افتاد و وقتی با اورژانس تماس گرفتم دیگر کار از کار گذشته بود. باور کنید من قصدی برای آسیب زدن به او نداشتم.

کارشناسان پزشکی قانونی نیز بعد از معاینات لازم و سم شناسی اعلام کردند: «علت مرگ مصرف کلروفرم و ماده کشنده دیگر و همچنین خفگی ناشی از آن بوده است.»

پس از اظهارات متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در آغاز جلسه وکیل خانواده پرهام از طرف اولیای دم درخواست قصاص کرد.در ادامه متهم به جایگاه رفت و با رد اتهامش عنوان کرد: من دوستم را نکشتم. آن شب اگر می‌دیدم که سر یخچال رفته نمی‌گذاشتم آن محلول را بخورد.

پس از اظهارات متهم قضات وارد شور شدند و وی را از اتهام قتل عمدی تبرئه و به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه محکوم کردند که این حکم با اعتراض اولیای دم همراه شد و قضات دیوانعالی کشور پس از بررسی مدارک حکم را تأیید نکردند و دستور رسیدگی به پرونده در شعبه هم‌ عرض را صادر کردند. این بار پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: در این پرونده فقط بحث خوردن اتفاقی یک محلول نیست. گزارش تیم اورژانس نشان می‌دهد که پرهام در حالی داخل پتو بوده که پاهایش هم با چسب بسته شده و این نشان می‌دهد متهم قصد داشته مقتول را از خانه به بیرون منتقل کند. متهم قبل از دعوت مقتول خانه پدری‌اش را خالی کرده بود که نشان می‌دهد او از قبل تصمیم به انجام این جنایت گرفته بود. جناب قاضی! ماده کلروفرم آنقدر خطرناک است که صنعت دارویی آن را از ترکیبات داروها حذف کرده است. اما متهم با آگاهی کامل از خطرات و تبعات مصرف این ماده بدون هشدار به مقتول باعث مرگ او شده است.

بعد از آن پدر پرهام به جایگاه رفت و گفت: 2 هفته مانده بود که پسرم برای ادامه تحصیل به امریکا برود. دوربین‌های مداربسته محل جنایت همزمان با این ماجرا قطع شده و من می‌خواهم علت این موضوع را بدانم. من برای متهم درخواست قصاص دارم.سپس متهم به جایگاه رفت و بازهم اتهام قتل عمد را نپذیرفت و اظهاراتش در مراحل بازجویی را تکرار کرد.پس از آن قاضی از متهم سؤال کرد مقداری که قربانی از محلول خورد چقدر بوده؟متهم گفت: آن لحظه برای خریدن سیگار به مغازه سر خیابان رفته بودم و وقتی برگشتم متوجه شدم او حدود۱۰ سی سی از محلول  را خورده است. بعد از آن چند دقیقه‌ای به سؤالات درسی که یکی از دوستانش فرستاده بود پاسخ داد و دقایقی بعد حالش بد شد و روی زمین افتاد.

قاضی پرسید: خودت چقدر مصرف می‌کردی؟

متهم جواب داد: من به اندازه‌ای که حالت مستی بگیرم می‌خوردم.

قاضی سؤال کرد: چرا پاهای دوستت را بسته بودی و چرا داخل پتو بود؟

متهم گفت: به خاطر اینکه وقتی پرهام روی زمین افتاد لرز داشت و پتو را دورش پیچیدم بعد دیدم پاهایش اختیار ندارد و می‌پرد به همین خاطر پاهایش را با چسب بستم تا بتوانم او را سوار ماشین کنم و به بیمارستان ببرم. اگر قصد کشتن او را داشتم می‌توانستم قبل از رسیدن اورژانس چسب‌ها را بردارم من قصدی برای کشتن دوستم نداشتم.

با پایان اظهارات متهم وکیل او گفت: موکلم انگیزه‌ای برای قتل نداشته و مقدار کمی از ماده کشنده در معده قربانی پیدا شده است.در پایان قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.

جزئیات جدید قتل زن جوان

قتلساعت 2 بعدازظهر 28 خرداد به‌دنبال تماس مأموران کلانتری 106 نامجو درخصوص کشف جسد زن جوانی در یک خانه، بازپرس محمد تقی شعبانی و تیم بررسی صحنه قتل راهی محل حادثه در خیابان نامجو شدند.

با ورود تیم جنایی به این آپارتمان در تهران، با جسد زن جوان در اتاق خواب در حالی مواجه شدند که با ضربه چاقو به قتل رسیده بود. متخصصان پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود ساعت 4 صبح همان روز اعلام کردند.

صاحبخانه که جسد را پیدا کرده بود، در تحقیقات گفت: دیروز خانه مبله‌ام را برای 24 ساعت به مرد جوانی اجاره دادم. ساعت 8 صبح امروز مرد جوان با من تماس گرفت و گفت ساعت 12 و نیم خانه را تخلیه می‌کند و برای گرفتن کلید به آنجا بروم. اما وقتی به اینجا آمدم تا کلید را تحویل بگیرم هر چه زنگ خانه را زدم، کسی در را باز نکرد. با پلیس تماس گرفته و با کمک آنها وارد خانه شدیم که با جسد زن جوان در اتاق خواب مواجه شدیم.

به‌دنبال کشف جسد زن جوان هویت مقتول به‌دست آمد. تحقیقات نشان می‌داد که فرنگیس زنی 35 ساله ساکن یکی از شهرهای جنوبی کشور بوده که به‌خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده و حدود یک سال قبل برای کار به تهران آمده و به عنوان مربی در یک آموزشگاه مشغول به کار شده بود.

هنوز ساعاتی از کشف جسد زن جوان نگذشته بود که خانواده فرنگیس به تهران آمده و از ربوده شدن دخترشان خبر دادند.

آنها که از قتل وی بی‌اطلاع بودند گفتند: چندین پیام از تلفن همراه دخترمان دریافت کردیم مبنی بر اینکه او را ربوده‌اند و برای آزادی‌اش باید پولی به حسابش واریز کنیم. فرنگیس به غیر از ما به چند نفر از دوستانش هم چنین پیامکی ارسال کرده بود. با تلفن همراه دخترم تماس گرفتیم اما پاسخ نداد. ما که نگران فرنگیس شده بودیم، راهی تهران شده و به محل زندگی‌اش رفتیم اما به ما گفتند که چند روزی است از او خبری ندارند. پیامک‌ها از یک طرف و ناپدید شدن او از سوی دیگر ما را نگران کرده و باعث شد که به پلیس خبر دهیم.

با شکایت خانواده فرنگیس، مشخص شد که عامل جنایت، پس از قتل، تلفن همراه او را ربوده و سعی داشته با ارسال چنین پیامک‌هایی از خانواده و دوستان مقتول پول بگیرد.

روایت دستگیری قاتل

در تحقیقات صورت گرفته از سوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، مشخص شد متهم، از اتباع بیگانه است و به عنوان سرایدار و نگهبان در ایران مشغول به کار است.  در ادامه بررسی‌ها هویت متهم به نام نظیف شناسایی شد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با نظیف تماس گرفته و به بهانه استخدام سرایدار با متهم قرار گذاشته و او را روز گذشته بازداشت کردند. نظیف که ابتدا منکر جنایت بود، در مواجهه با مدارک و شواهد پلیسی به قتل زن جوان اعتراف کرد. در ادامه تحقیقات مشخص شد وی به بهانه ازدواج از دختران و زنان جوان اخاذی می‌کرده است. بنابراین به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، وی در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم

با مقتول چطور آشنا شدی؟

7 ماه قبل در فضای مجازی با فرنگیس آشنا شدم. دختر خوبی بود و دلم می‌خواست با او ازدواج کنم. او از شهرستان به تهران آمده بود و در پانسیونی زندگی می‌کرد.

پس چرا او را به قتل رساندی؟

4 سال قبل غیرقانونی وارد ایران شدم و به عنوان سرایدار و نگهبان کار می‌کردم. بعد از آشنایی با فرنگیس از آنجایی که من نمی‌توانستم حساب بانکی داشته باشم، از او خواستم که دستمزد و حقوقم را به حساب خودش واریز کند. با خودم گفتم پول‌ها دست او باشد امن‌تر است.

چقدر پول بود؟

حدود 100 میلیون تومان. روز حادثه او را به خانه‌ای که اجاره کرده بودم بردم و گفتم پولم را برگردان. اما فرنگیس مدعی شد که هیچ پولی دست او ندارم. آن شب دعوایمان بالا گرفت و تا نیمه‌های شب ادامه داشت.

عصبانی شده بودم و ناگهان با چاقو به او ضربه زدم به خودم که آمدم با جسد فرنگیس داخل اتاق خواب مواجه شدم. ترسیده بودم و گوشی تلفن همراهش را سرقت کرده و از آنجا متواری شدم. از ترس اینکه پلیس ردم را شناسایی کند، حتی محل کارم را ترک کردم اما در نهایت دستگیر شدم.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: