پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل هولناک یک استاد دانشگاه.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل وحشتناک توسط همسر. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.

قتل هولناک استاد دانشگاه به دست همسر کثیف

ایران| چند روز قبل مرد میانسالی به اداره پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن پسر و عروسش خبر داد.

او گفت: پسرم استاد دانشگاه و ورزشکار است. چند روزی است که از او و همسرش بی‌خبرم و هر چه با تلفن همراه‌شان تماس می‌گیرم خاموش است. همسایه‌ها نیز مدعی هستند دو روزی می‌شود که آنها را ندیده‌اند. نگرانم و می‌ترسم بلایی سر آنها آمده باشد.

با شکایت مرد میانسال، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت به دستور بازپرس عظیم سهرابی، وارد عمل شده و تحقیقات برای یافتن زوج ناپدید شده آغاز شد.

اعتراف به خاطر عذاب وجدان

10 روز از ناپدید شدن زوج جوان گذشته بود که دختری قدم در یکی از کلانتری‌های پایتخت گذاشت و مدعی شد می‌خواهد راز جنایتی تلخ را برملا کند. دختر جوان، زمانی که مقابل افسرنگهبان کلانتری قرار گرفت، گفت: 10 روز است عذاب وجدان مثل خوره به جانم افتاده است. من با تهدید دوستانم و خیلی ناخواسته وارد ماجرا شدم و شاهد قتل مرد جوانی بودم، اما کابوس‌های شبانه مرا وادار کرد تا به پلیس مراجعه کنم.

دختر جوان گفت: من در یک کافه با مهتاب و کوروش آشنا شدم. کوروش پسری تحصیلکرده و طراح ساختمان بود، مهتاب هم زنی متأهل و جوان بود که فوق‌دیپلم داشت اما از زمانی که ازدواج کرده بود، بیرون از خانه کار نمی‌کرد. او برای پر کردن اوقات فراغتش هر چند وقت یک‌بار به کافه می‌آمد. رفت و آمدهای‌مان به کافه باعث دوستی ما سه نفر شد. من گاهی به خانه مهتاب می‌رفتم و به این طریق با شوهرش نیز آشنا شدم. شوهر مهتاب استاد دانشگاه و مردی خوش‌قیافه، ورزشکار و پولدار بود گرچه در ظاهر زوج خوشبختی بودند اما مهتاب می‌گفت که با او مشکل و اختلاف زیادی دارد و بعد کم کم متوجه شدم که مهتاب با کوروش روابط صمیمی و پنهانی برقرار کرده است.

دختر جوان گفت: وقتی فهمیدم مهتاب و کوروش ارتباط دارند تعجب کردم چون شوهرش مردی موجه و مناسب بود، با این حال یک شب که با مهتاب و کوروش به ارتفاعات شمال تهران رفته بودیم، آنها از من خواستند با شوهر مهتاب تماس بگیرم و او را به بهانه‌ای به آنجا بکشانم.

وقتی علتش را پرسیدم گفتند می‌خواهند او را گوشمالی دهند. من مخالفت کردم اما آنها با تهدید وادارم کردند تماس بگیرم، به ناچار تماس گرفتم و به دروغ به او گفتم می‌خواهم در مورد مهتاب صحبت کنم و او هم که از ماجرا بی‌خبر بود خودش را به محل قرار رساند. زمانی که به محل رسید با دیدن همسرش و کوروش تعجب کرد اما ناگهان کوروش با چاقو از پشت سر به او حمله کرد و مرد جوان را به قتل رساند. بعد هم جسد را داخل خودرو گذاشته و از شهر خارج شدند.

آنها جسد را به خارج از شهر برده و آتش زدند. بعد از این جنایت، مهتاب و کوروش مخفیانه از کشور خارج شدند. من که شاهد این جنایت بودم، سعی کردم آن را فراموش کنم، اما عذاب وجدان رهایم نکرد و به همین دلیل تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس بگویم.

با اعتراف دختر جوان، راز ناپدید شدن مرد جوان برملا شد. برای کشف جسد مرد جوان، مشخصات او به پلیس استان‌ها اعلام شد. درحالی که تحقیقات در این زمینه ادامه داشت، کارآگاهان پلیس دماوند در تماس با پلیس تهران اعلام کردند جسد سوخته مرد جوانی را در روستاهای اطراف دماوند پیدا کرده‌اند.

کارآگاهان برای اطمینان از هویت مقتول از خانواده این استاد دانشگاه خواستند برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند. با حضور خانواده آنها از روی لباس‌ها و ساعت پسرشان هویت جسد سوخته را شناسایی کردند. به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران، نمونه‌گیری از جسد برای آزمایشات دی ان ای صورت گرفت و تحقیقات برای دستگیری زن و مرد جنایتکار ادامه دارد.

جزئیات قتل عجیب در یک زندگی 60 ساله

اعتماد:مردی که با کوبیدن تابه به سر همسرش باعث مرگ او شده بود ادعای بی‌گناهی کرد.
متهم که مردی مسن است در یک درگیری همسرش را با تابه زده و باعث ضربه مغزی و مرگ او شده است.
خبر قتل زن ۷۵ساله را پسرش به ماموران داد. او که با ورود به خانه مادرش با جسد خونین او روبه‌رو شده بود گزارش قتل را به پلیس اعلام کرد. وقتی ماموران عازم خانه مقتولان شدند با جسد خونین زن سالخورده روبه‌رو شدند که در آشپزخانه رها شده و تابه‌ای خونین کنار او افتاده بود. شواهد نشان می‌داد پیرزن به نام رباب با ضربه ماهیتابه به سرش از پا درآمده است.
پسر قربانی که پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: چند سال است ازدواج کرده‌ام اما هر روز به مادر و پدر پیرم سر می‌زدم یا با آنها تلفنی صحبت می‌کردم. امروز هرچه زنگ زدم تلفن را جواب ندادند. نگران شده بودم. مقابل در خانه رفتم. وقتی پدرم در را باز کرد از او پرسیدم چرا مادرم جواب تلفن را نمی‌دهد. پدرم گفت مادرت خواب است، طوری حرف زد که مشکوک شدم. وقتی وارد خانه شدم و دنبال مادرم گشتم جسد خون‌آلودش را در آشپزخانه پیدا کردم.

او ادامه داد: من که شوکه شده بودم سراغ پدرم رفتم و از او سوال پرسیدم؛ اما او مدعی شد وقتی از خانه بیرون رفته چنین بلایی سر مادرم آمده است. من که به ماجرا مشکوک بودم به سرعت با پلیس تماس گرفتم.

به دنبال اظهارات پسر جوان، ماموران پدر ۸۵ساله او به نام محمود را بازداشت کردند اما این مرد مدعی شد از نحوه قتل همسرش اطلاعی ندارد.

ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربین‌های مداربسته ساختمان مشغول شدند. در بررسی‌ها  مشخص شد هنگام وقوع جنایت، رباب و همسرش محمود در  خانه تنها بودند و ساعتی بعد محمود با در دست داشتن کیسه‌ای مشکی از خانه خارج شد.

با به دست آمدن این سرنخ، ماموران زباله‌های نزدیک ساختمان را بررسی کردند و کیسه‌ای را که محمود به سطل زباله انداخته بود یافتند که در آن چند لباس خونی وجود داشت.

با افشای راز جنایت خانوادگی محمود بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: من و رباب ۶۰ سال پیش با هم ازدواج کردیم. با اینکه من خیلی به او محبت می‌کردم اما او هیچ محبتی به من نمی‌کرد و همیشه به من بی‌توجه بود. او فقط به پسرمان توجه می‌کرد.

او ادامه داد: من به بیماری‌های زیادی مبتلا شدم و بارها حالم بد شد ولی رباب مرا با حال بد رها می‌کرد و به خانه پسرمان می‌رفت. او به‌تازگی همه اموال‌مان را به نام پسرمان کرده بود و من بیشتر احساس پوچی می‌کردم، تا اینکه آخرین بار در آشپزخانه با هم بحث کردیم. از او خواستم اخلاقش را عوض کند اما به من بی‌اعتنایی کرد و دعوا میان ما بالا گرفت. من که عصبانی شده بودم از کوره در رفتم و با ماهیتابه چند ضربه به سرش زدم. او روی زمین افتاد و از سرش خون جاری شد. من که ترسیده بودم لباس‌های خونی خودم را در کیسه زباله گذاشتم‌.

پس از اعترافات متهم و بازسازی صحنه جرم، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و مرد سالخورده از خود دفاع کرد.

در جلسه دادگاه، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پسر مقتول که تنها ولی دم بود اعلام گذشت کرد و گفت پدرش را می‌بخشد.

سپس متهم سالخورده که به سختی صحبت می‌کرد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با زنم اختلاف داشتم و همیشه از او بی‌مهری می‌دیدم. از این زندگی خسته شده بودم. به او اعتراض کردم؛ اما او بار دیگر با بی‌اعتنایی با من صحبت کرد که عصبانی شدم و فحاشی کردم. همان موقع همسرم خودش سرش را به دیوار کوبید و موجب مرگش شد. من او را نکشتم و اتهامم را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا با توجه به رضایت ولی دم، از جنبه عمومی‌جرم و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی ‌برای مرد سالخورده حکم صادر کنند.

قتل ناموسی هولناک یک دختر توسط پدر و دایی

​روزنامه شهروند| دختر ۱۶ ساله پس از ضرب‌وشتم از سوی پدر و دایی‌اش، دچار ایست قلبی شد.

قتل

ترسیده بود. شاید هم فشار عصبی به او وارد شد، اما هرچه بود، بعد از ضرب‌وشتم پدر و دایی‌اش، در اتاق خود محبوس ماند و در نهایت مادرش جسم بی‌جان او را از اتاق بیرون آورد. دختر ۱۶ ساله اهل شهرستان خمین، وقتی به‌صورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانواده‌اش مواجه شد. پدر و دایی‌اش او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دختر نوجوان به‌شدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید.

ماجرا به عصر روز شنبه برمی‌گردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به همسر و برادرش بگوید. او که تصور می‌کرد، دخترش قرار است از خانه فرار کند، موضوع را به همسرش گفت، اما باز هم تعصبات خانوادگی یک مرگ هولناک، اما مشابه را رقم زد. این دختر ۱۶ ساله هم مانند بسیاری از دختران نوجوان قربانی تعصبات شد. وقتی او در فضای مجازی با یک پسر آشنا شد، این ارتباط به مرگ او انجامید. پدر و دایی این دختر نوجوان بلافاصله پس از شنیدن این موضوع به خانه آمدند. دختر نوجوان را به باد کتک گرفتند. او را زیر ضربات مشت و لگد و کمربند له کردند، اما دقایقی بعد اتفاقی هولناک رخ داد.

ماجرای یک ارتباط مجازی

موضوع این ماجرای تلخ بلافاصله به پلیس اطلاع داده شد. ماموران ساعت ۱۸:۱۴ بود که در جریان درگیری منجر به قتل در یکی از مناطق شهرستان خمین قرار گرفتند. کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله در محل وقوع قتل حاضر شدند.

تحقیقات کارآگاهان نشان داد دختر نوجوانی در خانه‌اش به طرز مشکوکی جان باخته است. مادر مقتول، درحالی‌که خودش هم از این اتفاق شوکه بود، در تحقیقات به پلیس گفت: «از مدتی پیش متوجه ارتباط دخترم با مردی غریبه در فضای مجازی شده بودم. نمی‌دانستم باید چکار کنم. خیلی نگران بودم و دلشوره داشتم. بررسی گوشی دخترم نشان می‌داد که او به‌صورت مجازی با یک پسر وارد رابطه شده است. با این حال صبر کردم، اما در گوشی او متوجه شدم که قصد دارد با آن پسر از خانه فرار کند. دیگر صبر نکردم. وقتی که متوجه شدم او قصد فرار از خانه را دارد، موضوع را با پدر و دایی‌اش در میان گذاشتم. آن‌ها هم به خانه آمدند.»

ضرب‌وشتم شدید

این زن ادامه داد: «وقتی همسر و برادرم به خانه آمدند، مستقیم به سراغ دخترم رفتند. با او صحبت کردند و در نهایت کار به کتک‌کاری کشید. آن‌ها می‌خواستند دخترم را تنبیه کنند. نه چاقویی داشتند و نه اسلحه‌ای؛ فقط می‌خواستند او را ادب کنند که از فرار و ارتباط با آن پسر منصرف شود. برای همین دخترم را کتک زدند. حتی وقتی من هم خواستم مانع این موضوع شوم، اجازه ندادند. آن‌ها دخترم را به‌شدت کتک زدند. با کمربند و مشت و لگد او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دخترم را در اتاق کتک زدند و بیرون آمدند. به من هم اجازه ندادند که وارد اتاق شوم. نیم ساعتی گذشت و من دلم طاقت نیاورد. به اتاق رفتم تا ببینم دخترم در چه وضعیتی است. ولی در کمال تعجب دیدم اصلا تکان نمی‌خورد. نمی‌دانم چه اتفاقی برایش افتاد. ولی بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم.»

تحقیقات پلیس نشان داد که گویا یک ترس یا فشار عصبی باعث مرگ این دختر شده بود. بلافاصله پدر و دایی این دختر نیز بازداشت شدند و تحقیقات از آن‌ها آغاز شد.

مرگ به‌دلیل ایست قلبی

سرهنگ هادی افراسیابی، فرمانده انتظامی شهرستان خمین درخصوص این پرونده به خبرنگار «شهروند» گفت: «ماموران پلیس پس از اطلاع از این موضوع بلافاصله به محل رفتند و این مسأله را بررسی کردند. تحقیقات نشان داد که مرگ این دختر ۱۶ ساله به‌دلیل ایست قلبی در بیمارستان خمین اتفاق افتاده است. پس از انتقال جسد متوفی به سردخانه، با دستور مقام قضایی، متهمان بازداشت و با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شدند.»

سرهنگ افراسیابی در پایان فرهنگ‌سازی در استفاده از فضای مجازی برای کاهش آسیب‌ها و پیامد‌های آن را امری ضروری برای خانواده‌ها دانست و افزود: «درصورت بروز هرگونه مشکلات فردی یا خانوادگی افراد می‌توانند با مراجعه به مراکز مشاوره و مددکاری پلیس، به‌صورت رایگان از خدمات روان‌شناسی در جهت حل مشکل خود بهره‌مند شوند.»

قتل دختر اهوازی

با این حال این دختر نوجوان تنها قربانی خشونت‌های خانوادگی نیست. همین چند وقت پیش بود که یک دختر نوجوان دیگر در اهواز قربانی ارتباطی پنهانی شد. ساعت ۲۰ غروب روز جمعه ۱۱ آذرماه مردی ۴۵ ساله اهل و ساکن کوی علوی اهواز با در دست داشتن یک چاقوی خون‌آلود خود را به یکی از کلانتری‌های این شهرستان معرفی کرد. او گفت: «فرزندم به نام معصومه را به‌دلیل مسائل ناموسی با سلاح سرد چاقو به قتل رساندم. جسدش را در یک ملحفه پیچیدم و خودم را به کلانتری معرفی کردم.» بلافاصله متهم دستگیر و ماموران به محل اعزام شده و با جسد بی‌جان دختر نوجوان مواجه شدند.

پس از حضور قاضی ویژه شعبه قتل، جسد این دختر اهوازی به پزشکی قانونی انتقال یافت و موضوع علت اصلی این قتل وحشتناک به‌صورت ویژه در دست بررسی است.

قتل پس از درگیری با دختر

همچنین تیر ماه امسال نیز یک دختر ۱۶ ساله دیگر به‌دست پدر خود به طرز هولناکی کشته شد. ظهر دوشنبه ۶ تیر خبر هولناک قتل دختری نوجوان به‌دست پدرش در خانه‌ای در شهرستان ممسنی نورآباد فارس به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا به محل حادثه رفتند، مشخص شد این دختر ۱۶ ساله که آریانا نام داشت، به‌دنبال اختلافات خانوادگی با پدرش به خانه مادربزرگش رفته بود. با این حال پدر او درحالی‌که عصبانی بود با اطلاع از اینکه دخترش از خانه خارج شده با حالت عصبانیت پس از برداشتن اسلحه شکاری به خانه مادرش رفته و پس از بحث‌وجدل با دخترش، در نهایت او را با شلیک یک گلوله به قفسه سینه‌اش به قتل رساند.

قتل عجیب یک مرد توسط همسرش

قتل

سناریوی هولناک برای قتل شوهر با همدستی مرد غریبه

ایران| زن جوانی که با همدستی مردی غریبه با خوراندن قرص همسرش را به قتل رسانده بود با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.

همسر این زن آذر سال ۹۹ در خانه‌اش به طرز مرموزی جان باخت. وقتی موضوع به پلیس اعلام شد در نخستین بررسی‌ها علت مرگ این مرد ۴۰ ساله سکته قلبی تشخیص داده شد، اما وقتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد کارشناسان این سازمان در گزارشی اعلام کردند مرد جوان به علت نارسایی تنفسی ناشی از مصرف مواد مخدر دست‌ساز فوت کرده است. با اعلام این گزارش، پدر و مادر مرد جوان با ثبت شکایتی از عروس ۳۷ ساله‌شان به نام فریبا مدعی شدند پسرشان نه تنها به مواد مخدر اعتیاد نداشت بلکه سیگار هم نمی‌کشید.

بعد از این شکایت، زن جوان بازداشت شد، اما اتهامش را نپذیرفت و در توضیح ماجرا گفت: شوهرم دچار اختلال خواب بود و گاهی اوقات برای آنکه خوابش ببرد قرص آرامبخش مصرف می‌کرد. با این توضیحات خانواده مرد جوان از شکایت گذشتند و پرونده مختومه شد، اما یک سال بعد دختر این خانواده که با مادرش اختلاف پیدا کرده بود به خانه عمویش رفت و مدعی شد مادرش با خوراندن قرص باعث مرگ پدرش شده است.

بدین ترتیب بار دیگر اولیای‌دم از عروسشان شکایت کردند و فریبا بازداشت شد. زن جوان این‌بار به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی مردی به نام شهرام اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: شوهرم مخالف کار کردن من بود به همین خاطر چند قرص از مردی به نام شهرام گرفتم و به او دادم تا به خواب برود و من هم بتوانم با خیالی آسوده کارم را انجام دهم، ولی نمی‌دانستم قرص‌ها موجب مرگش می‌شود. البته از مدت‌ها قبل قصد داشتم او را بکشم.

وی توضیح داد: یک بار به دو مرد افغانستانی ۵۰ میلیون تومان دادم تا شوهرم را کتک بزنند که پولم را گرفتند و فرار کردند. یک بار هم با همدستی یک تعمیرکار خودرو به نام کریم که به من علاقه‌مند شده بود تصمیم گرفتیم ترمز ماشین او را دستکاری کنیم که همسرم متوجه شد و نقشه‌مان به نتیجه نرسید. آخرین‌بار از شهرام قرص‌هایی را گرفتم که مدعی بود پس از خوردن قرص‌ها ضربان قلبش بالا می‌رود و سکته قلبی می‌کند و مرگ او طبیعی می‌شود.

پس از تکمیل تحقیقات، برای فریبا به اتهام قتل و برای شهرام به اتهام معاونت در قتل و برای کریم به اتهام شروع‌کننده به قتل کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه اولیای‌دم برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند. سپس زن جوان به جایگاه رفت و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد.

در ادامه شهرام به جایگاه رفت و اظهار کرد: چند ماه قبل از این ماجرا فریبا از من خواسته بود برای عمیق شدن خواب همسرش قرصی تهیه کنم، من هم قرص‌هایی را تهیه کردم، اما آن‌ها خودشان دوز قرص‌ها را بالا برده بودند و همین سبب شد شوهرش فوت کند. بعد از آن‌هم وکیل کریم که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: موکلم تحت‌تأثیر حرف‌های فریبا قرار گرفته و به درخواست او ترمز ماشین قربانی را دستکاری کرده بود که در آن ماجرا اتفاقی نیفتاده و کریم هم از کارش پشیمان است.

در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و فریبا را به قصاص محکوم کردند و شهرام هم به ۲۵ سال حبس محکوم شد.

قتل با حلوای پر از راز

اسفند سال گذشته دو نفر از اهالی شهر منصوریه بهبهان که برای انجام کاری به یکی از دفترخانه‌های اسناد رسمی مراجعه کرده بودند در راه بازگشت به خانه با علایم مسمومیت به بیمارستان منتقل شده و ساعاتی بعد نیز فوت کردند.

با اعلام مرگ مشکوک این دو نفر موضوع به پلیس گزارش شد و از لحظات اول این اتفاق دستورات لازم قضایی صادر و تحقیقات پلیس برای حل این معمای مرموز آغاز شد.

نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد زمانی که این دو نفر در دفترخانه بوده‌اند خانمی ناشناس با ماسک به‌صورت و با در دست داشتن یک سینی حلوا، وارد دفترخانه شده و تحت عنوان نذری آن را به مراجعه کنندگان تعارف کرد و از میان افرادی که در آنجا حضور داشتند ۲ نفر از آنها مقداری حلوا برداشتند و خوردند.

پس از این ماجرا زن جوان از دفترخانه خارج و کمی بعد ناپدید شد. این در حالی بود که با گذشت زمان ۲ نفری که اقدام به خوردن حلوا کرده بودند، حالشان بد شد و به بیمارستان انتقال یافتند. آن روز پزشکان بیمارستان پس از معاینات اولیه دریافتند که هر دو نفر دچار مسمومیت شده‌اند و تلاش برای نجاتشان را آغاز کردند، اما متأسفانه آنها بر اثر مسمومیت شدید جانشان را از دست دادند.

علیرضا قاسمی‌نژاد دادستان عمومی و انقلاب بهبهان در جمع خبرنگاران اظهار کرد: اسفند سال گذشته، مرگ مشکوک دو نفر در بهبهان گزارش شد که بلافاصله دستورات قضایی برای بررسی موضوع به پلیس آگاهی صادر شد. در تحقیقات کارآگاهان پلیس و نظریه پزشکی قانونی مشخص شد که متوفیان در اثر مسمومیت با حلوای آغشته به نوعی سم خطرناک فوت کرده‌اند و در این رابطه سه متهم شناسایی و از منزل آنها ظرف‌های مشابه حلوا پیدا شد.

دادستان عمومی و انقلاب بهبهان گفت: پس از تحقیقات مفصل بازپرس پرونده از متهمان که دو خواهر و یک برادر بودند، مشخص شد که آنها اقدام به طراحی قتل‌های دیگری نیز کرده‌اند. همچنین در ادامه تحقیقات برای شناسایی سایر قربانیان، مشخص شد که متهمان در دی سال ۱۴۰۰ نیز اقدام به قتل یک نفر دیگر از اهالی در یکی از مناطق بهبهان کرده بودند که مرگ وی نیز مشکوک اعلام شده بود.

در بازرسی از محل اختفای آنان تعدادی‌آلات و ادوات به کار رفته در جنایت نیز کشف شد. وی انگیزه متهمان از ارتکاب این جنایت را مسائل و اختلافات خانوادگی عنوان کرد. علیرضا قاسمی‌نژاد تصریح کرد: با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست پرونده آنان صادر و برای صدور رأی به دادگاه کیفری صالح ارسال شد.

راز قتل و دست درازی وحشتناک

قتل

مردی که برای تعرض به دختری جوان وارد خانه‌اش شده و او را به قتل رسانده بود بعد از هشت سال دوباره پای میز محاکمه رفت.

متهم در غیاب مادر و برادر مقتول به خانه او رفته و قصد تعرض داشت اما وقتی با مقاومت قربانی مواجه شد او را به قتل رساند.

سال ۹۳ جوانی به پلیس خبر داد وقتی به خانه برگشته با جسد خون‌آلود خواهرش مواجه شده است. برادر مقتول که شوکه بود به ماموران گفت: سال‌هاست من و خواهر و مادرم با هم زندگی می‌کنیم. روز چهارشنبه من و مادرم با هم به شهرستان رفتیم و خواهرم در خانه تنها ماند؛ اما وقتی صبح روز یکشنبه به خانه برگشتیم با جسد خواهرم سحر روبه‌رو شدیم.

وقتی پلیس دوربین‌های مداربسته اطراف خانه را بررسی کرد متوجه شد نگهبانی به نام رحمان در همسایگی خانه سحر زندگی می‌کرده که از زمان مرگ سحر دیگر دیده نشده است.

به این ترتیب ماموران به ردیابی این مرد پرداختند و او را که قصد داشت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود بازداشت کردند.

رحمان پس از دستگیری به قتل سحر اعتراف کرد و گفت: من مدتی است نگهبان یک ساختمان نیمه‌ساز هستم. اتاق نگهبانی من به خانه سحر اشراف داشت و همیشه آنها را می‌دیدم. آخرین بار وقتی متوجه شدم مادر و برادر این دختر به مسافرت رفته‌اند به فکر سرقت افتادم. نیمه‌شب به آنجا رفتم اما دختر جوان مقاومت کرد و من از ترس اینکه شناسایی‌ام کرده و به‌ زودی مرا لو می‌دهد او را کشتم و فرار کردم.

وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی روی بدن مقتول را تایید و اعلام کرد دختر جوان قبل از مرگ به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است احتمال آزار او از سوی متهم قوت گرفت.

بنابراین رحمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و حقیقت را فاش کرد. او گفت: وقتی فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست، فکر شیطانی به ذهنم رسید. من به آنجا رفته بودم تا او را آزار دهم اما سحر مقاومت کرد و من از ترسم او را کشتم.

به دنبال اعترافات نگهبان جوان، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و مادر سحر که اشک می‌ریخت با اشاره به متهم گفت: او بی‌رحمانه دخترم را کشت. سه شبانه‌روز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر آزار دخترم را در سر داشت و چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر بد به سرم زد و به آنجا رفتم؛ اما وقتی مقاومت کرد از ترسم او را با ضربه‌های چاقو کشتم. من به این دختر تعرض نکردم و فقط او را به قتل رساندم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و رحمان را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.

این حکم در  دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد؛ اما چون اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند، دیگر پیگیر پرونده نشدند و رحمان هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند. او سرانجام طی نامه‌ای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد.

رحمان در نامه‌اش نوشت: هشت سال است در زندان مانده‌ام و از این وضعیت خسته شده‌ام. تقاضا دارم یا اولیای دم تفاضل دیه را پرداخت کنند و اعدام شوم یا آزاد شوم. چون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.

در حالی که قضات دادگاه تقاضای تعیین تکلیف متهم را پذیرفته بودند او در شعبه دهم دادگاه کیفری بار دیگر از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه مادر قربانی روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: تنها با قصاص قاتل دخترم آرام می‌شوم. هشت سال از قتل دخترم گذشته اما یک شب آرام نخوابیده‌ام. زندگی‌ام نابود شده و فقط قصاص می‌خواهم اما وضع مالی ما خوب نیست و توان پرداخت تفاضل دیه را ندارم، به همین خاطر  از قضات می‌خواهم با پرداخت تفاضل دیه از صندوق بیت‌المال موافقت کنند تا قاتل دخترم قصاص شود.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مرتکب قتل شده‌ام اما از این وضعیت خسته شده‌ام. یا زودتر اعدامم کنید یا اجازه دهید از زندان آزاد شوم و به زندگی عادی‌ام برگردم.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده حکم صادر کنند.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: