پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل هولناک برای مشتی طلا.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل وحشتناک توسط دوست پسر. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.

قتل وحشتناک دختر 22 ساله تنها

اعتماد|پسر جوان که برای سرقت طلاهای دختری نقشه کشیده بود با حرف‌های عاشقانه او را فریب داد و به قتل رساند.

هرچند متهم در دادگاه ابراز پشیمانی کرد اما اولیای دم برای او قصاص درخواست کردند.

جنایت در پی عشق دروغین یک سال قبل اتفاق افتاد و دوست مقتول پلیس را از موضوع باخبر کرد. او با پلیس تماس گرفت و گفت: دوست ۲۲ساله‌ام به نام شیرین که به تنهایی زندگی می‌کند در را باز نمی‌کند و گوشی موبایلش نیز خاموش است. من نگران او هستم و می‌ترسم بلایی سرش آمده باشد.

ماموران کلانتری و آتش‌نشانی در پی این تماس به خانه مورد نظر رفتند و پس از گشودن در با جسد دختر جوان که با پیچیده شدن پارچه سیاه دور گردنش و ضربه‌های چاقو از پا درآمده بود روبه‌رو شدند. بررسی‌ها نشان می‌داد طلاهای شیرین سرقت شده و عامل جنایت فردی آشناست.

جسد که شواهد نشان می‌داد دو روز از مرگش گذشته با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی دختر جوان پرداختند و به رابطه پنهانی او با یک پسر ۲۱ساله به نام سیامک پی بردند.

ماموران به ردیابی پسر جوان پرداختند اما شواهد نشان می‌داد او به محل نامعلومی‌ گریخته است. نزدیک به سه ماه از این ماجرا گذشته بود که ماموران پلیس رد سیامک را در یزد یافتند و طی عملیات ویژه او را دستگیر کردند.

بررسی‌ها حاکی از آن است که سیامک قصد داشته مخفیانه از کشور خارج شود و به کشور ترکیه بگریزد. ماموران در مخفیگاه متهم مقداری از طلاهای قربانی را کشف کردند.

سیامک که فهمید دستش برای پلیس رو شده به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل دختر جوان اعتراف کرد.

او گفت: چند روز قبل از قتل با شیرین در خیابان آشنا شدم و به او ابراز علاقه کردم. وقتی فهمیدم در خانه مجردی‌اش به تنهایی زندگی می‌کند بعد از چند بار صحبت تلفنی به بهانه ملاقات به خانه‌اش رفتم و سه شبانه‌روز آنجا ماندم. من یک روز متوجه شدم طلا و سکه‌های زیادی در خانه‌اش دارد. به همین خاطر به فکر سرقت طلاها افتادم. چون کار درست و حسابی نداشتم این فکر رهایم نمی‌کرد. تا اینکه نیمه‌شب بیست‌و‌یکم اسفندماه وسوسه شدم. من مشروب خورده بودم و حال طبیعی نداشتم که با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم. اما او شروع به داد و فریاد کرد. من که ترسیده بودم همسایه‌‌ها سر برسند، پارچه‌ای را دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. سپس شش النگوی طلا، زنجیر، سکه و گوشی موبایلش را دزدیدم و گریختم. من همان شب به یزد رفتم و زندگی مخفیانه در پیش گرفتم. تصمیم داشتم به ترکیه بروم که بازداشت شدم.

به دنبال اعتراف‌های پسر جوان، او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و قتل و سرقت را گردن گرفت.

متهم در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من در خیابان با شیرین آشنا و به او علاقه‌مند شدم. بعد از چند روز به خانه مجردی او رفتم و سه شبانه‌روز را آنجا ماندم. وقتی فهمیدم در خانه‌اش طلاهای زیادی دارد به فکر سرقت افتادم اما باور کنید نمی‌خواستم او را بکشم.

او ادامه داد: آن روز مشروب خورده بودم و حالی طبیعی نداشتم که با چاقو به جان شیرین افتادم و سپس خفه‌اش کردم. می‌دانم اشتباه کرده‌ام و حالا پشیمان هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

قتل هولناک با قاتل اجاره ای در تهران

رکنا:دو قاتل اجاره‌ای که سرایدار یک ویلا را به شکل هولناکی کشته بودند در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه خواهند شد.
رسیدگی به این پرونده از مرداد سال 1400 با گزارش کشف جسدی در منطقه ولنجک به کلانتری 163 آغاز شد. تیم جنایی با حضور در محل حادثه و بررسی‌های اولیه دریافتند مقتول مرد 35 ساله‌ای به‌نام سعید است که با اصابت ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده و بیش از 12 ساعت از مرگ او گذشته است که جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
یکی از همسایه‌ها که موضوع را به پلیس خبر داده بود در توضیح ماجرا به مأموران گفت: صاحب ویلایی که در همسایگی ما قرار دارد خارج از کشور زندگی می‌کند و تنها چند هفته در سال به ایران می‌آید و سال‌هاست که سعید به‌عنوان سرایدار از این ویلا محافظت می‌کند. شب گذشته سر و صدای زیادی از داخل ویلا توجهم را جلب کرد می‌خواستم به سراغ سعید بروم اما چون خیلی زود صدا قطع شد فکر کردم که شاید یک دعوای ساده بوده و نیازی به پیگیری من نیست. 

صبح برای کاری از خانه‌ام خارج شدم که دیدم در ویلا باز است اما توجهی نکردم چند ساعت بعد وقتی برگشتم باز هم در باز بود که به موضوع مشکوک شدم. 

چند باری سعید را صدا کردم و وقتی دیدم جواب نمی‌دهد وارد ویلا شدم و در نهایت با جسد او که به‌طور فجیعی به قتل رسیده بود مواجه شدم و پلیس را در جریان قرار دادم.

سرنخ جنایت در ویلای ولنجک

تحقیقات برای رازگشایی از قتل سعید ادامه داشت تا اینکه معلوم شد او روزها در یک کارگاه مبل‌سازی کار می‌کرده و شب‌ها هم سرایدار خانه ویلایی بوده است. در بررسی تیم جنایی اداره آگاهی مشخص شد که مقتول با یکی از همکارانش به‌نام رحمان در کارگاه از ماه‌ها قبل بر سر کار اختلاف داشته است.

پس از روشن شدن این موضوع رحمان تحت نظر قرار گرفت و چند روز بعد برای مأموران محرز شد که او در قتل سعید نقش داشته است و به این ترتیب وی بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت که ابتدا سعی کرد خودش را بی‌خبر از ماجرا نشان دهد اما وقتی دید مأموران به اختلاف او و سعید پی برده‌اند به ناچار لب به اعتراف گشود و عنوان کرد: بیش از 10 سال است که در کارگاه مبل‌سازی کار می‌کنم و رابطه خوبی با صاحبکارم داشتم و او خیلی به من اعتماد داشت تا اینکه 2 سال قبل سعید همکارم شد و بعد از چند ماه برای بیشتر شدن حقوقش مدام از من پیش صاحبکارم بدگویی می‌کرد به طوری که احساس کردم جایگاهم را از دست داده‌ام. 

به همین خاطر برای تنبیه کردن او ماجرا را به یکی از دوستانم گفتم و او دو نفر را به من معرفی کرد که در ازای دریافت مبلغ 2 میلیون تومان حاضر هستند سعید را گوشمالی دهند. در نهایت با آنها قرار گذاشتم و گفتم مردی برای ناموسم مزاحمت ایجاد کرده می‌خواهم او را گوشمالی دهید با چانه زنی مبلغ یک میلیون تومان به آنها دادم و پس از توافق به سمت خانه ویلایی که سعید سرایدارش بود رفتیم.

وی در ادامه افزود: در ابتدا من زنگ خانه را زدم و سعید هم در را باز کرد اما خودم نرفتم و آنها وارد خانه شدند. بعد از دقایقی صدای درگیری به گوش رسید و تصمیم گرفتم وارد خانه بشوم تا مانع کارشان شوم که به یکباره دیدم همه جا ساکت شد و دو مرد با یک تلفن همراه و جعبه آن از خانه خارج شدند. وقتی به داخل رفتم دیدم سعید را کشته و پس از قتل هم به او آسیب زده‌اند.

پس از اعترافات رحمان 2 مرد اجیر شده نیز بازداشت شدند و به قتل سعید اعتراف کردند و در توضیح ماجرا گفتند: پس از آنکه رحمان با ما تماس گرفت عنوان کرد که فردی به ناموس من چشم دارد و برای خانواده‌ام ایجاد مزاحمت کرده است. 

روز حادثه ما برای کشتن سعید به خانه ویلایی نرفته بودیم فقط می‌خواستیم او را ادب کنیم. یک بار چند ضربه به سر و صورت او زدیم و قصد داشتیم خارج شویم که او شروع به فحاشی کرد. وقتی دیدیم فحش‌های ناموسی می‌دهد عصبانی شدیم و کارش را یکسره کردیم.

با گزارش پزشکی‌قانونی و پلیس، اعترافات صریح متهمان، گزارش بازسازی صحنه جرم برای متهمان به اتهام قتل عمد و جنایت بر میت کیفرخواست صادر و برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهمان بزودی محاکمه خواهند شد.

جزئیات قتل عجیب در یک زندگی 60 ساله

اعتماد:مردی که با کوبیدن تابه به سر همسرش باعث مرگ او شده بود ادعای بی‌گناهی کرد.
متهم که مردی مسن است در یک درگیری همسرش را با تابه زده و باعث ضربه مغزی و مرگ او شده است.
خبر قتل زن ۷۵ساله را پسرش به ماموران داد. او که با ورود به خانه مادرش با جسد خونین او روبه‌رو شده بود گزارش قتل را به پلیس اعلام کرد. وقتی ماموران عازم خانه مقتولان شدند با جسد خونین زن سالخورده روبه‌رو شدند که در آشپزخانه رها شده و تابه‌ای خونین کنار او افتاده بود. شواهد نشان می‌داد پیرزن به نام رباب با ضربه ماهیتابه به سرش از پا درآمده است.
پسر قربانی که پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: چند سال است ازدواج کرده‌ام اما هر روز به مادر و پدر پیرم سر می‌زدم یا با آنها تلفنی صحبت می‌کردم. امروز هرچه زنگ زدم تلفن را جواب ندادند. نگران شده بودم. مقابل در خانه رفتم. وقتی پدرم در را باز کرد از او پرسیدم چرا مادرم جواب تلفن را نمی‌دهد. پدرم گفت مادرت خواب است، طوری حرف زد که مشکوک شدم. وقتی وارد خانه شدم و دنبال مادرم گشتم جسد خون‌آلودش را در آشپزخانه پیدا کردم.

او ادامه داد: من که شوکه شده بودم سراغ پدرم رفتم و از او سوال پرسیدم؛ اما او مدعی شد وقتی از خانه بیرون رفته چنین بلایی سر مادرم آمده است. من که به ماجرا مشکوک بودم به سرعت با پلیس تماس گرفتم.

به دنبال اظهارات پسر جوان، ماموران پدر ۸۵ساله او به نام محمود را بازداشت کردند اما این مرد مدعی شد از نحوه قتل همسرش اطلاعی ندارد.

ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربین‌های مداربسته ساختمان مشغول شدند. در بررسی‌ها  مشخص شد هنگام وقوع جنایت، رباب و همسرش محمود در  خانه تنها بودند و ساعتی بعد محمود با در دست داشتن کیسه‌ای مشکی از خانه خارج شد.

با به دست آمدن این سرنخ، ماموران زباله‌های نزدیک ساختمان را بررسی کردند و کیسه‌ای را که محمود به سطل زباله انداخته بود یافتند که در آن چند لباس خونی وجود داشت.

با افشای راز جنایت خانوادگی محمود بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: من و رباب ۶۰ سال پیش با هم ازدواج کردیم. با اینکه من خیلی به او محبت می‌کردم اما او هیچ محبتی به من نمی‌کرد و همیشه به من بی‌توجه بود. او فقط به پسرمان توجه می‌کرد.

او ادامه داد: من به بیماری‌های زیادی مبتلا شدم و بارها حالم بد شد ولی رباب مرا با حال بد رها می‌کرد و به خانه پسرمان می‌رفت. او به‌تازگی همه اموال‌مان را به نام پسرمان کرده بود و من بیشتر احساس پوچی می‌کردم، تا اینکه آخرین بار در آشپزخانه با هم بحث کردیم. از او خواستم اخلاقش را عوض کند اما به من بی‌اعتنایی کرد و دعوا میان ما بالا گرفت. من که عصبانی شده بودم از کوره در رفتم و با ماهیتابه چند ضربه به سرش زدم. او روی زمین افتاد و از سرش خون جاری شد. من که ترسیده بودم لباس‌های خونی خودم را در کیسه زباله گذاشتم‌.

پس از اعترافات متهم و بازسازی صحنه جرم، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و مرد سالخورده از خود دفاع کرد.

در جلسه دادگاه، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پسر مقتول که تنها ولی دم بود اعلام گذشت کرد و گفت پدرش را می‌بخشد.

سپس متهم سالخورده که به سختی صحبت می‌کرد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با زنم اختلاف داشتم و همیشه از او بی‌مهری می‌دیدم. از این زندگی خسته شده بودم. به او اعتراض کردم؛ اما او بار دیگر با بی‌اعتنایی با من صحبت کرد که عصبانی شدم و فحاشی کردم. همان موقع همسرم خودش سرش را به دیوار کوبید و موجب مرگش شد. من او را نکشتم و اتهامم را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا با توجه به رضایت ولی دم، از جنبه عمومی‌جرم و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی ‌برای مرد سالخورده حکم صادر کنند.

قتل ناموسی هولناک یک دختر توسط پدر و دایی

​روزنامه شهروند| دختر ۱۶ ساله پس از ضرب‌وشتم از سوی پدر و دایی‌اش، دچار ایست قلبی شد.

قتل

ترسیده بود. شاید هم فشار عصبی به او وارد شد، اما هرچه بود، بعد از ضرب‌وشتم پدر و دایی‌اش، در اتاق خود محبوس ماند و در نهایت مادرش جسم بی‌جان او را از اتاق بیرون آورد. دختر ۱۶ ساله اهل شهرستان خمین، وقتی به‌صورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانواده‌اش مواجه شد. پدر و دایی‌اش او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دختر نوجوان به‌شدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید.

ماجرا به عصر روز شنبه برمی‌گردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به همسر و برادرش بگوید. او که تصور می‌کرد، دخترش قرار است از خانه فرار کند، موضوع را به همسرش گفت، اما باز هم تعصبات خانوادگی یک مرگ هولناک، اما مشابه را رقم زد. این دختر ۱۶ ساله هم مانند بسیاری از دختران نوجوان قربانی تعصبات شد. وقتی او در فضای مجازی با یک پسر آشنا شد، این ارتباط به مرگ او انجامید. پدر و دایی این دختر نوجوان بلافاصله پس از شنیدن این موضوع به خانه آمدند. دختر نوجوان را به باد کتک گرفتند. او را زیر ضربات مشت و لگد و کمربند له کردند، اما دقایقی بعد اتفاقی هولناک رخ داد.

ماجرای یک ارتباط مجازی

موضوع این ماجرای تلخ بلافاصله به پلیس اطلاع داده شد. ماموران ساعت ۱۸:۱۴ بود که در جریان درگیری منجر به قتل در یکی از مناطق شهرستان خمین قرار گرفتند. کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله در محل وقوع قتل حاضر شدند.

تحقیقات کارآگاهان نشان داد دختر نوجوانی در خانه‌اش به طرز مشکوکی جان باخته است. مادر مقتول، درحالی‌که خودش هم از این اتفاق شوکه بود، در تحقیقات به پلیس گفت: «از مدتی پیش متوجه ارتباط دخترم با مردی غریبه در فضای مجازی شده بودم. نمی‌دانستم باید چکار کنم. خیلی نگران بودم و دلشوره داشتم. بررسی گوشی دخترم نشان می‌داد که او به‌صورت مجازی با یک پسر وارد رابطه شده است. با این حال صبر کردم، اما در گوشی او متوجه شدم که قصد دارد با آن پسر از خانه فرار کند. دیگر صبر نکردم. وقتی که متوجه شدم او قصد فرار از خانه را دارد، موضوع را با پدر و دایی‌اش در میان گذاشتم. آن‌ها هم به خانه آمدند.»

ضرب‌وشتم شدید

این زن ادامه داد: «وقتی همسر و برادرم به خانه آمدند، مستقیم به سراغ دخترم رفتند. با او صحبت کردند و در نهایت کار به کتک‌کاری کشید. آن‌ها می‌خواستند دخترم را تنبیه کنند. نه چاقویی داشتند و نه اسلحه‌ای؛ فقط می‌خواستند او را ادب کنند که از فرار و ارتباط با آن پسر منصرف شود. برای همین دخترم را کتک زدند. حتی وقتی من هم خواستم مانع این موضوع شوم، اجازه ندادند. آن‌ها دخترم را به‌شدت کتک زدند. با کمربند و مشت و لگد او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دخترم را در اتاق کتک زدند و بیرون آمدند. به من هم اجازه ندادند که وارد اتاق شوم. نیم ساعتی گذشت و من دلم طاقت نیاورد. به اتاق رفتم تا ببینم دخترم در چه وضعیتی است. ولی در کمال تعجب دیدم اصلا تکان نمی‌خورد. نمی‌دانم چه اتفاقی برایش افتاد. ولی بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم.»

تحقیقات پلیس نشان داد که گویا یک ترس یا فشار عصبی باعث مرگ این دختر شده بود. بلافاصله پدر و دایی این دختر نیز بازداشت شدند و تحقیقات از آن‌ها آغاز شد.

مرگ به‌دلیل ایست قلبی

سرهنگ هادی افراسیابی، فرمانده انتظامی شهرستان خمین درخصوص این پرونده به خبرنگار «شهروند» گفت: «ماموران پلیس پس از اطلاع از این موضوع بلافاصله به محل رفتند و این مسأله را بررسی کردند. تحقیقات نشان داد که مرگ این دختر ۱۶ ساله به‌دلیل ایست قلبی در بیمارستان خمین اتفاق افتاده است. پس از انتقال جسد متوفی به سردخانه، با دستور مقام قضایی، متهمان بازداشت و با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شدند.»

سرهنگ افراسیابی در پایان فرهنگ‌سازی در استفاده از فضای مجازی برای کاهش آسیب‌ها و پیامد‌های آن را امری ضروری برای خانواده‌ها دانست و افزود: «درصورت بروز هرگونه مشکلات فردی یا خانوادگی افراد می‌توانند با مراجعه به مراکز مشاوره و مددکاری پلیس، به‌صورت رایگان از خدمات روان‌شناسی در جهت حل مشکل خود بهره‌مند شوند.»

قتل دختر اهوازی

با این حال این دختر نوجوان تنها قربانی خشونت‌های خانوادگی نیست. همین چند وقت پیش بود که یک دختر نوجوان دیگر در اهواز قربانی ارتباطی پنهانی شد. ساعت ۲۰ غروب روز جمعه ۱۱ آذرماه مردی ۴۵ ساله اهل و ساکن کوی علوی اهواز با در دست داشتن یک چاقوی خون‌آلود خود را به یکی از کلانتری‌های این شهرستان معرفی کرد. او گفت: «فرزندم به نام معصومه را به‌دلیل مسائل ناموسی با سلاح سرد چاقو به قتل رساندم. جسدش را در یک ملحفه پیچیدم و خودم را به کلانتری معرفی کردم.» بلافاصله متهم دستگیر و ماموران به محل اعزام شده و با جسد بی‌جان دختر نوجوان مواجه شدند.

پس از حضور قاضی ویژه شعبه قتل، جسد این دختر اهوازی به پزشکی قانونی انتقال یافت و موضوع علت اصلی این قتل وحشتناک به‌صورت ویژه در دست بررسی است.

قتل پس از درگیری با دختر

همچنین تیر ماه امسال نیز یک دختر ۱۶ ساله دیگر به‌دست پدر خود به طرز هولناکی کشته شد. ظهر دوشنبه ۶ تیر خبر هولناک قتل دختری نوجوان به‌دست پدرش در خانه‌ای در شهرستان ممسنی نورآباد فارس به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا به محل حادثه رفتند، مشخص شد این دختر ۱۶ ساله که آریانا نام داشت، به‌دنبال اختلافات خانوادگی با پدرش به خانه مادربزرگش رفته بود. با این حال پدر او درحالی‌که عصبانی بود با اطلاع از اینکه دخترش از خانه خارج شده با حالت عصبانیت پس از برداشتن اسلحه شکاری به خانه مادرش رفته و پس از بحث‌وجدل با دخترش، در نهایت او را با شلیک یک گلوله به قفسه سینه‌اش به قتل رساند.

قتل عجیب یک مرد توسط همسرش

قتل

سناریوی هولناک برای قتل شوهر با همدستی مرد غریبه

ایران| زن جوانی که با همدستی مردی غریبه با خوراندن قرص همسرش را به قتل رسانده بود با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.

همسر این زن آذر سال ۹۹ در خانه‌اش به طرز مرموزی جان باخت. وقتی موضوع به پلیس اعلام شد در نخستین بررسی‌ها علت مرگ این مرد ۴۰ ساله سکته قلبی تشخیص داده شد، اما وقتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد کارشناسان این سازمان در گزارشی اعلام کردند مرد جوان به علت نارسایی تنفسی ناشی از مصرف مواد مخدر دست‌ساز فوت کرده است. با اعلام این گزارش، پدر و مادر مرد جوان با ثبت شکایتی از عروس ۳۷ ساله‌شان به نام فریبا مدعی شدند پسرشان نه تنها به مواد مخدر اعتیاد نداشت بلکه سیگار هم نمی‌کشید.

بعد از این شکایت، زن جوان بازداشت شد، اما اتهامش را نپذیرفت و در توضیح ماجرا گفت: شوهرم دچار اختلال خواب بود و گاهی اوقات برای آنکه خوابش ببرد قرص آرامبخش مصرف می‌کرد. با این توضیحات خانواده مرد جوان از شکایت گذشتند و پرونده مختومه شد، اما یک سال بعد دختر این خانواده که با مادرش اختلاف پیدا کرده بود به خانه عمویش رفت و مدعی شد مادرش با خوراندن قرص باعث مرگ پدرش شده است.

بدین ترتیب بار دیگر اولیای‌دم از عروسشان شکایت کردند و فریبا بازداشت شد. زن جوان این‌بار به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی مردی به نام شهرام اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: شوهرم مخالف کار کردن من بود به همین خاطر چند قرص از مردی به نام شهرام گرفتم و به او دادم تا به خواب برود و من هم بتوانم با خیالی آسوده کارم را انجام دهم، ولی نمی‌دانستم قرص‌ها موجب مرگش می‌شود. البته از مدت‌ها قبل قصد داشتم او را بکشم.

وی توضیح داد: یک بار به دو مرد افغانستانی ۵۰ میلیون تومان دادم تا شوهرم را کتک بزنند که پولم را گرفتند و فرار کردند. یک بار هم با همدستی یک تعمیرکار خودرو به نام کریم که به من علاقه‌مند شده بود تصمیم گرفتیم ترمز ماشین او را دستکاری کنیم که همسرم متوجه شد و نقشه‌مان به نتیجه نرسید. آخرین‌بار از شهرام قرص‌هایی را گرفتم که مدعی بود پس از خوردن قرص‌ها ضربان قلبش بالا می‌رود و سکته قلبی می‌کند و مرگ او طبیعی می‌شود.

پس از تکمیل تحقیقات، برای فریبا به اتهام قتل و برای شهرام به اتهام معاونت در قتل و برای کریم به اتهام شروع‌کننده به قتل کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه اولیای‌دم برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند. سپس زن جوان به جایگاه رفت و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد.

در ادامه شهرام به جایگاه رفت و اظهار کرد: چند ماه قبل از این ماجرا فریبا از من خواسته بود برای عمیق شدن خواب همسرش قرصی تهیه کنم، من هم قرص‌هایی را تهیه کردم، اما آن‌ها خودشان دوز قرص‌ها را بالا برده بودند و همین سبب شد شوهرش فوت کند. بعد از آن‌هم وکیل کریم که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: موکلم تحت‌تأثیر حرف‌های فریبا قرار گرفته و به درخواست او ترمز ماشین قربانی را دستکاری کرده بود که در آن ماجرا اتفاقی نیفتاده و کریم هم از کارش پشیمان است.

در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و فریبا را به قصاص محکوم کردند و شهرام هم به ۲۵ سال حبس محکوم شد.

قتل با حلوای پر از راز

اسفند سال گذشته دو نفر از اهالی شهر منصوریه بهبهان که برای انجام کاری به یکی از دفترخانه‌های اسناد رسمی مراجعه کرده بودند در راه بازگشت به خانه با علایم مسمومیت به بیمارستان منتقل شده و ساعاتی بعد نیز فوت کردند.

با اعلام مرگ مشکوک این دو نفر موضوع به پلیس گزارش شد و از لحظات اول این اتفاق دستورات لازم قضایی صادر و تحقیقات پلیس برای حل این معمای مرموز آغاز شد.

نخستین بررسی‌ها نشان می‌داد زمانی که این دو نفر در دفترخانه بوده‌اند خانمی ناشناس با ماسک به‌صورت و با در دست داشتن یک سینی حلوا، وارد دفترخانه شده و تحت عنوان نذری آن را به مراجعه کنندگان تعارف کرد و از میان افرادی که در آنجا حضور داشتند ۲ نفر از آنها مقداری حلوا برداشتند و خوردند.

پس از این ماجرا زن جوان از دفترخانه خارج و کمی بعد ناپدید شد. این در حالی بود که با گذشت زمان ۲ نفری که اقدام به خوردن حلوا کرده بودند، حالشان بد شد و به بیمارستان انتقال یافتند. آن روز پزشکان بیمارستان پس از معاینات اولیه دریافتند که هر دو نفر دچار مسمومیت شده‌اند و تلاش برای نجاتشان را آغاز کردند، اما متأسفانه آنها بر اثر مسمومیت شدید جانشان را از دست دادند.

علیرضا قاسمی‌نژاد دادستان عمومی و انقلاب بهبهان در جمع خبرنگاران اظهار کرد: اسفند سال گذشته، مرگ مشکوک دو نفر در بهبهان گزارش شد که بلافاصله دستورات قضایی برای بررسی موضوع به پلیس آگاهی صادر شد. در تحقیقات کارآگاهان پلیس و نظریه پزشکی قانونی مشخص شد که متوفیان در اثر مسمومیت با حلوای آغشته به نوعی سم خطرناک فوت کرده‌اند و در این رابطه سه متهم شناسایی و از منزل آنها ظرف‌های مشابه حلوا پیدا شد.

دادستان عمومی و انقلاب بهبهان گفت: پس از تحقیقات مفصل بازپرس پرونده از متهمان که دو خواهر و یک برادر بودند، مشخص شد که آنها اقدام به طراحی قتل‌های دیگری نیز کرده‌اند. همچنین در ادامه تحقیقات برای شناسایی سایر قربانیان، مشخص شد که متهمان در دی سال ۱۴۰۰ نیز اقدام به قتل یک نفر دیگر از اهالی در یکی از مناطق بهبهان کرده بودند که مرگ وی نیز مشکوک اعلام شده بود.

در بازرسی از محل اختفای آنان تعدادی‌آلات و ادوات به کار رفته در جنایت نیز کشف شد. وی انگیزه متهمان از ارتکاب این جنایت را مسائل و اختلافات خانوادگی عنوان کرد. علیرضا قاسمی‌نژاد تصریح کرد: با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست پرونده آنان صادر و برای صدور رأی به دادگاه کیفری صالح ارسال شد.

راز قتل و دست درازی وحشتناک

قتل

مردی که برای تعرض به دختری جوان وارد خانه‌اش شده و او را به قتل رسانده بود بعد از هشت سال دوباره پای میز محاکمه رفت.

متهم در غیاب مادر و برادر مقتول به خانه او رفته و قصد تعرض داشت اما وقتی با مقاومت قربانی مواجه شد او را به قتل رساند.

سال ۹۳ جوانی به پلیس خبر داد وقتی به خانه برگشته با جسد خون‌آلود خواهرش مواجه شده است. برادر مقتول که شوکه بود به ماموران گفت: سال‌هاست من و خواهر و مادرم با هم زندگی می‌کنیم. روز چهارشنبه من و مادرم با هم به شهرستان رفتیم و خواهرم در خانه تنها ماند؛ اما وقتی صبح روز یکشنبه به خانه برگشتیم با جسد خواهرم سحر روبه‌رو شدیم.

وقتی پلیس دوربین‌های مداربسته اطراف خانه را بررسی کرد متوجه شد نگهبانی به نام رحمان در همسایگی خانه سحر زندگی می‌کرده که از زمان مرگ سحر دیگر دیده نشده است.

به این ترتیب ماموران به ردیابی این مرد پرداختند و او را که قصد داشت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود بازداشت کردند.

رحمان پس از دستگیری به قتل سحر اعتراف کرد و گفت: من مدتی است نگهبان یک ساختمان نیمه‌ساز هستم. اتاق نگهبانی من به خانه سحر اشراف داشت و همیشه آنها را می‌دیدم. آخرین بار وقتی متوجه شدم مادر و برادر این دختر به مسافرت رفته‌اند به فکر سرقت افتادم. نیمه‌شب به آنجا رفتم اما دختر جوان مقاومت کرد و من از ترس اینکه شناسایی‌ام کرده و به‌ زودی مرا لو می‌دهد او را کشتم و فرار کردم.

وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی روی بدن مقتول را تایید و اعلام کرد دختر جوان قبل از مرگ به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است احتمال آزار او از سوی متهم قوت گرفت.

بنابراین رحمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و حقیقت را فاش کرد. او گفت: وقتی فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست، فکر شیطانی به ذهنم رسید. من به آنجا رفته بودم تا او را آزار دهم اما سحر مقاومت کرد و من از ترسم او را کشتم.

به دنبال اعترافات نگهبان جوان، برای او کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و مادر سحر که اشک می‌ریخت با اشاره به متهم گفت: او بی‌رحمانه دخترم را کشت. سه شبانه‌روز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر آزار دخترم را در سر داشت و چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر بد به سرم زد و به آنجا رفتم؛ اما وقتی مقاومت کرد از ترسم او را با ضربه‌های چاقو کشتم. من به این دختر تعرض نکردم و فقط او را به قتل رساندم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و رحمان را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.

این حکم در  دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد؛ اما چون اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند، دیگر پیگیر پرونده نشدند و رحمان هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند. او سرانجام طی نامه‌ای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد.

رحمان در نامه‌اش نوشت: هشت سال است در زندان مانده‌ام و از این وضعیت خسته شده‌ام. تقاضا دارم یا اولیای دم تفاضل دیه را پرداخت کنند و اعدام شوم یا آزاد شوم. چون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.

در حالی که قضات دادگاه تقاضای تعیین تکلیف متهم را پذیرفته بودند او در شعبه دهم دادگاه کیفری بار دیگر از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه مادر قربانی روبه‌روی قضات ایستاد و گفت: تنها با قصاص قاتل دخترم آرام می‌شوم. هشت سال از قتل دخترم گذشته اما یک شب آرام نخوابیده‌ام. زندگی‌ام نابود شده و فقط قصاص می‌خواهم اما وضع مالی ما خوب نیست و توان پرداخت تفاضل دیه را ندارم، به همین خاطر  از قضات می‌خواهم با پرداخت تفاضل دیه از صندوق بیت‌المال موافقت کنند تا قاتل دخترم قصاص شود.

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مرتکب قتل شده‌ام اما از این وضعیت خسته شده‌ام. یا زودتر اعدامم کنید یا اجازه دهید از زندان آزاد شوم و به زندگی عادی‌ام برگردم.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده حکم صادر کنند.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: