اخبار حوادث|قتل
رابطه نامشروع راز راننده کثیف و زن متاهل و قتل مسافرکش
پایان تلخ رابطه نامشروع زن با قتل راننده مسافرکش
قتل هولناک یک راننده.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل وحشتناک توسط زن متاهل. قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.
ماجرای زن و یک مرد مسافرکش به قتل انجامید
ایران/ اسفند سال ۹۹ مأموران هنگام گشت به یک خودروی پراید که در حاشیه جادهای در شهرستان بهارستان متوقف شده بود مشکوک و وقتی به خودرو نزدیک شدند دریافتند راننده که مردی حدوداً ۴۵ ساله بود از ناحیه گردن با چاقو به قتل رسیده است.
بلافاصله سرنشین دیگر خودرو دستگیر شد و در همان بازجوییهای اولیه به قتل راننده پراید با همدستی همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: مقتول در همسایگی ما زندگی میکرد و گاهی به عنوان راننده همسرم را بیرون میبرد تا اینکه متوجه شدم او با همسرم رابطه پنهانی دارد. به همین خاطر از همسرم خواستم او را به محل قرار بکشاند تا او را بکشم. وقتی هم قصد فرار داشتم مأموران دستگیرم کردند، اما همسرم لحظاتی قبل از رسیدن مأموران موفق شد فرار کند.
با اعترافهای متهم، همسرش نیز بازداشت شد. بعد از تکمیل تحقیقات برای دو متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پسر مقتول به عنوان اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: درخواست من و برادرم قصاص این زن و شوهر است. آنها پدرمان را با بیرحمی کشتهاند و باید مجازات شوند.
سپس متهم زن به جایگاه رفت و گفت: مقتول با ماشین کار میکرد چند باری برای انجام کارهایم با او بیرون رفتم و کرایهاش را هم پرداخت کردم. بعد از مدتی او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تهدیدم کرد که نباید موضوع را به کسی بگویم. من از او میترسیدم و به همین خاطر سکوت میکردم و این اتفاق چند بار دیگر هم تکرار شد. تا اینکه همسرم متوجه ماجرا شد. از من خواست با او قرار بگذارم. آن روز بعد از اینکه قرار گذاشتیم من به صندلی عقب رفتم و طنابی را که داخل کیفم بود آماده کردم. وقتی همسرم به من اشاره کرد طناب را دور گردن مقتول انداختم و اوهم با چاقو دو ضربه به مقتول زد.
وقتی خون را دیدم حالم بد شد و از ترس طناب را رها کردم و از ماشین پیاده شدم. من قصدم کشتن او نبود آقای قاضی من قاتل نیستم اگر بودم شوهرم را میکشتم که سالها با اعتیادش زندگیام را ویران کرد. من حتی همین حالا هم از همسرم میترسم. او بعد از دستگیری از من خواست که به مأموران بگویم من عامل قتل بودم و مقتول را خفه کردهام.
سپس وکیل این متهم به جایگاه رفت و گفت: طبق گزارش پلیس، موکلم بعد از دستگیری از ناحیه گردن دچار کبودی بوده که نشان میدهد همسرش قصد داشته او را به قتل برساند و بعد از مدتی تصمیم میگیرد که مرد راننده را بکشد. موکلم از ابتدا با تهدیدهای همسرش روبهرو بوده و از ترس او را همراهی کرده بود. طبق گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خفگی بوده در حالی که به طور قطع موکل من با جثه ریز و ضعیفش نمیتوانسته مقتول را با طناب خفه کند. به همین خاطر درخواست میکنم کیفرخواست موکلم را از مباشرت به معاونت در قتل تغییر دهید.
سپس متهم مرد به جایگاه رفت و گفت: صبح روز حادثه متوجه شدم همسرم در حال ارسال پیامک است از او پرسیدم به چه کسی پیام میدهی گفت به خواهرم. چون سواد نداشتم و نمیتوانستم پیامک را بخوانم چند ساعت بعد به خواهرش زنگ زدم و از او درباره پیامک پرسیدم که اظهار بیاطلاعی کرد و متوجه شدم همسرم با کسی ارتباط پنهانی دارد و بالاخره بعد از اصرارهای من اعتراف کرد که ۶ ماهی است با مرد راننده ارتباط دارد.
با شنیدن حرفهای همسرم خیلی عصبانی شدم و میخواستم خودم را بکشم، اما او مانع کارم شد. بعد تصمیم گرفتیم باهم دست به خودکشی بزنیم که دلمان برای بچههایمان سوخت و در نهایت با پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتیم مرد راننده را به قتل برسانیم.
وی افزود: آن روز همسرم طناب را دور گردن مقتول انداخت و من هم دو ضربه چاقو به گردنش زدم.
وقتی وکیل وی به جایگاه رفت، گفت: همسر موکلم در بازجوییهایش به صراحت اعتراف کرده که یک دقیقهای طناب را میکشیده که باعث خفگی مقتول شده پس عامل قتل این زن است.
با پایان دفاعیات متهمان و وکلایشان دو فرزند قربانی مقابل قاضی قرار گرفته و در حالی که درخواستشان را تغییر دادند، گفتند: با شنیدن اظهارات متهمان فهمیدیم که ماجرا چیست. این مرد بیگناه است و همسرش پدرمان را کشته و تنها خواستهمان قصاص این زن است.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
قتل ناموسی هولناک یک دختر توسط پدر و دایی
روزنامه شهروند| دختر ۱۶ ساله پس از ضربوشتم از سوی پدر و داییاش، دچار ایست قلبی شد.
ترسیده بود. شاید هم فشار عصبی به او وارد شد، اما هرچه بود، بعد از ضربوشتم پدر و داییاش، در اتاق خود محبوس ماند و در نهایت مادرش جسم بیجان او را از اتاق بیرون آورد. دختر ۱۶ ساله اهل شهرستان خمین، وقتی بهصورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانوادهاش مواجه شد. پدر و داییاش او را مورد ضربوشتم قرار دادند. دختر نوجوان بهشدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید.
ماجرا به عصر روز شنبه برمیگردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به همسر و برادرش بگوید. او که تصور میکرد، دخترش قرار است از خانه فرار کند، موضوع را به همسرش گفت، اما باز هم تعصبات خانوادگی یک مرگ هولناک، اما مشابه را رقم زد. این دختر ۱۶ ساله هم مانند بسیاری از دختران نوجوان قربانی تعصبات شد. وقتی او در فضای مجازی با یک پسر آشنا شد، این ارتباط به مرگ او انجامید. پدر و دایی این دختر نوجوان بلافاصله پس از شنیدن این موضوع به خانه آمدند. دختر نوجوان را به باد کتک گرفتند. او را زیر ضربات مشت و لگد و کمربند له کردند، اما دقایقی بعد اتفاقی هولناک رخ داد.
ماجرای یک ارتباط مجازی
موضوع این ماجرای تلخ بلافاصله به پلیس اطلاع داده شد. ماموران ساعت ۱۸:۱۴ بود که در جریان درگیری منجر به قتل در یکی از مناطق شهرستان خمین قرار گرفتند. کارآگاهان پلیس آگاهی بلافاصله در محل وقوع قتل حاضر شدند.
تحقیقات کارآگاهان نشان داد دختر نوجوانی در خانهاش به طرز مشکوکی جان باخته است. مادر مقتول، درحالیکه خودش هم از این اتفاق شوکه بود، در تحقیقات به پلیس گفت: «از مدتی پیش متوجه ارتباط دخترم با مردی غریبه در فضای مجازی شده بودم. نمیدانستم باید چکار کنم. خیلی نگران بودم و دلشوره داشتم. بررسی گوشی دخترم نشان میداد که او بهصورت مجازی با یک پسر وارد رابطه شده است. با این حال صبر کردم، اما در گوشی او متوجه شدم که قصد دارد با آن پسر از خانه فرار کند. دیگر صبر نکردم. وقتی که متوجه شدم او قصد فرار از خانه را دارد، موضوع را با پدر و داییاش در میان گذاشتم. آنها هم به خانه آمدند.»
ضربوشتم شدید
این زن ادامه داد: «وقتی همسر و برادرم به خانه آمدند، مستقیم به سراغ دخترم رفتند. با او صحبت کردند و در نهایت کار به کتککاری کشید. آنها میخواستند دخترم را تنبیه کنند. نه چاقویی داشتند و نه اسلحهای؛ فقط میخواستند او را ادب کنند که از فرار و ارتباط با آن پسر منصرف شود. برای همین دخترم را کتک زدند. حتی وقتی من هم خواستم مانع این موضوع شوم، اجازه ندادند. آنها دخترم را بهشدت کتک زدند. با کمربند و مشت و لگد او را مورد ضربوشتم قرار دادند. دخترم را در اتاق کتک زدند و بیرون آمدند. به من هم اجازه ندادند که وارد اتاق شوم. نیم ساعتی گذشت و من دلم طاقت نیاورد. به اتاق رفتم تا ببینم دخترم در چه وضعیتی است. ولی در کمال تعجب دیدم اصلا تکان نمیخورد. نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاد. ولی بلافاصله با اورژانس تماس گرفتیم.»
تحقیقات پلیس نشان داد که گویا یک ترس یا فشار عصبی باعث مرگ این دختر شده بود. بلافاصله پدر و دایی این دختر نیز بازداشت شدند و تحقیقات از آنها آغاز شد.
مرگ بهدلیل ایست قلبی
سرهنگ هادی افراسیابی، فرمانده انتظامی شهرستان خمین درخصوص این پرونده به خبرنگار «شهروند» گفت: «ماموران پلیس پس از اطلاع از این موضوع بلافاصله به محل رفتند و این مسأله را بررسی کردند. تحقیقات نشان داد که مرگ این دختر ۱۶ ساله بهدلیل ایست قلبی در بیمارستان خمین اتفاق افتاده است. پس از انتقال جسد متوفی به سردخانه، با دستور مقام قضایی، متهمان بازداشت و با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی معرفی شدند.»
سرهنگ افراسیابی در پایان فرهنگسازی در استفاده از فضای مجازی برای کاهش آسیبها و پیامدهای آن را امری ضروری برای خانوادهها دانست و افزود: «درصورت بروز هرگونه مشکلات فردی یا خانوادگی افراد میتوانند با مراجعه به مراکز مشاوره و مددکاری پلیس، بهصورت رایگان از خدمات روانشناسی در جهت حل مشکل خود بهرهمند شوند.»
قتل دختر اهوازی
با این حال این دختر نوجوان تنها قربانی خشونتهای خانوادگی نیست. همین چند وقت پیش بود که یک دختر نوجوان دیگر در اهواز قربانی ارتباطی پنهانی شد. ساعت ۲۰ غروب روز جمعه ۱۱ آذرماه مردی ۴۵ ساله اهل و ساکن کوی علوی اهواز با در دست داشتن یک چاقوی خونآلود خود را به یکی از کلانتریهای این شهرستان معرفی کرد. او گفت: «فرزندم به نام معصومه را بهدلیل مسائل ناموسی با سلاح سرد چاقو به قتل رساندم. جسدش را در یک ملحفه پیچیدم و خودم را به کلانتری معرفی کردم.» بلافاصله متهم دستگیر و ماموران به محل اعزام شده و با جسد بیجان دختر نوجوان مواجه شدند.
پس از حضور قاضی ویژه شعبه قتل، جسد این دختر اهوازی به پزشکی قانونی انتقال یافت و موضوع علت اصلی این قتل وحشتناک بهصورت ویژه در دست بررسی است.
قتل پس از درگیری با دختر
همچنین تیر ماه امسال نیز یک دختر ۱۶ ساله دیگر بهدست پدر خود به طرز هولناکی کشته شد. ظهر دوشنبه ۶ تیر خبر هولناک قتل دختری نوجوان بهدست پدرش در خانهای در شهرستان ممسنی نورآباد فارس به پلیس اعلام شد. وقتی تیم جنایی برای بررسی ماجرا به محل حادثه رفتند، مشخص شد این دختر ۱۶ ساله که آریانا نام داشت، بهدنبال اختلافات خانوادگی با پدرش به خانه مادربزرگش رفته بود. با این حال پدر او درحالیکه عصبانی بود با اطلاع از اینکه دخترش از خانه خارج شده با حالت عصبانیت پس از برداشتن اسلحه شکاری به خانه مادرش رفته و پس از بحثوجدل با دخترش، در نهایت او را با شلیک یک گلوله به قفسه سینهاش به قتل رساند.
قتل عجیب یک مرد توسط همسرش
سناریوی هولناک برای قتل شوهر با همدستی مرد غریبه
ایران| زن جوانی که با همدستی مردی غریبه با خوراندن قرص همسرش را به قتل رسانده بود با رأی قضات دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم شد.
همسر این زن آذر سال ۹۹ در خانهاش به طرز مرموزی جان باخت. وقتی موضوع به پلیس اعلام شد در نخستین بررسیها علت مرگ این مرد ۴۰ ساله سکته قلبی تشخیص داده شد، اما وقتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد کارشناسان این سازمان در گزارشی اعلام کردند مرد جوان به علت نارسایی تنفسی ناشی از مصرف مواد مخدر دستساز فوت کرده است. با اعلام این گزارش، پدر و مادر مرد جوان با ثبت شکایتی از عروس ۳۷ سالهشان به نام فریبا مدعی شدند پسرشان نه تنها به مواد مخدر اعتیاد نداشت بلکه سیگار هم نمیکشید.
بعد از این شکایت، زن جوان بازداشت شد، اما اتهامش را نپذیرفت و در توضیح ماجرا گفت: شوهرم دچار اختلال خواب بود و گاهی اوقات برای آنکه خوابش ببرد قرص آرامبخش مصرف میکرد. با این توضیحات خانواده مرد جوان از شکایت گذشتند و پرونده مختومه شد، اما یک سال بعد دختر این خانواده که با مادرش اختلاف پیدا کرده بود به خانه عمویش رفت و مدعی شد مادرش با خوراندن قرص باعث مرگ پدرش شده است.
بدین ترتیب بار دیگر اولیایدم از عروسشان شکایت کردند و فریبا بازداشت شد. زن جوان اینبار به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی مردی به نام شهرام اعتراف کرد. وی به مأموران گفت: شوهرم مخالف کار کردن من بود به همین خاطر چند قرص از مردی به نام شهرام گرفتم و به او دادم تا به خواب برود و من هم بتوانم با خیالی آسوده کارم را انجام دهم، ولی نمیدانستم قرصها موجب مرگش میشود. البته از مدتها قبل قصد داشتم او را بکشم.
وی توضیح داد: یک بار به دو مرد افغانستانی ۵۰ میلیون تومان دادم تا شوهرم را کتک بزنند که پولم را گرفتند و فرار کردند. یک بار هم با همدستی یک تعمیرکار خودرو به نام کریم که به من علاقهمند شده بود تصمیم گرفتیم ترمز ماشین او را دستکاری کنیم که همسرم متوجه شد و نقشهمان به نتیجه نرسید. آخرینبار از شهرام قرصهایی را گرفتم که مدعی بود پس از خوردن قرصها ضربان قلبش بالا میرود و سکته قلبی میکند و مرگ او طبیعی میشود.
پس از تکمیل تحقیقات، برای فریبا به اتهام قتل و برای شهرام به اتهام معاونت در قتل و برای کریم به اتهام شروعکننده به قتل کیفرخواست صادر و پروندهشان برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه اولیایدم برای متهمان درخواست اشد مجازات کردند. سپس زن جوان به جایگاه رفت و اظهارات قبلی خود را تکرار کرد.
در ادامه شهرام به جایگاه رفت و اظهار کرد: چند ماه قبل از این ماجرا فریبا از من خواسته بود برای عمیق شدن خواب همسرش قرصی تهیه کنم، من هم قرصهایی را تهیه کردم، اما آنها خودشان دوز قرصها را بالا برده بودند و همین سبب شد شوهرش فوت کند. بعد از آنهم وکیل کریم که با قرار وثیقه آزاد بود به جایگاه رفت و گفت: موکلم تحتتأثیر حرفهای فریبا قرار گرفته و به درخواست او ترمز ماشین قربانی را دستکاری کرده بود که در آن ماجرا اتفاقی نیفتاده و کریم هم از کارش پشیمان است.
در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و فریبا را به قصاص محکوم کردند و شهرام هم به ۲۵ سال حبس محکوم شد.
قتل با حلوای پر از راز
اسفند سال گذشته دو نفر از اهالی شهر منصوریه بهبهان که برای انجام کاری به یکی از دفترخانههای اسناد رسمی مراجعه کرده بودند در راه بازگشت به خانه با علایم مسمومیت به بیمارستان منتقل شده و ساعاتی بعد نیز فوت کردند.
با اعلام مرگ مشکوک این دو نفر موضوع به پلیس گزارش شد و از لحظات اول این اتفاق دستورات لازم قضایی صادر و تحقیقات پلیس برای حل این معمای مرموز آغاز شد.
نخستین بررسیها نشان میداد زمانی که این دو نفر در دفترخانه بودهاند خانمی ناشناس با ماسک بهصورت و با در دست داشتن یک سینی حلوا، وارد دفترخانه شده و تحت عنوان نذری آن را به مراجعه کنندگان تعارف کرد و از میان افرادی که در آنجا حضور داشتند ۲ نفر از آنها مقداری حلوا برداشتند و خوردند.
پس از این ماجرا زن جوان از دفترخانه خارج و کمی بعد ناپدید شد. این در حالی بود که با گذشت زمان ۲ نفری که اقدام به خوردن حلوا کرده بودند، حالشان بد شد و به بیمارستان انتقال یافتند. آن روز پزشکان بیمارستان پس از معاینات اولیه دریافتند که هر دو نفر دچار مسمومیت شدهاند و تلاش برای نجاتشان را آغاز کردند، اما متأسفانه آنها بر اثر مسمومیت شدید جانشان را از دست دادند.
علیرضا قاسمینژاد دادستان عمومی و انقلاب بهبهان در جمع خبرنگاران اظهار کرد: اسفند سال گذشته، مرگ مشکوک دو نفر در بهبهان گزارش شد که بلافاصله دستورات قضایی برای بررسی موضوع به پلیس آگاهی صادر شد. در تحقیقات کارآگاهان پلیس و نظریه پزشکی قانونی مشخص شد که متوفیان در اثر مسمومیت با حلوای آغشته به نوعی سم خطرناک فوت کردهاند و در این رابطه سه متهم شناسایی و از منزل آنها ظرفهای مشابه حلوا پیدا شد.
دادستان عمومی و انقلاب بهبهان گفت: پس از تحقیقات مفصل بازپرس پرونده از متهمان که دو خواهر و یک برادر بودند، مشخص شد که آنها اقدام به طراحی قتلهای دیگری نیز کردهاند. همچنین در ادامه تحقیقات برای شناسایی سایر قربانیان، مشخص شد که متهمان در دی سال ۱۴۰۰ نیز اقدام به قتل یک نفر دیگر از اهالی در یکی از مناطق بهبهان کرده بودند که مرگ وی نیز مشکوک اعلام شده بود.
در بازرسی از محل اختفای آنان تعدادیآلات و ادوات به کار رفته در جنایت نیز کشف شد. وی انگیزه متهمان از ارتکاب این جنایت را مسائل و اختلافات خانوادگی عنوان کرد. علیرضا قاسمینژاد تصریح کرد: با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست پرونده آنان صادر و برای صدور رأی به دادگاه کیفری صالح ارسال شد.
راز قتل و دست درازی وحشتناک
مردی که برای تعرض به دختری جوان وارد خانهاش شده و او را به قتل رسانده بود بعد از هشت سال دوباره پای میز محاکمه رفت.
سال ۹۳ جوانی به پلیس خبر داد وقتی به خانه برگشته با جسد خونآلود خواهرش مواجه شده است. برادر مقتول که شوکه بود به ماموران گفت: سالهاست من و خواهر و مادرم با هم زندگی میکنیم. روز چهارشنبه من و مادرم با هم به شهرستان رفتیم و خواهرم در خانه تنها ماند؛ اما وقتی صبح روز یکشنبه به خانه برگشتیم با جسد خواهرم سحر روبهرو شدیم.
وقتی پلیس دوربینهای مداربسته اطراف خانه را بررسی کرد متوجه شد نگهبانی به نام رحمان در همسایگی خانه سحر زندگی میکرده که از زمان مرگ سحر دیگر دیده نشده است.
به این ترتیب ماموران به ردیابی این مرد پرداختند و او را که قصد داشت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود بازداشت کردند.
رحمان پس از دستگیری به قتل سحر اعتراف کرد و گفت: من مدتی است نگهبان یک ساختمان نیمهساز هستم. اتاق نگهبانی من به خانه سحر اشراف داشت و همیشه آنها را میدیدم. آخرین بار وقتی متوجه شدم مادر و برادر این دختر به مسافرت رفتهاند به فکر سرقت افتادم. نیمهشب به آنجا رفتم اما دختر جوان مقاومت کرد و من از ترس اینکه شناساییام کرده و به زودی مرا لو میدهد او را کشتم و فرار کردم.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی روی بدن مقتول را تایید و اعلام کرد دختر جوان قبل از مرگ به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است احتمال آزار او از سوی متهم قوت گرفت.
بنابراین رحمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و حقیقت را فاش کرد. او گفت: وقتی فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست، فکر شیطانی به ذهنم رسید. من به آنجا رفته بودم تا او را آزار دهم اما سحر مقاومت کرد و من از ترسم او را کشتم.
به دنبال اعترافات نگهبان جوان، برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و مادر سحر که اشک میریخت با اشاره به متهم گفت: او بیرحمانه دخترم را کشت. سه شبانهروز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر آزار دخترم را در سر داشت و چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر بد به سرم زد و به آنجا رفتم؛ اما وقتی مقاومت کرد از ترسم او را با ضربههای چاقو کشتم. من به این دختر تعرض نکردم و فقط او را به قتل رساندم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و رحمان را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.
این حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد؛ اما چون اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند، دیگر پیگیر پرونده نشدند و رحمان هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند. او سرانجام طی نامهای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد.
رحمان در نامهاش نوشت: هشت سال است در زندان ماندهام و از این وضعیت خسته شدهام. تقاضا دارم یا اولیای دم تفاضل دیه را پرداخت کنند و اعدام شوم یا آزاد شوم. چون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.
در حالی که قضات دادگاه تقاضای تعیین تکلیف متهم را پذیرفته بودند او در شعبه دهم دادگاه کیفری بار دیگر از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه مادر قربانی روبهروی قضات ایستاد و گفت: تنها با قصاص قاتل دخترم آرام میشوم. هشت سال از قتل دخترم گذشته اما یک شب آرام نخوابیدهام. زندگیام نابود شده و فقط قصاص میخواهم اما وضع مالی ما خوب نیست و توان پرداخت تفاضل دیه را ندارم، به همین خاطر از قضات میخواهم با پرداخت تفاضل دیه از صندوق بیتالمال موافقت کنند تا قاتل دخترم قصاص شود.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مرتکب قتل شدهام اما از این وضعیت خسته شدهام. یا زودتر اعدامم کنید یا اجازه دهید از زندان آزاد شوم و به زندگی عادیام برگردم.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده حکم صادر کنند.
دیدگاه تان را بنویسید