پایگاه خبری خانه فوتبال:

 قتل هولناک وسط خیابان.قتل آمار به نسبت بالایی دارد.قتل عجیب یک زن.قتل به دلیل عجیبی بود. قتل راز تلخی دارد.

 یکشنبه 30 مهرماه امسال، زن میانسالی به کلانتری 129 جامی مراجعه کرد و هنگامی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: برای شرکت در یک مهمانی از خانه‌ بیرون رفتم اما هنگامی که به خانه بازگشتم متوجه شدم همسرم که 78 سال دارد، ناپدید شده است.

پس از اظهارات زن میانسال در کلانتری 129 جامی، پرونده تشکیل و با دستور بازپرس دادسرای امور جنایی رسیدگی به این موضوع در دستور کار تیمی از کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ (ویژه فقدان) قرار گرفت.

کارآگاهان در نخستین‌گام راهی خانه مرد سالخورده شدند و با تحقیقات میدانی پی بردند، همسایه‌ها آخرین بار پیرمرد گمشده را هنگامی که وارد خانه‌اش شده مشاهده کردند همچنین در استعلام‌های اولیه تیم جنایی از بیمارستان‌ها و کلانتری‌ها اطلاعاتی از این مرد به دست نیامد.

بررسی‌های تخصصی کارآگاهان نیز مشخص کرد،‌ پسر و عروس مرد گمشده که یک ماه برای مسافرت به شهر‌های شمالی کشور رفته‌اند در طبقه بالای خانه مرد گمشده زندگی می‌کنند و با فرد فقدانی اختلافات عمیقی دارند.

تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در خانه مرد گمشده چند لکه خون کشف کردند که همین موضوع فرضیه وقوع جنایت را برای کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی روشن کرد.

بدین ترتیب تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی برای بررسی‌ صحنه جرم پای در خانه مورد گذاشتند و با بازبینی دوربین‌های مداربسته خیابان‌های اطراف متوجه شدند، پسر مرد گمشده که در مسافرت بوده با ماشین خود به صورت پنهانی وارد خانه‌اش شده است.

همین کافی بود تا کارآگاهان با اقدامات فنی و مخابراتی مخفیگاه مرد جوان و همسرش را در یکی از روستاهای بابل پیدا کردند و در گام بعدی موفق به دستگیری پسر مرد گمشده شدند.

متهم پس از انتقال به اداره آگاهی تهران در بازجویی‌های ابتدایی منکر جرم خود شد اما پس از مشاهده فیلم دوربین‌های مداربسته مبنی بر تردد مخفیانه وی در خانه پدرش، به قتل اعتراف کرد و گفت: با پدرم به خاطر ارثیه میلیاردی خود (یک خانه دو طبقه و یک باب مغازه در بازار تهران) اختلاف داشتیم و به همین خاطر نقشه کشدیم تا او را به قتل برسانم.

مرد جوان ادامه داد: پس از طراحی نقشه، برای اینکه تیم جنایی را گمراه کنم با همسرم به بابل مسافرت کردیم اما در آنجا تنها به تهران بازگشتم و بلافاصله خیلی زود به خانه پدرم رفتم و با او در آشپزخانه درگیر شدم که در جریان این نزاع او را با ضربه چاقو به قتل رساندم.

متهم پرونده گفت: پس از اینکه پدرم را به قتل رساندم جسد را بین چند نایلون قرار دادم و او را به بیابان‌های اطراف ورامین بردم و دفن کردم!

پس از اعتراف صریح متهم به قتل پدرش، تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی (مبارزه با قتل)، متخصصان پزشکی قانونی، کارشناسان تیم تشخیص هویت و کارآگاهان اداره چهارم به همراه متهم با دستور بازپرس جنایی راهی بیابان‌های اطراف ورامین شدند و جسد را کشف کردند؛ تحقیقات‌های بیشتر نشان می‌داد، متهم از ترس اینکه پدر خود تمام اموال را به نام همسر دومش کند (شاکی پرونده) نقشه کشیده تا او را به قتل برساند.

با دستور بازپرس جنایی، جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم برای روشن شدن ابعاد پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

قتل

جزئیات وحشتناک قتل در مهمانی مختلط

خراسان|پسر جوانی که در جشن تولد مستانه، صحنه وحشتناک آدمکشی را رقم زد، در حالی به بازسازی صحنه قتل پرداخت که چگونگی سقوط از  درخت و رها کردن دسته دشنه خون آلود در پشت بام را نیز شرح داد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، پنجم بهمن گذشته هنگامی که حدود 20 دختر و پسر جوان در یک جشن تولد مختلط شرکت کرده بودند، ناگهان میزبان 26 ساله بساط مشروب خوری را پهن کرد و بدین ترتیب برخی از مهمانان با مستی شیطانی همراه شدند. طولی نکشید که در میان رقص و پایکوبی مستانه، به یک باره صدای موسیقی و عربده در هم آمیخت و یکی از مهمانان دست دختری را گرفت تا او را به درون اتاق بکشاند.

اما وقتی با مقاومت و مخالفت دیگر مهمانان روبه رو شد در یک لحظه دشنه ای را بیرون کشید و در حالی که وانمود می کرد در عالم مستی سیر می کند، فریاد می زد هیچ کس حق دخالت ندارد! در همین هنگام برادر «محسن» (جوان دشنه به دست) در برابرش قرار گرفت تا دختر را از چنگ او برهاند ولی «محسن» ناگهان تیغه دشنه را بر پیکر برادرش فرود آورد و این گونه جشن تولدی خونبار رقم خورد. میزبان جشن تولد دومین نفری بود که با دشنه او مجروح شد و سپس جوان 30 ساله که مقاومت بیشتری به خرج می داد تا دختر جوان را نجات دهد هدف تیغه دشنه مرگبار «محسن» قرار گرفت و در یک چشم بر هم زدن نیمی از تیغه دشنه در قفسه سینه اش فرو رفت و درون استخوان ها شکست «محسن» که هنوز نیمه دیگر دشنه در دستش باقی مانده بود، پا به فرار گذاشت و بدین ترتیب میزبان و دیگر مهمانان، پیکرهای مجروح دوستانشان را در حالی به بیمارستان بردند که پیکر «محسن» را نیز از کنار پیاده رو درون پراید گذاشتند و از بولوار شهید فلاحی 7 به طرف بیمارستان طالقانی به راه افتادند.

قتلگزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دقایقی بعد کادر درمانی بیمارستان مرگ جوان 30 ساله را به پلیس گزارش دادند اما دیگر از پرایدسواران خبری نبود. طولی نکشید که نیروهای انتظامی ماجرای جنایت با ضربه دشنه را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و این گونه پرونده جنایی دیگری مقابل قاضی دکتر صادق صفری قرار گرفت. با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای تکان دهنده، ابتدا قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستورات محرمانه ای را برای حفظ صحنه جنایت و ردیابی عوامل شرکت در نزاع صادر کرد و خود نیز شبانه عازم بیمارستان شد. بررسی های مقدماتی مقام قضایی  بیانگر آن بود که هنوز نیمه تیغه دشنه در قفسه سینه جوان 30 ساله وجود دارد و پرایدسواران نیز درحالی از مرکز درمانی گریخته اند که «محسن» (جوان مجروح بستری در بیمارستان) مدعی بود اصلا در میان مهمانان جشن تولد حضور نداشته است! در همین حال قاضی صفری عازم منزل محل وقوع درگیری در منطقه قاسم آباد شد و در این شرایط دستوراتی را برای توقیف خودروی پراید صادر کرد. از سوی دیگر نیز «محسن» (متهم) کاظم (برادر محسن) و حسن (میزبان جشن تولد) بازداشت شدند و به مقر انتظامی انتقال یافتند.به گزارش روزنامه خراسان، قاضی ویژه قتل عمد که وارد منزل محل وقوع جنایت شده بود، نقطه به نقطه اتاق ها را در حالی زیر ذره بین نگاه قضایی گرفت که خون زیادی در کنار مبل و روی در و دیوار خودنمایی می کرد. کیک جشن تولد که هنوز بریده نشده بود هم به همراه بطری های مشروب درون یخچال قرار داشت به طوری که همه چیز حکایت از یک جنایت مستانه می کرد.

در حالی که دوتن از مهمانان دیگر با معرفی خود به پلیس، اسرار این جنایت هولناک را فاش کرده بودند، «محسن» نیز دست از داستان سرایی برداشت و به قتل جوان 30 ساله اعتراف کرد.

بنابر گزارش روزنامه خراسان، او پس از انجام بازجویی های مقدماتی و با صدور دستوری توسط قاضی ویژه پرونده های جنایی به محل وقوع نزاع مرگبار هدایت شد تا در مقابل دوربین قوه قضاییه جزئیات این قتل تکان دهنده را بازگو کند.

در بازسازی صحنه جنایت که سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) نیز حضور داشت ابتدا سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) خلاصه ای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهم در مراحل بازجویی را شرح داد و سپس «محسن» با اشاره قاضی دکتر صادق صفری، دشنه چوبی را به دست گرفت و با حرکات نمایشی صحنه جنایت را بازسازی کرد. او با معرفی کامل خود و پس از ارشاد و نصایح مقام قضایی که حقیقت ماجرا را بیان کند، لب به اعتراف گشود و گفت: من قصد تعرض به آن دختر را نداشتم فقط می خواستم او را به داخل اتاق بکشانم تا بیشتر مشروب نخورد!

گزارش روزنامه خراسان حاکی است: متهم این پرونده جنایی مدام سعی می کرد چنین وانمود کند که به خاطر مستی و مشروب خوری چیزی از صحنه جنایت را به خاطر نمی آورد اما او به سوالات تخصصی و انحرافی قاضی صفری با جزئیات کامل پاسخ می داد. در همین حال مقام قضایی پرسید دسته چاقو را که در دست داشتی چه کردی؟ متهم گفت: آن را هنگام فرار از پشت بام لابه لای کولرهای ساختمان دو طبقه انداختم که در این هنگام کارآگاه عظیمی مقدم به پشت بام رفت و تیغه شکسته دشنه را پیدا کرد.

متهم سپس نحوه فرار خود از پشت بام را نیز بعد از ماجرای جنایت شرح داد و گفت: از پشت بام روی درختی پریدم که در کنار دیوار قرار داشت و با شکستن چند شاخه نازک روی زمین افتادم که بعد هم مرا به بیمارستان بردند.

وی درباره صحنه درگیری با مهمانان هم گفت:ابتدا برادرم را با دشنه زدم و بعد هم افرادی که قصد داشتند کارد را از من بگیرند!

براساس این گزارش، با اعترافات صریح متهم و دیگر افرادی که در صحنه جنایت حضور داشتند، قاضی دکتر صفری اتهام فراهم کردن موجبات فساد و فحشاء از طریق برقراری مجلس مختلط و نگهداری مشروبات الکلی را به «حسن» (میزبان جشن تولد) تفهیم کرد و از برخی دیگر از متهمان مانند کاظم (برادر محسن) خواست تا از خود در برابر اتهام شرب خمر دفاع کنند. با پایان یافتن بازسازی صحنه این جنایت تکان دهنده و تاسف بار، متهمان روانه زندان شدند تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل دادرسی را طی کند.

قتل هولناک در خودرو برلیانس

سرهنگ سید مهدی نجفی ‌پور، در تشریح جزئیات این خبر اظهار کرد: در پی تماس مردمی با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ مبنی بر درگیری دو نفر داخل یک دستگاه خودرو برلیانس در بخش کیاشهر، بلافاصله ماموران انتظامی به آدرس محل مورد نظر اعزام شدند.

وی در ادامه افزود: ماموران انتظامی با حضور در محل با جسد نیمه‌جان و خون آلود یک زنی در داخل خودرو مورد نظر مواجه شده و بلافاصله وی را همکاری عوامل امدادی به بیمارستان منتقل کردند.فرمانده انتظامی شهرستان آستانه اشرفیه با بیان اینکه همسر ۴۱ ساله این زن در محل دستگیر و یک قبضه چاقو از وی کشف شد، بیان کرد: متاسفانه این خانم ۳۵ ساله پس از انتقال به بیمارستان در اثر شدت جراحات ناشی از ضربه چاقو فوت کرد.

نجفی پور با اشاره به اینکه قاتل در اعتراف به بزه انتسابی خود علت قتل را اختلافات خانوادگی اعلام کرد، افزود: متهم با تشکیل پرونده جهت سیر مراحل قانونی به مرجع قضائی معرفی شد.

ماجرای قتل داماد توسط نو عروس خائن و رفیقش 

رکنا:زن جوان با همدستی مرد غریبی شوهر نانوای خود را در شهرری به قتل رساند.

دی ماه سال 99 رسیدگی به پرونده اعلام مفقودی مرد جوان به نام خشایار در شهرری در دستور کار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

ماجرا از آنجا کلید خورد که همسر خشایار سراسیمه به پلیس مراجعه کرد و ناپدید شدن ناگهانی همسرش را اعلام کرد.اما زمانی که ماموران قضایی مشغول ثبت اظهارات همسر خشایار به نام بهاره شدند، متوجه ضد و نقیض گویی های او شده و او را تحت بازجویی قرار دادند.

در نهایت بهاره 20 ساله به قتل همسر خود با همدستی مرد مورد علاقه اش اعتراف کرد و اظهار داشت که برای رد گم کنی فقدان همسرش را به پلیس اطلاع داده بود.

به این ترتیب همدست بهاره به نام هومن 19 ساله دستگیر شد و در اعتراف به قتل خشایار گفت:«من و بهاره از قبل از ازدواج او با هم ارتباط داشتیم و من خاطرخواه او بودم.اما خانواده بهاره با ازدواج ما مخالفت کردند و بهاره را مجبور کردند که با خشایار ازدواج کند.اما من و بهاره از فکر هم بیرون نیامده بودیم و هنوز عاشق هم بودیم.خشایار 20 سال داشت و نانوا بود و از صبح علی الطلوع سر کار می رفت و آخر شب به خانه برمی گشت.من هم زمانی که بهاره تنها بود به دیدارش می رفتیم.تا ااینکه تصمیم گرفتیم خشایار را از سر راه برداریم و با هم ازدواج کنیم چون او حاضر نبود بهاره را طلاق دهد.»

هومن در مورد نحوه به قتل رساندن خشایار گفت:«بهاره در غذای خشایار قرص خواب آور ریخت و سپس من او را خفه کردم.بعد جسد را در بیابان های اطراف ورامین دفن کردیم.»

با اعتراف صریح زوج جوان به همدستی در قتل، پرونده روال قانونی را طی کرد تا اینکه با رای قضات دادگاه کیفری یک استان تهران، هومن به قصاص نفس به اتهام مباشرت در قتل عمدی محکوم شد.همچنین بهاره نیز به اتهام معاونت در قتل عمدی به تحمل 10 سال و به اتهام معاونت در اخفای جسد به 3 سال حبس محکوم شد.

کباب با طمع خون؛راز قتل جوان 21 ساله

خراسان:مشتریان یک کبابی با شوخی نابجای خود نزاعی دسته‌جمعی را رقم را زدند که در آن یک نفر کشته و چندین نفر مجروح شدند.

این حادثه هولناک شب شنبه گذشته  هنگامی اتفاق افتاد که ۶ جوان وارد کباب فروشی شدند و ۱۵ سیخ کباب سفارش دادند. آنها در حالی با شوخی و خنده لقمه های کباب را می بلعیدند که چند تن از دوستان موتورسوارشان بعد از صرف شام از کبابی بیرون آمدند و با یک شوخی عجیب، خودروی پراید ۱۱۱ دیگر دوستان شان را هل دادند که پشت سر یک دستگاه پژو پارک شده بود.

همزمان با برخورد جزئی سپر به سپر دو خودرو، ناگهان مالک پژو پارس که در همان محل سکونت داشت، از خانه بیرون آمد و با  دیدن این ماجرا به جوانان کباب خور اعتراض کرد.

طولی نکشید که مشاجره لفظی آن ها در حالی به درگیری فیزیکی انجامید که سه برادر دیگر مالک خودرو به همراه یکی از برادرزاده ها وارد نزاع شدند و بدین ترتیب تیغه های قمه و چاقو در تاریکی شب درخشید. جولان دشنه های خطرناک به جایی رسید که هر دم یکی از عاملان نزاع خونین، بر کف آسفالت خیابان می غلتید و خون از پیکرش بیرون می زد.

​در این میان ناگهان یکی از جوانان کباب خور، سوزش تیغه چاقوی یک دم را بر قفسه سینه اش احساس کرد و در حالی نقش بر زمین شد که هنوز درگیری خونین ادامه داشت و از طرف مقابل نیز هر ۴ برادر مجروح شده بودند و فرزند یکی از آنان هم زخمی سطحی بر پیکرش خودنمایی می کرد.  دقایقی بعد دشنه ها غلاف شد و کباب خورها هم با رها کردن پیکر مجروح دوست شان از محل گریختند.

به دلیل نزدیکی مراکز درمانی به محل وقوع نزاع خونبار، چند دقیقه بعد، خودروهای امدادی اورژانس آژیرکشان وارد خیابان شدند و مجروحان این حادثه وحشتناک را به بیمارستان انتقال دادند.

برخی از مجروحان که وضعیت وخیمی داشتند بلافاصله تحت عمل جراحی قرار گرفتند اما تلاش ها برای نجات جوان ۲۱ ساله به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه اش جان سپرد.

در همین حال دامنه این نزاع هولناک به بخش اورژانس بیمارستان کشید و حدود ۲۰ نفر دوباره در مرکز درمانی با یکدیگر درگیر شدند که با دخالت عوامل انتظامات این نزاع ترسناک به طور موقت خاتمه یافت و مجروحان حادثه تحت مداوا قرار گرفتند.

حدود یک ساعت بعد، عوامل انتظامی ماجرای جنایت در پی شوخی عجیب کباب خورها را به قاضی ویژه قتل عمد  اطلاع دادند و بدین ترتیب با حضور میدانی قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت، بررسی های تخصصی در حالی آغاز شد که نیروهای انتظامی  را با دستور مقام قضایی مسدود کردند تا آثار جرم بر اثر تردد خودروها و رهگذران از بین نرود.

در حالی که گروهی از نیروهای انتظامی مشغول فراهم کردن مقدمات تحقیقات  قضایی و حفظ صحنه جرم بودند، بررسی های عینی و میدانی در مرکز درمانی نیز به پایان رسید و مشخص شد مقتول جوانی به نام «سینا- س» است که تیغه چاقوی یک دم قفسه سینه اش را نشانه رفته بود و خالکوبی تصویر یک حیوان بر بازویش خودنمایی می کرد.

«حسن- ش» (یکی از مصدومان) درباره چگونگی این ماجرای تلخ به قاضی صفری گفت: ما در خانه بودیم که چند نفر مست با خودروی شان به خودروی ما کوبیدند. وقتی تذکر دادیم توهین کردند و درگیری رخ داد. هر ۴ برادر به همراه پسر من مصدوم شدیم که آن ها هم در بیمارستان هستند.چند نفر قمه داشتند ولی آن ها را نمی شناختیم.

«مجتبی – ش» (یکی دیگر از مجروحان) نیز مدعی شد: آن ها حدود ۸ نفر به همراه یک دختر بودند که دو موتوری، پراید ۱۱۱ را به ماشین ما می زدند. زمانی که من و برادرم تذکر دادیم، به ما گفتند پولش را می دهیم و اول راننده از خودرو پایین آمد و با مشت به صورت من زد و بعد بقیه وارد درگیری شدند به طوری که پای من هم شکست.

در حالی که تحقیقات از دیگر مجروحان این حادثه خونبار ادامه داشت، قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب  از نیروهای یگان امداد نیز خواست برای تامین امنیت در مرکز درمانی و محل وقوع نزاع حضور یابند. بدین ترتیب از هر تنش احتمالی و درگیری جلوگیری شد.

در همین حال علاوه بر تحقیق از شاهدان و بررسی های تخصصی براساس تجربیات قضایی، دوربین های مدار بسته اطراف محل نزاع نیز مورد واکاوی و بازبینی دقیق قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت و اتهام ارتکاب قتل عمد به سوی جوانی به نام «مصطفی- ش» کشیده شد که تی‌شرت قرمز و شلوارک بر تن داشت.

با ضبط فیلم دوربین های مدار بسته، دامنه تحقیقات میدانی مقام قضایی در حالی به ابعاد و زوایای دیگر این ماجرا کشید که بررسی ها نشان داد آثاری از تصادف یا وارد آمدن خسارت به خودروی پژو پارس وجود ندارد و احتمالا انگیزه نزاع خونبار مشاجره لفظی بعد از برخورد جزئی خودروها بوده است.

فرزند جوان یکی از  عوامل این نزاع مرگبار هم به قاضی دکتر صفری گفت: عموهایم مجرد هستند و در طبقه پایین زندگی می کنند و ما در طبقه بالا سکونت داریم. وقتی صدای درگیری را شنیدم پایین رفتم و دیدم که پدرم را با چاقو می زنند، من هم به طرفداری از پدرم وارد درگیری شدم که مرا هم چند نفر زدند و ...

تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این حادثه وحشتناک در حالی ادامه دارد که قاضی ویژه قتل عمد، دستورهای محرمانه ای را برای ردیابی و دستگیری متهمان فراری پرونده «کباب خوری با سماق جنایت» صادر کرده است.

ماجرای زن و یک مرد مسافرکش به قتل انجامید

ایران/ اسفند سال ۹۹ مأموران هنگام گشت به یک خودروی پراید که در حاشیه جاده‌ای در شهرستان بهارستان متوقف شده بود مشکوک و وقتی به خودرو نزدیک شدند دریافتند راننده که مردی حدوداً ۴۵ ساله بود از ناحیه گردن با چاقو به قتل رسیده است.

بلافاصله سرنشین دیگر خودرو دستگیر شد و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل راننده پراید با همدستی همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: مقتول در همسایگی ما زندگی می‌کرد و گاهی به عنوان راننده همسرم را بیرون می‌برد تا اینکه متوجه شدم او با همسرم رابطه پنهانی دارد. به همین خاطر از همسرم خواستم او را به محل قرار بکشاند تا او را بکشم. وقتی هم قصد فرار داشتم مأموران دستگیرم کردند، اما همسرم لحظاتی قبل از رسیدن مأموران موفق شد فرار کند.

با اعتراف‌های متهم، همسرش نیز بازداشت شد. بعد از تکمیل تحقیقات برای دو متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده‌شان برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه پسر مقتول به عنوان اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: درخواست من و برادرم قصاص این زن و شوهر است. آن‌ها پدرمان را با بی‌رحمی کشته‌اند و باید مجازات شوند.

سپس متهم زن به جایگاه رفت و گفت: مقتول با ماشین کار می‌کرد چند باری برای انجام کارهایم با او بیرون رفتم و کرایه‌اش را هم پرداخت کردم. بعد از مدتی او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و تهدیدم کرد که نباید موضوع را به کسی بگویم. من از او می‌ترسیدم و به همین خاطر سکوت می‌کردم و این اتفاق چند بار دیگر هم تکرار شد. تا اینکه همسرم متوجه ماجرا شد. از من خواست با او قرار بگذارم. آن روز بعد از اینکه قرار گذاشتیم من به صندلی عقب رفتم و طنابی را که داخل کیفم بود آماده کردم. وقتی همسرم به من اشاره کرد طناب را دور گردن مقتول انداختم و اوهم با چاقو دو ضربه به مقتول زد.

وقتی خون را دیدم حالم بد شد و از ترس طناب را رها کردم و از ماشین پیاده شدم. من قصدم کشتن او نبود آقای قاضی من قاتل نیستم اگر بودم شوهرم را می‌کشتم که سال‌ها با اعتیادش زندگی‌ام را ویران کرد. من حتی همین حالا هم از همسرم می‌ترسم. او بعد از دستگیری از من خواست که به مأموران بگویم من عامل قتل بودم و مقتول را خفه کرده‌ام.

سپس وکیل این متهم به جایگاه رفت و گفت: طبق گزارش پلیس، موکلم بعد از دستگیری از ناحیه گردن دچار کبودی بوده که نشان می‌دهد همسرش قصد داشته او را به قتل برساند و بعد از مدتی تصمیم می‌گیرد که مرد راننده را بکشد. موکلم از ابتدا با تهدید‌های همسرش روبه‌رو بوده و از ترس او را همراهی کرده بود. طبق گزارش پزشکی قانونی علت مرگ خفگی بوده در حالی که به طور قطع موکل من با جثه ریز و ضعیفش نمی‌توانسته مقتول را با طناب خفه کند. به همین خاطر درخواست می‌کنم کیفرخواست موکلم را از مباشرت به معاونت در قتل تغییر دهید.

سپس متهم مرد به جایگاه رفت و گفت: صبح روز حادثه متوجه شدم همسرم در حال ارسال پیامک است از او پرسیدم به چه کسی پیام می‌دهی گفت به خواهرم. چون سواد نداشتم و نمی‌توانستم پیامک را بخوانم چند ساعت بعد به خواهرش زنگ زدم و از او درباره پیامک پرسیدم که اظهار بی‌اطلاعی کرد و متوجه شدم همسرم با کسی ارتباط پنهانی دارد و بالاخره بعد از اصرار‌های من اعتراف کرد که ۶ ماهی است با مرد راننده ارتباط دارد.

با شنیدن حرف‌های همسرم خیلی عصبانی شدم و می‌خواستم خودم را بکشم، اما او مانع کارم شد. بعد تصمیم گرفتیم باهم دست به خودکشی بزنیم که دل‌مان برای بچه‌های‌مان سوخت و در نهایت با پیشنهاد همسرم تصمیم گرفتیم مرد راننده را به قتل برسانیم.

وی افزود: آن روز همسرم طناب را دور گردن مقتول انداخت و من هم دو ضربه چاقو به گردنش زدم.

وقتی وکیل وی به جایگاه رفت، گفت: همسر موکلم در بازجویی‌هایش به صراحت اعتراف کرده که یک دقیقه‌ای طناب را می‌کشیده که باعث خفگی مقتول شده پس عامل قتل این زن است.

با پایان دفاعیات متهمان و وکلایشان دو فرزند قربانی مقابل قاضی قرار گرفته و در حالی که درخواست‌شان را تغییر دادند، گفتند: با شنیدن اظهارات متهمان فهمیدیم که ماجرا چیست. این مرد بی‌گناه است و همسرش پدرمان را کشته و تنها خواسته‌مان قصاص این زن است.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

قتل ناموسی هولناک یک دختر توسط پدر و دایی

​روزنامه شهروند| دختر ۱۶ ساله پس از ضرب‌وشتم از سوی پدر و دایی‌اش، دچار ایست قلبی شد.

قتلترسیده بود. شاید هم فشار عصبی به او وارد شد، اما هرچه بود، بعد از ضرب‌وشتم پدر و دایی‌اش، در اتاق خود محبوس ماند و در نهایت مادرش جسم بی‌جان او را از اتاق بیرون آورد. دختر ۱۶ ساله اهل شهرستان خمین، وقتی به‌صورت مجازی با یک پسر ارتباط برقرار کرد، با خشم خانواده‌اش مواجه شد. پدر و دایی‌اش او را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. دختر نوجوان به‌شدت کتک خورد و در نهایت وقتی به اتاقش رفت، دیگر نفس نکشید.

ماجرا به عصر روز شنبه برمی‌گردد. روزی که زن جوان در شهرستان خمین تصمیم گرفت موضوع ارتباط پنهانی دختر نوجوانش را به همسر و برادرش بگوید. او که تصور می‌کرد، دخترش قرار است از خانه فرار کند، موضوع را به همسرش گفت، اما باز هم تعصبات خانوادگی یک مرگ هولناک، اما مشابه را رقم زد. این دختر ۱۶ ساله هم مانند بسیاری از دختران نوجوان قربانی تعصبات شد. وقتی او در فضای مجازی با یک پسر آشنا شد، این ارتباط به مرگ او انجامید. پدر و دایی این دختر نوجوان بلافاصله پس از شنیدن این موضوع به خانه آمدند. دختر نوجوان را به باد کتک گرفتند. او را زیر ضربات مشت و لگد و کمربند له کردند، اما دقایقی بعد اتفاقی هولناک رخ داد.

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: