قتل | حوادث قتل
مرگ مرموز خانم والیبالیست تهرانی مردم را شوکه کرد | شیما را مادرش به قتل رسانده است؟
مرگ مغزی زن جوان والیبالیست در بیمارستان در سال گذشته، حال با یک سرنخ مرموز، کارآگاهان را با پرونده پیچیدهای روبهرو کرده و آنها را بر سر دوراهی قتل و مرگ طبیعی قرار داده است.
قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود
مادر شیما یک بند حرف میزند؛ از جوانیاش میگوید و کودکی بچه هایش. از بیمار شدن شوهرش و مرگ او و حالا هم از غصه مرگ شیما. بازپرس گاهی سکوت میکند و روی پرونده متمرکز میشود تا سؤال بعدی را با دقت بپرسد اما حتی در آن زمان هم مادر شیما به حرف هایش ادامه میدهد.
گاهی بغض میکند و میگوید: «آقای بازپرس! مگر من دیوانهام که دست به قتل دخترم بزنم؟ به روح شیما من بیگناهم. اما اگر جنایتی رخ داده از شما عاجزانه تقاضا میکنم که عامل این جنایت را پیدا کنید.»
رسیدگی به پرونده مرگ مرموز شیما ۳۰ ساله که والیبالیست بود، از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۰ در دستور کار بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. خانم والیبالیست جوان در یکی از بیمارستانهای شرق تهران به طرز مرموزی به کام مرگ فرو رفت و با دستور بازپرس جسد او برای بررسی علت دقیق فوت به پزشکی قانونی منتقل شد.
در همان حال تحقیقات در پرونده برای روشن شدن راز مرگ او کلید خورد. نتیجه آزمایشات پزشکی قانونی نشان میداد که شیما به دلیل اصابت جسم سخت به سرش جان باخته بود. این دختر مدتی قبل از مرگ از همسر خود جدا شده بود.
اولین مظنون
اولین کسی که تحت تحقیقات قرار گرفت همسر سابق او بود اما بررسیها نشان میداد که این مرد در زمان وقوع حادثه در مکان مشخصی حضور داشته و اثبات این موضوع نشان داد بیگناه است.
خواستگار بیگناه
سپس مردی که قبلاً از شیما خواستگاری کرده بود تحت تحقیق قرار گرفت که زن جوان به او پاسخ منفی داده بود اما بی گناهی او نیز در این پرونده روشن شد.
مادر شیما کلید معمای جنایت
بدین ترتیب بررسیها ادامه پیدا کرد و خواهران و برادران خانم والیبالیست تحت تحقیق قرار گرفتند. بالاخره یکی از آنها موضوعی را مطرح کرد که مسیر جدیدی در روند قضایی این پرونده باز کرد.
او به بازپرس پرونده گفت: «چند سال قبل پدر ما به رحمت خدا رفت و از همان موقع مادرم حقوق بازنشستگی او را میگرفت. وقتی شیما از همسرش جدا شد، ۵۰ درصد حقوق به خواهرم تعلق گرفت که مادرم از این موضوع ناراحت بود. برای همین من احتمال میدهم در درگیری بین آنها، مادرم ضربهای به سر خواهرم وارد کرده باشد که منجر به مرگ او شده است. علاوه بر این زمانی که حال شیما بد شد و او را به بیمارستان رساندیم، کادر درمان ابتدا گفتند که مشکل خاصی ندارد اما بعد از نیم ساعت خواهرم را به اتاق عمل بردند و بعد از آن حال شیما بد شد و به کام مرگ فرو رفت. برای همین از کادر درمان بیمارستان هم شکایت دارم چون در مرگ خواهرم مقصر هستند.»
با اعلام این موضوع، مادر مقتول به دادسرای جنایی تهران احضار شد و برای روشن شدن نقش او در مرگ دخترش تحت تحقیق قرار گرفت.
گفتوگو با مادر شیما
ادامه این گزارش را در گفتوگوی خبرنگار ما با مادر شیما بخوانید.
شما چطور متوجه حال وخیم شیما شدید؟
حدود ۲۰ روزی میشد که حال دخترم بد بود. او موقع تمرین والیبال زمین خورده بود. روز حادثه از باشگاه با پسرم تماس گرفته و گفتند که آنجا برود. پسرم هم خواهرش را به بیمارستان رسانده بود. اما در بیمارستان گفته بودند موضوع خاصی نیست و دخترم مرخص شد.
بعد از آن حال شیما بد بود؟
بله از آن روز به بعد حالش خوب نمیشد. او در زیرزمین خانه پدریاش زندگی میکرد. بچهها ورثه خانه شوهرم بودند. شیما بعد از طلاقش تنها زندگی میکرد. آن روز بچه هایم موضوع مریضی شیما را به من گفتند.
من هم برای مراقبت از او به خانهاش رفتم. او حالت تهوع شدید داشت و پی در پی استفراغ میکرد. علائم او طوری شدید بود که من با خودم گفتم شاید کرونا گرفته است چون مدتی قبل از آن هم من کرونا گرفته بودم و دخترم از من مراقبت میکرد.
دوباره او را به بیمارستان بردید؟
بله چند بار او را به درمانگاه بردم. سرم میزدیم و دوباره به خانه میآمدیم. حتی همسایهها شاهدند که من دخترم را به بیمارستان رساندم چون یکی دو بار نیمه شب حال او بد شد و با ماشین همسایه مان به بیمارستان رفتیم.
روزی که فوت کرد هم شما او را به بیمارستان برده بودید؟
نه آن روز من به خانهام رفته بودم. دوباره حال دخترم بد شد و به خواهرش زنگ زده بود. دختر بزرگترم به همراه شوهرش شیما را به بیمارستان رساندند.
علت مرگ دخترتان را چه میدانید؟
ضربهای که به سرش خورده بود بیتأثیر نبود اما فکر میکنم غم و غصه خیلی او را ضعیف کرده بود. بعد از طلاقش پسرش را دیر به دیر می دید و همیشه دلتنگ او بود. حتی یک بار به من گفت میخواهم خودکشی کنم! من او را نصیحت کردم و دلداریاش دادم تا آرام شود.
شما به عنوان ولی دم از کادر بیمارستان شکایت دارید؟
می دانم که پسرم بحث قصور آنها را مطرح کرده است اما من شکایتی ندارم. حرفهایی را هم که راجع به من زدند قبول ندارم. شیما حدود ۲۰ روز بدحال بود و اگر من با او درگیری داشتم لااقل به یک نفر میگفت! در بیمارستان سعی کردند که جان دخترم را نجات دهند اما او مرگ مغزی شد.
اعضای بدنش را اهدا کردید؟
بله، وقتی به من پیشنهاد دادند که اعضای بدن دخترم را اهدا کنیم من قبول کردم چون دخترم یک فرشته بود و میخواستم بعد از خاکسپاری هنوز هم اعضای بدنش به بیماران زندگی ببخشد.
در حالی که مستندات موجود در این پرونده فرضیه مرگ خانم والیبالیست به دلیل زمین خوردن در زمین بازی را هم پیش روی تیم تحقیق قرار داده است، رسیدگی به پرونده برای اخذ تصمیم نهایی در روال کار قضایی قرار دارد.
جزئیات قتل وحشیانه پزشک سرشناس تهرانی و همسرش
پزشک سرشناس تهرانی و همسرش با طراحی یک سناریوی شیطانی در خیابان ایران زمین به قتل رسیدند و اجساد آنها در شهریار کشف شد.
اردیبهشت ماه امسال، زن جوانی با مراجعه به کلانتری 163 ولنجک و هنگامی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: دایی سالخوردهام که متخصص گوش و حلق و بینی در یک بیمارستان معروف تهران است و ثروت زیادی دارد، چند روزی است که به همراه همسرش ناپدید شده و هیچ کدام از اقوام از آنها خبری ندارند!
وی ادامه داد: فرزندان این زن و شوهر سالخورده نیز در خارج از کشور هستند، به همین خاطر بسیار نگران آنها هستیم؛ ناگفته نماند 2 روز قبل نیز خانه این زن و شوهر در شمال تهران هدف دستبرد قرار گرفته است.
قتل / سرقت از خانه دکتر معروف تهران
پس از ثبت شکایت زن جوان در کلانتری 163 ولنجک و تشکیل پرونده در دادسرای ناحیه 27 (امورجنایی، ویژه قتل) تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با دستور قاضی جنایی، تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند و راهی خانه این زن و شوهر سالخورده در شمال تهران شدند.
کارآگاهان به محض ورود به خانه موردنظر با بهمریختگی سالن پذیرایی مواجه شدند و در ادامه با تجسسهای ابتدایی پی بردند صندوق جواهرات داخل یکی از اتاق خوابها به همراه اسناد و خودروی سانتافه از پارکینگ به سرقت رفته است.
تیم پلیسی که در جریان تحقیقات متوجه دوربینهای مداربسته شده بودند به بازبینی فیلم آنها پرداخته و لحظه به لحظه تردد 3 سارق جوان را به خانه دکتر سرشناس مشاهده کردند که هویت یکی از متهمان با اقدامات اطلاعاتی گسترده، شناسایی شد.
ردپای مرد آشنا در قتل دکتر سرشناس تهران
تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی مشخص کرد، زن و مرد گمشده چند روز قبل از وقوع سرقت، به خانه دیگر خود که به یک مرد جوان به نام سامان اجاره داده بودند، رفته و پس از ملاقات با مستاجر خود ناپدید شدهاند که همین موضوع شک تیم جنایی را برانگیخت.
بررسیهای بیشتر نشان داد، سارق جوانی که به همراه 3 مرد دیگر به خانه پزشک سرشناس دستبرد زده بودند با سامان از سالهای گذشته در فضای مجازی آشنا شده و در حال حاضر با او ارتباط دارد و این دزدی با نقشه قبلی انجام شده است.
قتل / جعل سند خانه پزشک گمشده!
تحقیقات بیشتر کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی حکایت از آن داشت، چند وقت قبل از مفقود شدن مرد سالخورده، خانه او در خیابان ایران زمین که سامان در آنجا مستاجر بوده با جعل سند به مرد جوان دیگری فروخته شده است.
همین کافی بود تا تیم پلیسی راهی خانه سامان و خریدار خانه پزشک سرشناس در خیابان ایرانزمین شوند و آنها را در عملیاتهای جداگانه بازداشت و به اداره یازدهم پلیس آگاهی منتقل کنند که در بازجوییهای مقدماتی ارتباط صمیمانه سامان و خریدار خانه، فاش شد.
قتل / دستگیری پدر و پسر جنایتکار
کارآگاهان در گام بعدی دوربینهای مداربسته خیابان ایران زمین را هدف بازبینی قرار دادند و متوجه شدند یک پدر و پسر هنگامی که افراد گمشده وارد خانه سامان شدند در آنجا حضور داشتند و چند ساعت بعد با خودروی پزشک سرشناس تهرانی محله را ترک کردهاند.
بدین ترتیب پدر و پسر برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده فقدانی، بازداشت شدند و در ادامه 2 خودروی به سرقت رفته پزشک سرشناس تهرانی از ولنجک و خیابان ایران زمین در 2 نقطه مختلف تهران کشف شد.
قتل / راز جنایت فاش شد
تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه یکی از متهمان که به همراه پسرش بازداشت شده بود به جنایت هولناک اعتراف کرد و گفت: چندی قبل به واسطه پسرم که به سامان سکههای عتیقه فروخته بود با او آشنا شدم؛ سامان پول سکههای تاریخی که چند میلیارد تومان میشد را به ما پراخت نکرد و سرمان کلاه گذاشت.
وی ادامه داد: سامان سر پول سکهها خیلی من و پسرم را اذیت کرد تا اینکه روز حادثه به ما زنگ زد و گفت به خانهاش در خیابان ایران زمین برویم تا پولهای سکههای تاریخی را پرداخت کند اما هنگامی که وارد خانه شدیم جسد خون آلود یک زن و مرد سالخورده را مشاهده کردیم.
متهم گفت: من و پسرم که در خانه حضور داشتیم در یک لحظه جا خوردیم اما سامان به ما گفت اجساد را با خودرو سانتافه مشکی رنگ که در خیابان پارک شده است به شهریار ببریم و در آنجا دفن کنیم که پول سکههای تاریخی و پاداش دیگری که 7 میلیارد تومان میشد را در ازای این کار به ما بدهد.
وی ادامه داد: به همین خاطر اجساد را داخل صندوق عقب خودروی سانتافه قرار دادم و به شهریار بردم و دفن کردم در ادامه نیز خودروی سانتافه را در مرکز تهران رها کردم و پا به فرار گذاشتم؛ من در قتل پزشک سرشناس تهرانی و همسرش دخالتی نداشتم و سامان جنایت را انجام داد.
قتل / اظهارات ضد و نقیض متهم ردیف اول
سامان متهم ردیف اول پرونده در اظهارات ضد و نقیضی مدعی شد: به خاطر خانه خیابان ایران زمین با مرد سالخورده، اختلاف پیدا کرده بودیم؛ قصد ما جنایت نبود فقط قرار شد تا او را با کلت کمری بترسانیم اما هنگامی که پزشک سرشناس و همسرش وارد خانه شد؛ پدر این پسر که به دلیل مصرف مواد مخدر در حالت طبیعی خود نبود با سلاح گرم به زن و مرد سالخورده شلیک کردند!
وی گفت: پس از این حادثه، خیلی ترسیده بودم؛ در ادامه اجساد توسط این 2 نفر به شهریار برده و در آنجا دفن شد؛ من مرتکب قتل نشدهام فقط قصد داشتم تا با جعل سند، خانه دیگر این مرد سالخورده را به نام خود کنم.
قتل / سرقت پس از جنایت
تحقیقات نشان میداد، سامان به عنوان مستاجر خانه، زن و مرد سالخورده را برای مذاکره و اعمال مجرمانه دیگر از جمله گرفتن امضا زیر یک دستنوشته به خانه خیابان ایران زمین دعوت و سپس آنها را در آنجا به قتل رسانده است و پس از ارتکاب جنایت، 3 مرد جوان را برای سرقت اسناد دیگر از خانه پزشک سرشناس در ولنجک اجیر کرده است.
در ادامه نیز مشخص شد، سامان چند فرد دیگر را برای این جنایت سازمانیافته، اجیر کرده که تا امروز 11 نفر در رابطه با این پرونده توسط کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی بازداشت شدهاند.
قتل / کشف اجساد در شهریار
پس از اعتراف صریح متهمان به جنایت، تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی به همراه متهمان راهی شهریار شدند و پس از تجسسهای چند ساعته اجساد را کشف کردند.
تصویر محل دفن اجساد در شهریار
به گزارش تسنیم، با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی (مبارزه با قتل) قرار گرفت و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید