پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود

قتل دختر نوجوان توسط قهرمان کیک بوکسینگ

قهرمان کیک بوکسینگ که دختر مورد علاقه‌اش را با ضربات متعدد به قتل رسانده‌ است، مجنون تشخیص داده نشد.

به گزارش سایت جنایی، این مرد جوان وقتی با درخواست قطع رابطه از سوی دختر مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد، او را با ضربات متعدد شیشه و مشت به قتل رساند.

12 فروردین سال جاری جسم بی‌جان دختر نوجوانی در یکی از شهرهای شمالی کشور پیدا شد. بررسی‌های اولیه ماموران نشان داد جسد خون‌آلود متعلق به دختری به نام آنیتا 17ساله است که به طرز وحشتناکی کشته شده‌ است.

با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات، مادر این دختر نوجوان جسد را شناسایی کرد. بررسی‌های بیشتر نشان داد آنیتا مدتی قبل با پسری جوان ارتباط عاشقانه داشته و آنها همدیگر را می‌دیدند. مادر آنیتا درباره این ارتباط به پلیس گفت دخترش بعد از مدتی ارتباط با آن پسر به خاطر رفتارهایی که از او دیده بود تصمیم گرفت ارتباطش را با او قطع کند.

ماموران برای بازجویی از پسر جوان سراغ او رفتند اما متوجه شدند از خانه‌اش متواری شده است. بررسی‌های بعدی نشان داد روز حادثه نیز  آنیتا با این پسر قرار داشته و آخرین تماسش با او بوده است. بعد از چند روز تحقیق، ماموران این پسر را در یکی از جاده‌های شمالی کشور بازداشت کردند. پسر جوان در بازجویی‌ها به جرمش اعتراف کرد و گفت: من اتهام را قبول دارم اما لحظه‌ای که مرتکب قتل شدم در حال خودم نبودم.

او گفت: وقتی با آنیتا آشنا شدم به او دل بستم، من فکر می‌کردم آنیتا هم من را خیلی دوست دارد اما یک روز به من گفت که ما به درد هم نمی‌خوریم و خواست ارتباطش را قطع کند، او می‌خواست من را ترک کند. هرچه به او گفتم بیشتر فکر کن و این کار را نکن قبول نکرد. روز حادثه سر این موضوع با هم جر و بحث کردیم و من که خیلی ناراحت بودم نفهمیدم چه می‌کنم، یکباره به خودم آمدم و دیدم آنیتا با شیشه زخمی‌ شده و جان باخته است.

وکیل مدافع متهم نیز ادعای موکلش را تکرار کرد و مدعی شد موکلش دچار جنون شده‌ است. با توجه به ادعای این جوان، پرونده برای بررسی وضعیت روحی و روانی او به پزشکی قانونی ارجاع شد. متخصصان بعد از بررسی دقیق پرونده اعلام کردند او به لحاظ روانی سالم است و قوه تمییز دارد و عصبانیت لحظه‌ای به معنای جنون نیست. محمد صادق امانی وکیل مادر آنیتا درباره این پرونده گفت: وضعیت روحی و روانی موکل من به شدت به‌هم ریخته است. بعد از مرگ دلخراش آنیتا مادرش در وضعیت سختی به سر می‌برد.

قتل

او درباره ادعای متهم به قتل درباره جنون گفت: آنیتا با ضربات متعدد شیشه‌ای که به سر و گردنش وارد شده به قتل رسیده ‌است. ضربات بسیار عمیق و متعدد بوده ‌است. چون آنیتا قصد جدایی از متهم را داشته او دست به قتل زده ‌است؛ تعداد و شدت ضربات نشان می‌دهد قصد قتل وجود داشته‌ است. خشونت بالای متهم و آزارهایش باعث شده آنیتا تصمیم به جدایی از او بگیرد. کمیسیون پزشکی قانونی در چند مرحله ادعای متهم و وکیلش درباره جنون را رد کرده و متهم را سالم تشخیص داده‌اند. قتل آنیتا در محمودآباد سروصدای زیادی به پا کرد و افکار عمومی‌ را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به وضعیت روحی خانواده آنیتا و ضربه‌ای که به افکار عمومی‌ وارد شده‌ است امیدواریم هرچه زودتر این پرونده در دادگاه مطرح شود.

او درباره آخرین وضعیت پرونده گفت: کمیسیون پزشکی قانونی سلامت روان متهم را تایید کرده و آخرین دفاع در مرحله دادسرا و نزد بازپرس از متهم گرفته شده است. مادر آنیتا درخواست قصاص کرده و بر خواسته خودش هم مصر است./ اعتمادآنلاین

قتل وحشیانه همسایه از ترس طلاق همسر

مرد جوان که می‌خواست با سرقت از همسایه‌اش از طلاق همسرش جلوگیری کند هرگز فکر نمی‌کرد در برابر حکم قطعی قصاص قرار بگیرد.

به گزارش مشرق، این متهم در حالی که حکم قصاصش در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورده است بار دیگر به اتهام سرقت از قربانی جنایت محاکمه شد.

قتل / سرقت خونین از کارگاه قالب‌سازی

رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال کشته شدن صاحب یک کارگاه قالب‌سازی در پاکدشت آغاز شد. مأموران وقتی به کارگاه رفتند با جسد خونین صاحب آنجا به نام مهرداد روبه‌رو شدند که شواهد نشان می‌داد با ضربه‌های جسمی سخت به سرش از پا درآمده است.

جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و کارگر مهرداد که پلیس را مطلع کرده بود، به مأموران گفت: صبح که به کارگاه آمدم و در را باز کردم، با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شدم. صاحبکارم کشته شده و همه دستگاه‌ها به سرقت رفته بود که بلافاصله با پلیس تماس گرفتم.

مأموران در نخستین فاز از تحقیقات به پرس‌وجو از همسایه‌ها پرداختند و دریافتند در همسایگی کارگاه مهرداد، کارگاه قالب‌سازی دیگری بود که صاحب آن از چند روز قبل قصد داشت دستگاه‌های قالب‌سازی‌اش را بفروشد.

قتل / تناقض‌گویی‌های مرد همسایه

مأموران به بازجویی از صاحب کارگاه به نام داوود پرداختند و تناقض‌گویی‌های وی شک پلیس را دو چندان کرد. به این ترتیب داوود بازداشت شد و پرده از قتل مرد همسایه برداشت.

قتل

وی گفت: من و دایی‌ام یک کارگاه قالب‌سازی داریم و در آن کار می‌کنیم. ما از سال‌ها قبل با مهرداد همسایه بودیم. مدتی بود من مشکل مالی پیدا کرده بودم و با همسرم مشکل داشتم. به همین خاطر تصمیم گرفته بودم یکی از دستگاه‌های کارگاهم را بفروشم. چند روز پیش وقتی با مهرداد در این باره صحبت کردم، او هم گفت قصد دارد چندین دستگاه قالب‌سازی را بفروشد. آنجا فکر شیطانی به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم دستگاه‌های قالب‌سازی کارگاه مهرداد را بدزدم و آنها را هم بفروشم ولی دستگاه‌ها سنگین بودند و باید برای حمل آنها از جرثقیل استفاده می‌کردم.

وی ادامه داد: من در فرصتی مناسب قرص خواب به مهرداد دادم تا بخوابد. وقتی او در کارگاهش به خواب عمیق رفته بود ۲ مالخر را به کارگاه آوردم و شبانه با جرثقیل دستگاه کارگاه خودم و چند دستگاه از کارگاه مهرداد را به مالخرها فروختم. چند ساعت از این ماجرا گذشته بود که مهرداد از خواب بیدار شد و متوجه ماجرا شد. او به کارگاهم آمد و داد و بیداد راه انداخت و می‌خواست پلیس را خبر کند که با او درگیر شدم و چند ضربه به سرش زدم.

به دنبال اعتراف‌های این مرد، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده‌اش با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه

در ابتدای جلسه اولیای‌دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

سپس داوود در جایگاه متهم ایستاد و اتهام قتل عمدی را نپذیرفت.

وی گفت: باور کنید من نمی‌خواستم مهرداد را بکشم. او می‌خواست به پلیس زنگ بزند. به همین خاطر فقط می‌خواستم مانع تماس او شوم. به همین خاطر چوبی را که روی زمین افتاده بود، برداشتم. می‌خواستم به کمر او ضربه بزنم تا روی زمین بیفتد و دیگر نتواند پلیس را باخبر کند اما او یکباره برگشت و ضربه ناخواسته به سرش برخورد کرد و موجب شکستگی جمجمه‌اش شد. اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام و حالا پشیمان هستم.

وی ادامه داد: من مشکلات مالی داشتم به همین خاطر وقتی از مهرداد شنیدم او هم می‌خواهد دستگاه‌های گرانقیمت کارگاهش را بفروشد، تصمیم گرفتم دستگاه‌های کارگاه او را سرقت کنم و بفروشم اما فکر نمی‌کردم کار به قتل کشیده شود.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، وی را به قصاص و ۵سال زندان به خاطر سرقت محکوم کردند.

قتل / حکم قطعی قصاص در دیوان عالی کشور

این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و قضات عالیرتبه حکم قصاص داوود را تأیید کردند اما اعلام کردند مجازات ۵سال حبس برای اتهام سرقت وی کم است و لازم است به همین خاطر وی بار دیگر محاکمه شود.

به این ترتیب و در حالی که حکم قصاص وی قطعی شده بود، داوود بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام سرقت اموال قربانی از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه اولیای‌دم که در دادگاه حضور داشتند، به سمت متهم حمله‌ور شدند اما این درگیری با حضور مأموران حفاظت پایان یافت.

سپس ۲ پسر و یک دختر قربانی در جایگاه اولیای‌دم ایستادند و برای داوود اشد مجازات خواستند.

دختر قربانی در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: این مرد بی‌رحمانه پدرمان را کشت و ما فقط در صورتی که اعدام شود، آرام می‌شویم. ما حاضر به گذشت نیستیم و برایش قصاص می‌خواهیم. برای سرقت نیز باید به اشد مجازات محکوم شود.

قتل / پشیمانی متهم در دادگاه

سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید قصدم کشتن مهرداد نبود. من و او با هم دوست بودیم. چون وضع مالی‌ام بد شده بود و همسرم به من فشار می‌آورد و می‌گفت قصد جدایی دارد، تصمیم گرفتم بخشی از وسایل کارگاه را بفروشم تا زندگی‌ام را سر و سامان دهم اما وقتی با مهرداد صحبت کردم و او هم گفت قصد فروش بعضی از دستگاه‌ها را دارد، فکر سرقت وسایل کارگاه او به ذهنم رسید. پیش خودم می‌گفتم داوود وضع مالی خوبی دارد و اگر بخشی از وسایل کارگاهش را سرقت کنم، می‌تواند دوباره آنها را بخرد اما من با فروش وسایل می‌توانم زندگی‌ام را عوض کنم. همسرم از جدایی منصرف می‌شود و مشکلات مالی‌ام هم حل می‌شود. به همین خاطر چنین تصمیم اشتباهی گرفتم. باور کنید وقتی مهرداد به هوش آمد و با هم درگیر شدیم من از ترسم با چوب به سر او ضربه زدم که بلافاصله پشیمان شدم اما دیگر کاری از من ساخته نبود.

وی درباره اتهام سرقت نیز گفت: من اصلاً فکر نمی‌کردم ماجرای سرقت وسایل کارگاه همسایه به قتل ختم شود. من تصمیم داشتم بدون اینکه آسیبی به مهرداد برسد و در حالی که در خواب عمیق است وسایل کارگاهش را بفروشم اما از شانس بدم مهرداد به هوش آمد و متوجه ماجرا شد. من واقعاً شرمنده اولیای‌دم هستم و حرفی برای دفاع از خودم ندارم. من به آنها حق می‌دهم از من ناراحت باشند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

منبع: روزنامه ایران

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: