پایگاه خبری خانه فوتبال:

قتل دلخراش همه را شوکه کرد.قتل مقوله ترسناک و عجیبی است.قتل آدمی را نابود و خانواده ایی را عزادار میکند.قتل جنبه های مختلفی دارد.قتل هر روز در عین ناباوری بیشتر می شود.

قتل/ قاتل: مجبور شدم دست و پایش را ببرم

قاتل سنگدل گفت: او به مادرم فحش داد و من عصبی شدم. آنقدر عصبی شدم که همانطور که داخل ماشین بودیم، در گوشه‌ای توقف کردم، دستانم را روی دهان سمانه گذاشتم تا دیگر ادامه ندهد اما یک دفعه به‌خودم آمدم و دیدم صورتش کبود شده است.

قتل

 خانواده دختری جوان که ۸سال قبل قربانی خشم مرد آشنایی شده بود، به شرط دریافت دیه از قصاص گذشتند تا این مبلغ را صرف کمک به ایتام و نیازمندان کنند.

تحقیقات در این پرونده جنایی، از عصر روز ۲۹ بهمن سال ۹۴ شروع شد. آن روز کارگران شهرداری هنگام نظافت در خیابان کردستان جنوبی، چشمشان به یک کیسه زباله مشکی افتاد که نوارپیچ و بسته‌بندی شده بود. آنها به محض بازکردن آن با بخشی از  جسد یک زن روبه‌رو شدند و با گزارش ماجرا به پلیس، تحقیقات تیم جنایی برای کشف معمای این جنایت شروع شد. کارآگاهان از روی ناخن‌های زن جوان که کاشته شده و طرح خاصی روی آن حک شده بود، به پرس و جو از چندین  آرایشگاه زنانه  پرداختند و توانستند آرایشگاهی که این طرح خاص را روی ناخن مقتول حک کرده بود، شناسایی کنند.

به این ترتیب هویت مقتول شناسایی و مشخص شد که او دختری ۳۶ ساله به نام سمانه است که خانواده‌اش گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند. کارآگاهان در ادامه به مرد آشنایی که سیروس نام داشت مشکوک شدند و او را به اداره پلیس احضار کردند. هرچند این مرد ۴۴ ساله خود را بی‌گناه می‌دانست اما سرانجام در بازجویی‌ها راز این جنایت هولناکی که مرتکب شده بود را فاش کرد. او گفت که ۱۸ سال پیش با سمانه آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشته است اما هر بار که می‌خواستند به عقد هم درآیند شرایط مهیا نشده است.

سیروس ادامه داد: صبح روز حادثه با سمانه قرار گذاشتم که به خرید برویم. آن روز با هم به طباخی رفتیم و کله پاچه خوردیم. بعد از آن در خیابان‌ها گشت می‌زدیم و صحبت می‌کردیم که وقتی صحبت از گذشته شد، ناگهان بحثمان شد. چون اسم مادرم را که آوردم، او به مادرم فحش داد و من عصبی شدم. آنقدر عصبی شدم که همانطور که داخل ماشین بودیم، در گوشه‌ای توقف کردم، دستانم را روی دهان سمانه گذاشتم تا دیگر ادامه ندهد اما یک دفعه به‌خودم آمدم و دیدم صورتش کبود شده است.

قتل

وی گفت: پس از   قتل  خیلی ترسیده بودم و نمی‌دانستم باید چه کنم، به سمت آپارتمانی که در ایوانکی داشتم رفتم و او را به داخل خانه‌ام بردم و در آنجا برای آنکه جنازه را رها کنم و کسی مرا نبیند مجبور شدم دست و پایش را ببرم. من دست و پا را در یک نایلون و سر و تنش را در نایلون دیگری گذاشتم و بسته‌بندی کردم. پس از آن هردو نایلون را در سطل آشغال رها کردم اما نمی‌دانم چرا فقط یک نایلون پیدا شده است. این مرد پس از بازسازی صحنه  جنایت ، با قرار قانونی روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه کیفری پای میزمحاکمه رفت.در جلسه دادگاه پدر و مادر مقتول، خواستار قصاص قاتل دخترشان شدند و قضات در پایان جلسه حکم قصاص قاتل را صادر کردند. اگرچه عامل جنایت به حکم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد اما قضات عالی رتبه مهر تأیید بر رأی زدند و پرونده برای انجام مقدمات اجرای آن به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.

قتل

همه‌‌چیز مهیا بود تا عامل این جنایت پای چوبه دار برود و حکم قصاص او اجرا شود. از سوی دیگر به تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران خبر رسید که مرد محکوم به  قصاص در زندان رفتارهای مناسبی دارد و همه از او راضی هستند. او از جرمی که مرتکب شده به‌شدت پشیمان بود و می‌گفت عذاب وجدان رهایش نمی‌کند. او در جلسه صلح و سازش گفت: من در زندگی‌ام کوچک‌ترین خلافی نکرده‌ام. حتی لب به سیگار و قلیان هم نمی‌زنم. شاید باور نکنید اما در رانندگی هم حواسم بود تا خلاف نکنم و 13 سال بود که همه خلافی ماشین‌هایم صفر می‌شد. نمی‌دانم چه شد که دستانم به خون سمانه آلوده شد؛‌ من واقعا در آن سه ساعت خودم نبودم. اول از خدا بعد از خانواده سمانه و در آخر از خانواده خودم می‌خواهم که مرا ببخشند. تلاش‌ها برای نجات مرد محکوم به قصاص سرانجام نتیجه داد و اولیای دم به شرط دریافت دیه، ‌قاتل را بخشیدند تا پول دیه را صرف امور خیریه کنند. آنها به‌خاطر آرامش روح دخترشان تصمیم گرفتند تا به ایتام و نیازمندان کمک کنند. به این ترتیب با بخشش اولیای دم، ‌مرد اعدامی بعد از گذشت 8 سال از جنایت، از مجازات مرگ رهایی یافت.

منبع: رکنا

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: