رمزگشایی از دلیل اخراج کرانچار؛ بوی تند الکل!
مدیرعامل اسبق باشگاه سپاهان اتفاقات یک فصل و نیم حضورش در این تیم که منجر به قهرمانی شد را تبدیل به کتاب کرده است.
به گزارش خانه فوتبال، مهرزاد خلیلیان، مدیرعامل پیشین باشگاه سپاهان با انتشار خاطرات دورهی کاری خود، از نکات جالب و گفته نشدهای در حاشیهی اداره این باشگاه پُر افتخار و پُر ماجرای اصفهانی پرده برداشت.
این کتاب با عنوان «معجزهی پنجم» به دوران حضور مهرزاد خلیلیان بهعنوان مدیرعامل در نیمفصل دوم لیگ سیزدهم و سپس مدیریت یکسالهاش که منجر به پنجمین قهرمانی سپاهان در لیگ برتر پس از اتفاقات و ماجراهای روز پایانی لیگ شد، برمیگردد.
خلیلیان در صفحات اولیه این کتاب درباره نحوه ورودش به باشگاه سپاهان مطالب جالبی نوشته و سپس، با بررسی تک تک مسابقاتی که تیم در زمان مدیریتاش انجام داده، کتاب را با ماجرای منجر به کنارهگیریاش از مدیریت باشگاه سپاهان با وجود قهرمانی، تمام کرده است.
او نکاتی ریز و جالب درباره افرادی مثل محرم نویدکیا، زلاتکو کرانچار، حسین فرکی، هادی عقیلی، مجید بصیرت و ... عنوان کرده که در صورت انتشار در رسانههای دیگر جالب توجه و جنجالی خواهد بود.
اما در صفحه ۸۴ کتاب معجزه ی پنجم به موضوع برکناری زلاتکو کرانچار و انتخاب حسین فرکی در فصل منجر به آخرین قهرمانی سپاهان پرداخته شده است.
ماجرا از اینجا آغاز میشود که سپاهان در همان نیمفصل اول با چند نتیجه ضعیف شرایطی بحرانی پیدا میکند و در شرایطی در خانه به مصاف ملوان انزلی میرود که تنها، پیروزی برابر این تیم ضامن بقای کرانچار میشده است.
خلیلیان در پی تساوی یک بر یک سپاهان مقابل ملوان، چنین مینویسد: «پس از این مساوی بود که کرانچار دیگر تاب نیاورد؛ گرچه تیم خوب بازی میکرد و این نتیجه هم نتیجهی خیلی بدی نبود و هنوز تا فاجعه راه درازی در پیش داشتیم، اما شاید خود را مسؤول دانسته، دیگر نمیتوانست تحمل کند و غیرتاش هم اجازه نمیداد تا ادامه دهد. با این همه کمی هم کم آورد و قدری هم تحریکات پی در پی تونچی(دستیارش) بالاخره تسلیم شد. مسائل زیادی بود که از طریق حراست به گوش من میرسید و کرانچار برخی از قول و قرارهایش با من را بهم زد. شرایط به قدری سریع رقم خورد که فرصت کوچکترین مشورت با آقای سبحانی را از ما گرفت.»
خلیلیان در واقع به این موضوع اشاره میکند که برخلاف همیشه، بدون مشورت با رئیس کارخانه فولاد مبارکه تصمیم به برکناری کرانچار می گیرد. موضوعی که در فصول بعدی کتاب متوجه میشویم که تبدیل به یک دلخوری بزرگ شده و هرگز از ذهن سبحانی پاک نمیشود.
خلیلیان مینویسد: «گرچه اعضای هیأت مدیره و شخص آقای نیکفر در جریان کلیات بودند، اما گرفتاریها و حجم انواع کارهای اداری در فولاد چنان وقتش را پُر میکرد که مجبور بودم مطالب را تلفنی منتقل کرده و او را در جریان موضوعات قرار دهم. از نظر شخصیتی نیز کسی نبودم که برای آب خوردن هم کسب تکلیف نماید، چه بسا در این صورت نمیتوان باشگاهی به حساسیت سپاهان را اداره کرد. با توجه به این شرایط ما فورا دست به کار شدیم و از طریق رسول خوروش، به حسین فرکی پیغام دادیم. در عین حال، نمیخواستیم کوچکترین بهانهای به دست کرانچار و تونچی بدهیم. یکی، دو روز بعد سرزده به تمرین رفتم. در چمن از دور بوی نامطبوع تند نوشیدنی به مشامم رسید که حتی خلعتبری هم خیلی آهسته چیزی گفت. اینجا دیگر پایان راه بود (هذا فِراقُ بِینی و بِینِهُ)»
موضوعی که خلیلیان به آن اشاره کرده است، برای نخستین بار به روشنی از سوی یکی از مدیران فوتبال ایران بازگو میشود. جالب اینکه کرانچار یک بار به دلیل همین نقصان توسط وزارت ورزش از هدایت تیم المپیک بازماند، اما چهار سال بعد در رویه ای تازه دوباره بهعنوان تیم امید انتخاب شد.
در صفحات بعدی این کتاب اینطور نگاشته شده که به محض اعلام گزارش برکناری کرانچار و انتخاب حسین فرکی، سبحانی بر سر خلیلیان فریادی میکشد و میگوید به اجازه چه کسی چنین ریسک بزرگی را انجام داده است که خلیلیان با حوصله توضیح میدهد و رئیس کارخانه را تا حدی قانع میکند.
نکته اینکه در گزارشی که برای رئیس کارخانه فولاد مبارکه ارسال شده، به مشکلات این مربی و علت قطع همکاری با وی به صورت دقیق اشاره میشود تا قرارداد ۱۷۵ هزار دلاری کرانچار و باشگاه سپاهان به پایان برسد و حسین فرکی جای او را بگیرد، که در فصل قبلی در باشگاه فولاد بهعنوان قهرمانی لیگ دست یافته بود و البته توانست این عنوان را در سپاهان تکرار کند.
دیدگاه تان را بنویسید