پایگاه خبری خانه فوتبال:

به گزارش خانه فوتبال، این‌هم از این! پرسپولیس باز هم برد! بی‌دردسر و بدون کمترین شانس و اقبال هم برد! یک گل زد و تمام! یک گل زد و قبل از زدن این «تک گل» حریف را وادار کرده بود که گام به گام، بدون عجله و در کمال سرعت مطلوب، شتاب بازی را به سود توان حرکتی سیدجلال حسینی و یارانش تنظیم کند! کند به اندازه نوراللهی، بشار و کامیابی‌نیا! هنر پرسپولیس در این ۷، ۸، ۱۰ بازی اخیرش همین بود:

... حریفان را به سود خود به دویدن و ندویدن مجبور کردن! مثل اینکه فولاد اهواز، در راستای برنامه‌های حرکتی پرسپولیس گام از گام برمی‌داشت! مثل اینکه یک قوای برتر به شدت قاهره هم، همین فولاد اهواز را وا‌می‌داشت و مجبور می‌کرد، از حد بیشتری پیش نروند و از حدی بیشتر ندوند و هیچ نکوشند که میزبان خود را، پشت‌سر خود ببینند! همیشه در حال کنترل و کاستن سرعت بازی!

در آزادی، یک پرسپولیس بود که اراده بازی اش، منفعل کردن حریف بود! یک حریف هم بود که حریف دلخواسته‌های تیم مقابل خود نمی‌شد! محکوم به باختن، مجبور به باختن! در لحظاتی هم خوشحال از این باختن مقدر که کم گل بود و حداقل بود و آبرومندانه بود!

فولاد اهواز در تهران، دیر گل می‌خورد، بد گل می‌خورد، سخت گل می‌خورد، اما گل می‌خورد! این را هم خودش می‌دانست و هم حریفش! هم خودش می‌خواست و هم پرسپولیس!

بچه‌های یحیی، بازی می‌کنند مثل بابا‌

می‌گویند «تره به تخمش میره، ابولی به باباش»! در واقع می‌خواهند بگویند هرقدر پول بدهی، همان‌قدر آش می‌خوری! می‌خواهند بگویند، مربیان هرچه می‌گویند، بگویند، آنچه که در دل شاگردان‌شان می‌کارند، همان است که در دل خویش کاشته‌اند!

حالا شما بگویید، جواد نکونام حتی وقتی که در ورزشگاه نوکمپ و سانتیاگو برنابئو مقابل مسی و رونالدو و بقیه بازی می‌کرد، چقدر متفاوت از این بود که پریشب در آزادی بی‌تماشاگر بود؟ مگر تره به تخمش نمیره؟ همان پریشب، در فولاد اهواز، چند نفر کپیه برابر اصل بودند از جواد نکونام؟ با همان ملاحظه‌کاری تاکتیکی؟ با همان محافظه‌کاری تکنیکی؟ با همان پاییدن فضای حرکتی خود، با همان میزان حواس‌جمعی به فضای پشت‌سری که مبادا خالی شود! که مبادا خالی بماند، از سر تصادف!

فولاد، تیم جواد بود! فولاد، ١١ جواد داخل زمین و چندتایی هم کنار زمین داشت! تیم جواد مگر قرار است که مثل دیگری بازی کند؟ یا شبیه و نظیر کسی غیر از جواد؟

جواد، خوب باخت! جواد، تصادفی و الکی روی یک توپ باد به حریف داده، باخت تا معلوم شود: تره به تخمش می‌رود و ابولی هم نظیر پدرش خواهد شد! عین فولاد!

تکنیک‌گریز‌های فراری از تاکتیک

خب! همه این حرف‌ها قبول یا نامقبول! پرسپولیس چرا این‌طوری مهمترین مسابقه اش را بازی کرد که دیدیم؟ پرسپولیس، چرا این‌طوری برد که بازی اش را از فولاد و از ماشین‌سازی و از شاهین بوشهر و از پیکان برده بود؟

باید گفته شود که مگر جور دیگری باید می‌برد؟ مگر اصل شباهت ابولی به باباش و میل کردن تره به بذرش، فقط برای فولاد و تیم‌های جواد نکونام عینیت و بلکه صحت دارد؟

تیم یحیی هم مثل خود یحیی بازی می‌کند! تیم یحیی، عین خود او مسابقه می‌دهد! حسن خداداده را، حاجت مشاطه نیست! خونسردی یحیی را در بازی تمام تیم‌های یحیی- نفت تهران، ذوب‌آهن، پدیده، شهرخودرو و پیشتر‌ها در بازی پرسپولیس قبلی- ندیده بودیم؟ خونسردی کلافه‌کننده! خونسردی گاه دیوانه‌کننده اش را!

حوصله یحیی هم در بازیگری و مربیگری اش، مو به مو عین هم است! ریسک‌ناپذیر بودن! محتاط بودن! برای یحیی، یحیای بازیکن، تساوی صفر-صفر بهتر از تساوی یک- یک بود و اینک هم یحیی، بی‌دلیل یحیایی نیست که ترجیح می‌دهد کمتر گل بزند تا کمتر هم گل بخورد!

شنبه شب، ٢٨ تیر ٩٩ فوتبال گل‌محمدی بود که فوتبال نکونام را شکست داد و راه قهرمانی در لیگ نوزدهم را هموار کرد! بازیکنان، همه از یک قماش بودند! تکنیک‌گریز و تصادف‌محور!

 

 

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: